قرآنی که باعث تعجب حجت الاسلام قرائتی شد+عکس
مهدی فیض، قرآن پژوهی که در طرحی ابتکاری اقدام به تدوین قرآنی بر اساس صفحه بندی موضوعی کرده است، معتقد است که این نحو چینش آیات قرآن کریم مانع تفسیر به رأی شده و تدبر در آیات را تسهیل میکند.
مهدی فیض را بیشتر به واسطه فعالیتها و مسئولیتهای اجرایی اش در جهاد دانشگاهی میشناسند، اما یکی از فعالیتهای جدی این استاد دانشگاه که سابقه معاونت فرهنگی وزارت آموزش و پرورش را نیز در کارنامه خود دارد، پژوهش و تدبر در قرآن کریم است.
مهدی فیض، اخیراً دست به ابتکاری تازه در نحوه چینش صفحات قرآن بر مبنای موضوع زده است که برای اولین بار درباره قرآن انجام شده است و به گفته وی این صفحه بندی جدید قرآن، کمک شایانی به تدبر و تفسیر قرآن خواهد نمود.
در ادامه گفتگوی ما با این قرآن پژوه را میخوانید؛
*به واسطه فعالیتهایی که در طول این سالها داشته اید مثل مسئولیتتان در آموزش و پرورش و جهاد دانشگاهی شما را بیشتر در این حوزهها میشناسند، از چه زمانی و چگونه وارد حوزه فعالیت در زمینه قرآن پژوهی شدید؟
خدای بزرگ را شاکرم که در یک فضای خانوادگی که مأنوس با قرآن بود بزرگ شدم و از سال ۱۳۷۰ بر روی قرآن به عنوان یک منبع معرفتی برای حوزه تربیت استفاده کردم و خیلی دنبال آیات تربیتی بودم. وقتی مشغول این کار بودم متوجه شدم که خیلی از آیات بدون توجه به تفسیر قابل فهم نیست و وقتی سراغ تفسیر رفتم دیدم که تفاسیر هم چندان رویکرد تربیتی نداشتند.
البته برخی از اساتید مثل استاد قرائتی یا مرحوم حائری شیرازی نگاه تربیتی به قرآن داشتند، ولی این نگاه خیلی کمیاب بود. از سویی، چون تفسیر علامه طباطبائی هم بیشتر بُعد فلسفی داشت، جای خالی این موضوع را احساس کردم و از سال ۱۳۷۵-۱۳۷۶ بر روی مدل تدبّری که علامه طباطبائی مطرح میکنند کار و جلسات تدبّر در قرآن را شروع کردم و هرچه جلوتر میرفتم میدیدم که این الگو برای قشر دانشجو خیلی جذابیّت دارد.
ما بعضی وقتها آنقدر تدبّر را بزرگ و دشوار کردهایم که علامت نزدن شده است، باید تدبّر در قرآن را به اندازهای ساده و فراگیر کنیم که همه افراد را شامل شود
قرآن، آنقدر دست ما را برای تدبّر باز گذاشته که حتی آیهای داریم که کافرانی که قرآن را قبول ندارند هم میتوانند در قرآن تدبّر کنند چه رسد به مومن. ما بعضی وقتها آنقدر تدبّر را بزرگ و دشوار کردهایم که علامت نزدن شده است. باید تدبّر در قرآن را به اندازهای ساده و فراگیر کنیم که همه افراد را شامل شود. به تعبیر مقام معظم رهبری، همه آحاد جامعه باید بتوانند با قرآن ارتباط پیدا کنند، در آن تدبّر کنند و آن را بفهمند.
نگاه تدبّری به قرآن داشتن بسیاری از شبههها و مشکلات را حل میکند. مثلاً یکبار شخص دلسوزی به من گفت شما که آنقدر روی قرآن مانور میدهید، حواستان هست که قرآن بیش از اینکه ما شیعیان را تائید کند، اهل سنت را تائید میکند! و در آیه «اطیعوالله و اطیعوالرسول» هم اینگونه اشاره شده است! در حالیکه وقتی ما به همین آیه نگاه تدبّری داشته باشیم یعنی به چند آیه قبل و بعد آن توجه کنیم، میبینیم که گفته شده که اول مطمئن باشید امانتِ حکومت به اهلش سپرده شده و سپس از او اطاعت کنید؛ لذا این منطق قرآن، تاییدکنندۀ دیدگاه شیعیان در امر حاکمان است و نه اهل سنت. متأسفانه از این بدفهمیها و عدم تدبّرها کم نداریم.
