قصه سریال پایتخت!
عامل محبوبیت سریال «پایتخت» به چند نکته مهم در بحث سریالسازی برای تلویزیون مرتبط است؛ و البته چند نکته اساسیتر در حوزه شناخت اجتماعی، روانشناسی جامعه در ادوار مختلف و توجه و تمرکز لازم روی بحث خانواده و ... که عوامل این مجموعه تلویزیونی در ساخت این سریال تلویزیونی با مرجع قرار دادن این سر فصل ها تنها نگاهی دراماتیک به ساخت یک سریال برای تلویزیون ندارند.
سریال «پایتخت» از زاویه یک درام به هیچعنوان دارای قصهای پیچیده و عجیب و غریب نیست هرگز تیم سازنده پایتخت به دنبال این نبودهاند که داستانی پر لابیرنت و پرازتعلیق و معماگونه را طرح کنند یا براساس طراحی شخصیتها تماشاگر تلویزیون را باخود همراه سازند که قرار است چه اتفاقاتی با چه مختصاتی رخ دهد. در حقیقت مهمترین فاکتور سریال سازی برای حفظ تماشاگر یعنی قصهگویی به سبک کلاسیک هرگز دغدغهی تیم سیروس مقدم نبوده است؛ هرگز در قسمتهای این مجموعه تلویزیونی اندینگ یا پایانبندی طوری طراحی نشده که تماشاگر براساس آن بخواهد قسمت بعدی را دنبال کند یا همراهی مجموعه را از دست ندهد. در طول هر فصل از این سریال و در هرمناسبتی معمولا یک ماجرای کلی خط و ربط اصلی سریال است و در ادامه این شخصیتها هستند که در موقعیتهای مختلف ایجاد اکت و اتفاق میکنند و گاهی حتی اتفاقات جزئی و بسیار کوچک دست مایهی بخشی از سریال پایتخت میشود که این نشان از دقت و توجه سیروس مقدم و دیگر خانواده پایتخت به جزئیات در ساخت یک سریال دارند.
نگاه جزءجزء این کمک را میکند تا تماشاگر تلویزیونی که اصولا درمقابل باور اتفاقات مقاومت دارد لحظه به لحظه روایت این سریال تلویزیونی را بپذیرد و بدون هیچ سپری حتی اتفاقات فانتزی و گاه سورئال طراحی شده از سوی کارگردان را با روزمرهاش مطابقت دهد و از آن خود کند. همان اتفاقی که برای بسیاری از مجموعههای نمایشی نقطه ضعف محسوب شده و حتی آنانی که تصمیم داشتند از فرمول «پایتخت» به نتیجه برسند را بازنده کرده است.
سریال «پایتخت» قبل از اینکه یک سریال تلویزیونی باشد برشی از زندگی چند شخصیت محبوب است که هرکدام در طول چندین فصل با مخاطبان تلویزیون به کمترین فاصله رسیدند و امروز در هر موقعیتی که تعریف میشوند تماشاگرشان را همراه خود میبینند پس بخش دیگری از موفقیت این سریال تلویزیونی به هوشمندی سازندگان در طراحی شخصیتهایی است که بهرغم تعریف ثابت اما دارای ابعادی منعطف برای قرار گرفتن در هرنوع از داستان هستند.
زندگی در این مجموعه نمایشی جریان دارد و به همین دلیل است که اگر در قسمتی از سریال هیچ اتفاق عجیب و غریبی رخ ندهد، تنها روابط میان شخصیتها، بامزهگی کاراکترها و البته نگاه ریز به ریز به رخدادهای مرسوم یک زندگی ایرانی کافی است تا همه چیز باب میل مخاطب رسانه ملی باشد.
اگرچه اخبار ضد و نقیضی این روزها درباره داستان فصل جدید سریال «پایتخت» در شبکههای مجازی و صفحات اجتماعی دست به دست میشود اما باید گفت این اتفاق خواسته رسانههاست تا کنجکاوی مخاطبان این مجموعه را پاسخگو باشند درحالی که واقعیت این است که سریال «پایتخت» تنها با ظرفیت شخصیتهای گاه تیپ گونهاش، در هر جغرافیایی از علیآباد و شیرگاه تا قبرس و ایتالیا با اولین قسمت با هر موضوع و سوژهای گرم میشود و نیازی ندارد به هر دری بزند تا همانند برخی از مجموعههای نمایشی تلویزیون و رسانه نمایش خانگی تماشاگرش را با ترفند های نامرغوب و غیر استاندارد پایبند کند.
قصه در اولویت دوم سریال پایتخت است و به رغم وسواس بسیار الهام غفوری و سیروس مقدم در رسیدن به یک داستان جذاب، این شخصیتها هستند که میتوانند با نمایش گوشهای از زندگیشان در هر شرایطی فضایی دوست داشتنی برای مخاطبان سریال مهیا کنند.
بیتردید رقابت با این مجموعه تلویزیونی در مناسبت نوروز برای هر گروه سریال سازی سخت و بیتعارف غیرممکن است چراکه جایگاه فعلی «پایتخت» به این راحتی در میان مردم تغییر نمیکند.
ارسال نظر