گابریل در بیدادگاه
در شرایطی که خیلیها از روز اول به کالدرون به چشم غاصب جایگاه برانکو (!) نگاه کردند و نامهربانی و سختگیری در مورد مربی آرژانتینی را در دستور کار قرار دادند، انتظار میرفت با گذشت زمان فضا معتدلتر شود اما هنوز نشده. در این میان برخی نقدها علیه پرسپولیس و کادر فنیاش ذیل سرفصلهایی انجام میشود که واقعا مبنای منطقی ندارد.
رسول بهروش در روزنامه همشهری نوشت: «ظاهرا حتی بهبود نتایج پرسپولیس و حضور غیر منتظره این تیم در کورس قهرمانی هم باعث نمیشود شاهد نقدهای منصفانهتری در مورد سرمربی سرخپوشان و عملکرد فنی و مدیریتی او باشیم. در شرایطی که خیلیها از روز اول به کالدرون به چشم غاصب جایگاه برانکو (!) نگاه کردند و نامهربانی و سختگیری در مورد مربی آرژانتینی را در دستور کار قرار دادند، انتظار میرفت با گذشت زمان فضا معتدلتر شود اما هنوز نشده. در این میان برخی نقدها علیه پرسپولیس و کادر فنیاش ذیل سرفصلهایی انجام میشود که واقعا مبنای منطقی ندارد. چند مورد از آنها را مرور میکنیم.
ضدحملههای برقآسا با مشکل بدنی
تقریبا از روز اول فصل این شائبه مطرح شد که پرسپولیس مشکل بدنسازی دارد و تیم از این نظر به خوبی آماده نشده است. بحث مشکل بدنی سرخپوشان به شکل عجیبی حتی به فصل مشترک مصاحبههای انتقادی برخی پیشکسوتان هم تبدیل شد. قاعدتا این موضوع فنیتر و تخصصیتر از آن است که یک ناظر بیرونی یا هوادار عادی بتواند در موردش نظر بدهد. تنها سنگ محک داستان اما آمادگی بازیکنان داخل میدان است؛ آن چه پرسپولیس در لیگ نوزدهم ابدا مشکلی در موردش نداشته است. وقتی کالدرون بر مبنای آمار استخراجشده از جی.پی.آر.اس در مورد میزان دوندگی بازیکنانش سخن میگفت خیلیها او را به تمسخر میگرفتند اما الان میبینیم تیم هر ۴ روز یکبار بازی میکند و مشکل خاصی هم ندارد. یک ویژگی مهم پرسپولیس کالدرون، ضد حملههای برقآسا با حضور تعداد زیادی از بازیکنان است. چطور میتوان در این تقویم فشرده، مثلا در نیمه دوم بازی با ذوبآهن یا سایپا در زمین حریف از این ضد حملههای دستهجمعی زد و در عین حال مشکل بدنی هم داشت؟ واقعا چنین چیزی امکانپذیر است؟
جذاب نیست؟ واقعا؟
ایرادی که اخیرا زیاد از پرسپولیس گرفته میشود این است که سرخپوشان با وجود موفقیت نسبی در بحث امتیازگیری، چندان جذاب بازی نمیکنند. صدالبته که جذابیت یک بحث کیفی است که تا حدی به سلیقه افراد مربوط میشود اما حداقل در حوزه آماری پرسپولیس با معدل بیش از ۱۰ضربه به سمت دروازه رقبا و میانگین رد و بدل کردن بیش از ۵۰۰پاس در هر بازی، واقعا تیم کسلکنندهای نبوده است. حداقل به وضوح میتوان ادعا کرد این تیم نسبت به تیم نیمفصل دوم پارسال برانکو که تقریبا تمامی این بازیکنان را در اختیار داشت، بهتر و دیدنیتر فوتبال بازی میکند. پارسال پرسپولیس در ۵ بازی آخر فقط ۳ گل زد که یکی از آنها هم از روی نقطه پنالتی بود. در نیمفصل گذشته، مهدی ترابی یک بازیکن معمولی بود که از پتانسیل او استفاده نشد. امسال اما وضع فرق کرده است. پارسال پرسپولیس در هر دو نیمفصل یک مهاجم مکمل نسبتا خوب کنار علی علیپور داشت؛ ابتدا گادوین منشا و بعد ماریو بودیمیر. امسال اما تیم بدون مهاجم سایه، تا اینجای فصل ۶ گل بیشتر از تراکتورسازی پرمهره به ثمر رسانده است. سخت است که پرسپولیس کالدرون را تیمی غیر جذاب بخوانیم؛ آن هم در حالی که زمان زیادی برد تا سرمربی جدید، روی تیمش اشراف پیدا کند و مثلا برای خط حمله به گزینه وحید امیری برسد.
تغییرات ترکیب؛ آخرین سنگر
اگر پرسپولیس خوب بدود، خوب نتیجه بگیرد و هواداران هم از عملکرد تیم راضی باشند، آخرین سنگر منتقدان اعتراض به تغییرات مداوم در ترکیب است. حتی اگر خود جلال حسینی به زبان بیاید و بگوید در ۳۸سالگی قادر نیست هر ۴ روز یک بار بازی کند، باز یکی مثل مرتضی فنونیزاده پیدا میشود که به نیمکتنشینی او اعتراض کند. شاید اگر یک مربی خوشتیپ مثل استراماچونی ناگهان گلر دوم تیمش را فیکس میکرد و همین سنگربان ذخیره بهترین سیو هفته را انجام میداد، همه غرق در ستایش از تدبیر او میشدند اما اعمال چنین تغییری توسط کالدرون بیمو و بدقیافه، به سردرگمی او در تعیین ارنج نسبت داده میشود. وقتی کارلوس کیروش پست احسان حاجصفی را بعد از ۷۰بازی ملی عوض میکند، همه به درایت و دانش فنی سینیور اشاره میکنند اما به کالدرون حق داده نمیشود در نیمفصل اول کارش، محمد نادری ۲۲ساله را صرفا در یک پست دیگر «امتحان» کند. همه این بیانصافیها و قلعوقمعها عیبی نداشت؛ فقط اگر مطمئن بودیم پرسپولیس بدون کالدرون تیم بهتری خواهد شد. مشکل اما اینجاست که قوم بهانهگیر، طبق معمول آلترناتیو هم ندارند و فقط نیت کردهاند هزینهای که باشگاه صرف جذب یک مربی کارنامهدار کرده و فعلا هم با او موفق بوده را به باد بدهند؛ همین!»
ارسال نظر