*چه شد که به فکر صفحه بندی موضوعی قرآن افتادید؟
هرکاری که بتواند به ترویج و استفاده بیشتر قرآن در زندگی روزمره کمک کند کار ارزشمندی است. حتی اگر یک نفر جلد یا تهذیب قرآن را عوض کند، باز هم کار ارزشمندی کرده است. چیزی که در قرآنهای قدیم رایج بود این بود که با علامت «ع» که مخفف رکوع بود موضوعات قرآن از همدیگر تفکیک میشد. البته در قرآنهای فعلی که اغلب با رسمالخط عثمان طه است، دیگر این علامتگذاری وجود ندارد و منسوخ شده است. البته یک اشتباهی هم در بین شیعیان در این مورد وجود داشته و دارد و آن اینکه برخی فکر میکردند این علامتگذاری برگرفته از فقه اهل سنت و مربوط به قرائت قرآن در نماز است.
یکی از سنتهایی که بین مسلمانان رایج است این است که هرروز یک یا دو صفحه قرآن میخوانند، ولی مشکل خواندن یک یا دوصفحه قرآن این است که گاهی یک موضوع از وسط یک صفحه شروع میشود و تا وسط صفحه بعد ادامه پیدا میکند و به نوعی، با خواندن یک صفحه، مطلب خواندهشده، ناتمام میماند.
کاری که من کردم این است که بدون اینکه ترتیب سورهها و آیات به هم بخورد، پایان صفحه را به گونهای تنظیم کردم که موضوع نیز تاحد امکان تمام بشود
کاری که من کردم این است که بدون اینکه ترتیب سورهها و آیات به هم بخورد، پایان صفحه را به گونهای تنظیم کردم که موضوع نیز تاحد امکان تمام بشود. به بیان دیگر قرآن را با حفظ ترتیب سورهها و آیات آن، صفحهبندی موضوعی کردم به گونهای که معیار صفحهبندی پایان موضوع باشد. البته ترجمه از بنده نیست و از ترجمه قرانپژوه ادیب، جناب آقای حسین استاد، ولی استفاده کردم، چون ترجمه برگزیدۀ سال ۱۳۹۰ بوده و افرادی بزرگ و شاخصی روی آن ترجمه، تقریظ تأییدی نوشته اند.
*بر روی ترجمه هم تغییری دادید؟
با اجازه خود ایشان تغییرات جزئی دادم و اصلاحاتی اعمال کردم. البته قبل از من آقای سید محمدرضا قرائی که قرآنپژوه خلاقی هستند، تغییری در این ترجمه اعمال کردند و ترجمه جناب استاد، ولی را تقطیعِ عبارت به عبارت کردند. به این معنی که مبنای ترجمه را عبارت قرار دادند حالا چه یک آیه چه دو آیه. به این شکل، ترجمه خیلی روان میشود.
من هم در کاری که انجام دادم از الگوی تقطیعی آقای قرائی استفاده کردم برای اینکه بتوانم چینش صفحاتم را تنظیم کنم. در رسم الخط عثمان طه معمول یک صفحه، حاوی ۱۳۰ کلمه است با ۲۰ درصد بالا یا پائین. در کاری که من انجام دادم هرصفحه حدود ۱۳۵ کلمه دارد که حجم صفحات، تاحدودی شبیه رسم الخط عثمان طه شد. در هر صفحه، علاه بر شماره عادی صفحات، شماره معادل عثمانطه نیز آمده، تا کسی که با مصحف عثمان طه مأنوس است به مشکل برنخورد.
