شوخی نازل سینمای ایران با کمدی
چرا کمدی خوب در سینمای ایران ساخته نمیشود؟
در سینمای ایران جز نمونههای معدود طنزهای عمیق، بیشتر کمدیها اسلپاستیک و سادهانگارانه بوده است. آیا ذائقه مخاطبان بوده که فیلمسازان را به این سمت سوق داده یا اراده فیلمسازان بوده که سلیقه مردم را در طول زمان تغییر داده است.
هادی حقانی - سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: نظریه رایجی در میان اهل سینما وجود دارد مبنی بر اینکه سینمای کمدی در ایران، سینمایی امتحانپسداده است. نگاهی به فهرست پرفروشترین فیلمهای سال بیندازید، همواره چند فیلم کمدی در رأس این فهرست حضور دارند. در مورد دلایل این استقبال صحبتهایی هرچند پراکنده انجامشده است. این فرمول رایج امتحان پس داده معمولاً این است: فیلمنامهای با خط روایی بسیار ساده، فاقد گرههای داستانی جذاب، فاقد استحکام در داستان و شخصیتپردازی، دو سه هنرپیشه کمدی آشنا و پولساز، کمی شوخیهای تلگرامی و توئیتری با چاشنی جنسی و تمام. فروش بالای اینگونه فیلمهای کمدی هرچند جیب تهیهکنندگان را پرکرده اما درعینحال باعث شده ذهنیت مخاطبان رفتهرفته در مورد سینمای کمدی تغییر کند: سینمایی سطحی، لوده و تنها مناسب برای سرگرمی؛ اما این همه سینمای کمدی نیست.
کمدی به معنای ارسطویی آن چنین تعریفی دارد: «تقلید و محاکاتی است از اطوار و اخلاق زشت، نه این که توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزاء میشود. آنچه موجب ریشخند و استهزاء میشود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن عیب و زشتی به کسی نمیرسد.»
با همین تعریف ژانر کمدی زیرگونههای متعددی دارد. از انواع سادهتری چون کمدی فارس و کمدی-رمانتیک گرفته تا کمدیهای عمیقتری چون کمدی سیاه و پارودی. کمدی سیاه و پارودی حتی نسبت دقیقتری با واقعیت دارند تا درام و تراژدی. درام و تراژدی تلاش جدی هنرمند است برای توصیف ساز و کار مترتب بر انسان و جهان. کمدی با این تعریف حتی در مرتبهای بالاتر میایستد؛ مرحلهای پیش از ناامیدی است. آن جایی که است که انسان به طنز پناه میبرد تا زهر تلخی و عریانی واقعیت و حقیقت را بگیرد و از افتادن در دامن یاس و افسردگی نجات یابد. فیلمهای وودی آلن، چارلی چاپلین، مل بروکس، تری گیلیام و برادران کوئن نمونههایی قابل ذکر این نوع سینما در جهان هستند؛ اما نمونههای چنین سینمای کمدی در ایران به انگشتان دست هم نمیرسد. سالهاست فیلمی مانند اجارهنشینها در سینمای ایران ساخته نشده است. انبوه فیلمهای کمدی که هر ساله ساخته میشوند سالنهای سینما و به تبع آن جیب تهیهکنندگان را پر میکنند و یکراست در بایگانی حافظه سینمایی بینندگان مدفون میشوند. بندرت پیش میآید که مخاطبان پس از سالها لحظهای و آنی از فیلمی کمدی را یادآوری کنند و باهم دوباره به اشتراک بگذارند. سینما در تعریف واقعبینانهاش هنری است در خدمت سرگرمی، اما انبوه کمدیهای نازل و تاریخ مصرفداری که پی در پی ساخته میشوند کیفیت این سرگرمی را نیز بشدت نازل کردهاند.
در تحلیل این وضعیت دلایل مختلفی را میتوان ذکر کرد. مهمترین عامل نبود فیلمنامه خوب است. تحقیق مفصلی لازم است تا مشخص شود فیلمنامه خوب در سینمای ایران نوشته میشود اما ساخته نمیشود یا واقعا فیلمنامهای باکیفیت با طنز دست اول و هوشمندانه عملا مدتهاست که نوشته نمیشود. مشکل دیگر مناسبات حاکم بر تولید در سینمای ایران است. افرادی به حوزه تهیه کنندگی وارد شدهاند که چندان تخصصی در سینما ندارند و صرفاً پول به سینما میآورند، (پولهای مشکوک و کثیفی که به سینما تزریق شده بحثهای مفصلی را دامن زده است.) از همین روست که به کیفیت فیلمنامهها چندان توجه نمیشود و تهیهکنندهها روی عوامل دیگری چون بازیگران مطرح و شوخیهای تکراری و ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم به شرایط روز جامعه برای فروش حساب باز میکنند.(نمونه قابل ذکرش فیلم «ما همه با هم هستیم» کمال تبریزی است.) بیدلیل نیست که اغلب قریب به اتفاق فیلمهای کمدی ساخته شده در سینمای ایران، شعاری و فاقد طنز خلاقانه از آب در میآیند. برخی از منتقدان پایین آمدن سطح سلیقه مخاطبان را هم عامل قابل ذکر دیگری میدانند؛ اما در این باره اختلاف نظر وجود دارد. آیا در سالهای اخیر پیش آمده که فیلم خوب کمدی ساخته شده اما مورد استقبال قرار نگیرد؟ همانطور که اشاره شد سینما در ذات خود ابزاری است فراگیر و ریشهدار برای سرگرمی که بینندگان معمولا با آن قهر نمیکنند، حتی اگر لذت کافی از آن نبرند.
در سرویس فرهنگی مستقل آنلاین در اینباره بیشتر صحبت خواهیم کرد و نظرات دستاندرکاران و منتقدان را جویا خواهیم شد.
ارسال نظر