در تعیین نقطۀ تقطیع هر صفحه، از چند سرنخ استفاده کردم؛ یکی همان علامت «ع» که اشاره کردم دیگری براساس سیاق بندی آیات در تفسیر شریف المیزان است. سبک المیزان اینگونه است که یک بسته از آیات را تفسیر کرده است و نه تک آیه را، اما برای اینکه موضوعات بتواند به صورت متوازن توزیع بشود یک قاعدهای را به لطف الهی دریافتم و آن اینکه بستههای آیات قرآن عمدتاً بستههای هفت یا هشت آیهای و یا بعضاً ضریبی از این اعداد هستند. به این ترتیب کار خیلی ساده شد و با این منطق جلو رفتم و متوجه میشدم که پایان هرموضوع کجاست.
وقتی این مدل را نزد آقای قرائتی بردم خیلی متعجب شدند که چنین مدلی جواب داده است. حتی از من پرسیدند که در مورد سوره یوسف چطور؟ جواب داده است، چون یک سوره پیوسته است و من پاسخ دادم که اتفاقاً درباره این سوره خیلی زیباتر جواب داده است و نتیجۀ کار را دیدند و شگفتزده شدند و تحسین کردند. البته در کمتر از ۱۰ درصد صفحات، یک موضوع در یک صفحه تمام نشده و با فلش، مشخص شده که موضوع در صفحه بعد ادامه یافته است و باید صفحۀ بعد نیز خوانده شود تا موضوع تمام شود.
*غیر از آقای قرائتی با چه کسان دیگری مشورت کردید؟
با دو نفر از معاونان محترم وزیر ارشاد در امور قرآنی، با دارالقرآن مرکزی، با مرکز طبع و نشر قرآن کریم و برخی اشخاص صاحبنظر دیگر، مشورت کردم و وقتی کار به سرانجام برسد ان شا الله خدمت آیه الله جوادی آملی میبرم تا از نظرات ارزشمند ایشان هم بهرهمند شوم.
*ارتباط این کاری که انجام دادید با بحث تدبّر در قرآن چیست؟
من احساس میکنم وقتی به مخاطب خودمان یکسری عبارت را غافل از این نگاهها یاد دهیم، یک مقداری به قرآن ظلم کردهایم و کلام را از جایگاه خودش خارج کردیم و مراد خداوند را به مخاطب القا نکردیم؛ لذا باید به همۀ کسانی که به نوعی به قرآن علاقمند هستند، نگاه تدبری به آیات را بیاموزیم. اینگونه نگاه کردن به قرآن، یعنی مجموعهنگری و به عبارت دقیق کلمه؛ یعنی «تدبّر در قرآن» باید آموزش داده شود، به گونهای که از فهم تک آیهای به فهم چندآیهای حرکت کنیم. ضمناً راجع به موضوع تدبّر، در قرآن آیات متعددی داریم، ولی هیچ جا آیهای نداریم که راجع به قرآن، تفکر و تعقل کنید، بلکه فقط و فقط فرموده تدبّر کنید.
اگر به موضوع «تدبّر در قرآن» توجه کنیم بسیاری از اختلافات در فهم قرآن از بین میرود و به بسیاری از بحثهای هرمنوتیکی در قرآن پاسخ داده میشود. ما از یک آیه انواع برداشتها را میتوانیم داشته باشیم، ولی آن برداشتی درست است که با آیههای قبل و بعدش ربط معنایی و ساختاری داشته باشد.
*البته این کار شما هم به یک معنا یک کارهرمنوتیکی است، چون به خوانش و فهم بهتر متن کمک میکند.
بله منتها با همان روشی که خود قرآن به ما یاد داده و آن روش همان تدبّر است؛ یعنی تأمل در چینش حکیمانۀ آیات و عبارات قرآن، با تأکید بر ظاهر آیات.
*در مورد صفحهبندی جزء سی چه کردید؟
در مورد این جزء بعضی سورهها کل صفحه را پوشش داده، اما در مورد برخی از سوره ها، یک صفحه، دو یا سه سوره را در خود جای داده است. به عبارت دیگر، دو یا سه موضوع را در یک صفحه مطرح کردهام.
*عناوین موضوعات را چگونه انتخاب کردید؟
متناسب با فضای کلی سوره، عناوین موضوعات را انتخاب کردم. مثلاً عمده سورههای مدنی فضای سیاسی- اجتماعی دارند، لذا موضوع را متناسب با آن انتخاب کردم، اما سورههای مکی عمدتاً فضای اعتقادی دارند؛ مثل اثبات مبادی توحید و معاد و امثال اینها، لذا انتخاب عناوین برای سورههای مکی، جنبه اعتقادی و معرفتی دارد. من یقین دارم اگر با این نگاه، آیات را ببینیم فهم ما نسبت به آیات قرآن، فهم عمیقتری میشود.
اگر به موضوع «تدبّر در قرآن» توجه کنیم بسیاری از اختلافات در فهم قرآن از بین میرود و به بسیاری از بحثهای هرمنوتیکی در قرآن پاسخ داده میشود، ما از یک آیه انواع برداشتها را میتوانیم داشته باشیم، ولی آن برداشتی درست است که با آیههای قبل و بعدش ربط معنایی و ساختاری داشته باشد
مثلاً آیهای داریم که میفرماید: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ، وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» که به اعتقاد خیلیها جنبه معرفتی دارد و حتی به حکمت و فلسفه توجه کردهاست، ولی وقتی این آیه را درون یک بسته نگاه کنیم فهم جدیدی به دست میآوریم. این آیه درون یک بسته ۱۵ آیهای قرار گرفته که هفت آیه قبل و بعدش درباره «انفاق فی سبیل الله» است و مرتب تأکید میکند که اگر در راه خدا انفاق کنید، اجر عظیمی دریافت میکنید. حال میتوان دریافت که آن اجر عظیم، چیزی جز «حکمت» نیست.
فهم اینگونۀ آیات به معنای تدبّر است. علامه طباطبائی میفرمایند: تدبّر از ریشه تدبیر است و تدبیر به معنی چینش حکیمانه امور و کارها برای رسیدن به مقصد است و خداوند وقتی میخواست امور خودش را به ما القا کند آیات و عبارات را به صورت حکیمانه کنار هم چیده که ما بتوانیم از این چینش نتیجه بگیریم. تدبّر یعنی اینکه من در این چینش دقت کنم و آیه را از قبل و بعد خودش قطع نکنم، چون آیه اگر قطع بشود دیگر فهم من، راهی به معنای مورد نظر خداوند ندارد.
اینکه من یک، تک آیه را زیر ذرهبین بگذارم تدبّر اتفاق نمیافتد، ولی وقتی تک آیه را با آیه قبل و بعدش در پیوند میبینم، تدبّر حاصل میشود و اتفاقاً این موضوعی است که خیلی به آن توجه نمیشود و ما معمولاً تک آیهها را تجزیه و تحلیل میکنیم. مثلاً در مورد آیه «وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ» معمولاً اینطور گفته میشود که به ذات خدا نیندیشید، ولی وقتی این را درون بسته آیات نگاه میکنیم میبینم که بحثِ پذیرش ولایت کفار مطرح است و اینکه خداوند مطرح میکند که مبادا به بهانۀ تقیه، ولایت کفار را بپذیرید. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً»، پس در این خصوص از خدا بترسید و برحذر باشید.
علامه طباطبائی میفرمایند: تدبّر از ریشه تدبیر است و تدبیر به معنی چینش حکیمانه امور و کارها برای رسیدن به مقصد است و خداوند وقتی میخواست امور خودش را به ما القا کند آیات و عبارات را به صورت حکیمانه کنار هم چیده که ما بتوانیم از این چینش نتیجه بگیریم، تدبّر یعنی اینکه من در این چینش دقت کنم و آیه را از قبل و بعد خودش قطع نکنم، چون آیه اگر قطع بشود دیگر فهم من، راهی به معنای مورد نظر خداوند ندارد
یا مثلاً درباره آیه «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» این سوال وجود دارد که خب چگونه هرکسی غیر از دین اسلام را بپذیرد از او پذیرفته نمیشود؟ پس پیروان سایر ادیان، چه میشوند؟ اما وقتی این آیه را درون یک بسته آیات میبینیم متوجه میشویم که در آیههای قبل و بعد این آیه راجع به انبیا و پیامبران صحبت میکند و به آنها تأکید میشود که مبادا مردم را مرید خودتان کنید.
به انبیا گفته میشود که هرگاه رسولی وارد صحنه میشود، آن انبیاء هم باید تحت امر رسول بیایند و او را یاری بدهند و اگر چنین نکنند از تسلیم بودن در برابر خدا، خارج میشوند. بر این اساس، این آیه خطاب به انبیاء و کسانی است که در قد و قواره انبیاء هستند نه عامه مردم. (محدوده آیات ۸۱ تا ۹۴ سوره آل عمران). این بسته از آیات به «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» ختم میشود به این معنی که اگر کسی سرمایه اجتماعی خودش را، انفاق فی سبیل الله نکند و حمایت از رسول خدا ننماید، هرگز به مقام ابرار نمیرسد. البته برای این نکتۀ کلیدی باید مصداق امروزی آن را شناسایی کرد که فعلاً از ورود به این بحث صرفنظر میکنم.
*آفتی که ممکن است گریبان این نگاه را بگیرد این است که آیات تفسیر به رأی شوند.
نگرانی بجایی است. برای همین من چند مبنا و سرنخ را برای تنظیم صفحات موضوعی دنبال کردم و فقط بر مبنای هفت تایی یا هشت تایی تقسیم کردن آیات، کار نکردم. سه بار هم صفحهبندی خودم را تجدید نظر کردم. حدود ۶۰ درصد تنظیمات صفحات، برمبنای سیاق بندی علامه طباطبائی است. اتفاقاً به عقیده من این شیوه نگاه کردن به آیات با توجه به آیات قبلی و بعدی جلوی تفسیر به رأی را میگیرد، یعنی فضای ذهنی قاری قرآن را به سمت مقصود اصلی خداوند از نزول آیات سوق میدهد؛ مشروط به اینکه ما شاگردانه در محضر قرآن بنشینیم و استماع و اِنصات کنیم: فاذا قرء القران فاستمعوا له و انصتوا ...
*آیا ایدۀ شما درباره تدبر در قرآن، نسبتی با رویکرد «قرآن بسندگی» ندارد؟
سوال دقیقی فرمودید. اولاً در دنیای علم، بعضاً همین اسمگذاریها دردسر میشود. برخی افراد علاقمند هستند که برای تئوریزه کردن واقعیتهای اجتماعی، به جریانهای موجود در جامعه برچسبهای متباین بزنند تا آنها را از یکدیگر جداسازند؛ غافل از اینکه انسانها، در واقعیت جامعه، اینگونه از هم متمایز نیستند. این مشکل در فضای سیاسی هم با برچسب زدنهایی از قبیل چپ و راست، مشهود است و بعضاً رهبری معظم هم نسبت به این آفتِ برچسب زدنهای دو یا چندقطبی، معترض بوده اند و نارضایتی خودشان را اعلام کرده اند، فعلا بگذریم.
اصطلاح قرآنبسندگی، اصطلاح تند و تیزی است که ممکن است به افراد زده شود و متأسفانه آنها را همراستا با جریان فکری خوارج قرار دهد. اعتقاد باطنی و قلبی بنده این است که قرآن کریم، برای اثبات حقّانیت خود به عنوان یک کتاب آسمانی و یک معجزۀ ماندگار، نیازمند به هیچ عامل بیرونی نیست و خودش برای این موضوع، بسندگی دارد، اما در مقولۀ فهم قرآن، باید دانست که به فرمودۀ امام سجاد (ع) همۀ آیات قرآن، در یک سطح معنایی نیستند، برخی ساده و برای همگان قابل فهم است، برخی دارای اشارات است و برخی دارای لطایف است و برخی داری حقایق متعالی. آنچه در تدبّر مطرح است، پرداختن به آیات ساده است که حجم اصلی قرآن را تشکیل میدهد؛ چرا که خود قرآن فرموده: و لقد یسرنا القران للذکر... و در جای دیگری فرموده: فانما یسرناه بلسانک.
از سوی دیگر، هدف اصلی تدبّر، رسیدن به معارف ناب قرانی و کسب بینش یا بصیرت قرآنی است و نه دستیابی به احکام شرعی فردی یا اجتماعی، چرا که رسیدن به احکام شرعی، چه فردی و چه اجتماعی، هم نیازمند بهره گیری از روایات معصومین (ع) است و هم نیازمند تخصص فقهی و آنچه روحانیت معظم در حوزههای علمیه میآموزد. به قول طلبه ها، «اثبات شی نفی ماعدا نمیکند».
متأسفانه در برخی رسانهها نوشته بودند که فیض مخالف فلان و بهمان است! بنده عددی نیستم که موافق یا مخالف بودن من مهم باشد، ولی از انصاف هم به دور است که به راحتی بر کسی برچسب بزنیم. اینکه من بر تدبّر در قرآن، توسط همۀ آحاد جامعه تأکید دارم، اولاً در راستای روایات و همچنین فرمایشات صریح امام و رهبری است و ثانیاً هرگز به معنای کنار گذاشتن روایات نورانی برای فهم بیشتر و عمیقتر آیات و همچنین ضرورت انجام کار تخصصی بر روی آیات و روایات، توسط روحانیون بزرگوار، برای دستیابی به تفسیر قرآن، نیست.
به اعتقاد بنده، تدبّر در آیات، برای همگان است، تفسیر آیات، از عهدۀ روحانیون بزرگوار برمی آید و تأویل آیات، فقط و فقط، از عهدۀ معصومین (علیم السلام) که متعلّم به علم الهی اند. بنده معتقدم اگر آحاد جامعه به سمت تدبّر در آیات الهی سوق داده شوند، حرکت بعدی که همانا بهره گیری از تفسیرهای گرانسنگ مفسران دانشمند است، تسهیل میشود و ارزش روایات نورانی نیز آشکارتر میگردد، لذا این دیدگاه هیچ نسبتی با رویکرد «قرانبسندگیِ» رایج ندارد و بنده خودم را از آن، به دور و مبرّا میدانم.
بنده همیشه در کلاسهای تدبّر تاکید کرده و میکنم که خط قرمز ما در تدبّر، استخراج حکم عملی از آیات و همچنین به سراغ تاویل آیات رفتن است. اینها خط قرمزهای اساسی ماست و لغزشگاههایی است که باید از آنها دوری جست. ببخشید که از بحث اصلی دور شدیم!
*در جایی از این مصحف به این سبک دسته بندی و سیاق بندی آیات اشاره کردید؟
بله در قسمت آخر یک صفحه توضیحات مترجم آمده و سپس فهرست بندی موضوعی آیات امده است که اگر کسی خواست موضوع خاصی را دنبال کند بتواند انتخاب کند. در مقدمه این فهرست، به این مطالب اشاره کردم که شروع و پایان هر صفحه براساس چه منطقی بوده است.
در همانجا هم تأکید کرده ام که آنچه مد نظر بنده بوده، توقیفی نیست، بلکه اصطلاحاً اجتهادی است و ممکن است فرد دیگری صفحه بندی دیگری را پیشنهاد دهد؛ مهم این است که باب این موضوع و این نگاه به آیات قرآن و فهم آن، باز شود و به فضل الهی، در جان و دل مسلمانان بیش از پیش، انگیزۀ مقدس تدبّر و بهره گیری از این کتاب الهی مهیا گردد.
*به عنوان آخرین سوال بفرمایید از چه زمانی این کار را آغاز کردید و الان انتشار این مصحف در چه مرحلهای است؟
از حدود سه سال پیش. الان تذهیب و صفحه بندی تمام شده است و درمرحله بازخوانی نهایی قرار داریم. نشر «شناسنامه» هم قرار است آن را در قطع نزدیک به قطع رحلی منتشر کند، البته با سرمایه گذاری شخصی بنده! امیدوارم به فضل الهی بتوانم در جذب سرمایه نیز موفق باشم و این طرح، خدای ناکرده، بدین سبب متوقف نماند، تا در سال جاری منتشر گردد. والله، ولی التوفیق.
ارسال نظر