نوروز در تاریخ اسلام

تاریخ مسلمانان از‌‌ همان ابتدا که مورد گزارش مورخان عصر عباسی قرار گرفته با نوروز ایرانیان عجین شد.

نوروز در تاریخ اسلام

 

 

عدنان فلاحی

 

مورخان نقل کرده ‌اند که ابوثابت جدّ ابوحنیفه‌ (۱۵۰هـ) در  روز نوروز، به علی بن ابی طالب فالوده تعارف کرد و ایشان بعد از تناول چنین گفت: «نَوْرِزُوْنَا کُلَّ یَوْمٍ» یعنی هر روز ما نوروز است.

 

دین‌آنلاین نوشت؛ تاریخ مسلمانان از‌‌ همان ابتدا که مورد گزارش مورخان عصر عباسی قرار گرفته با نوروز ایرانیان عجین شد.

مورخان نقل کرده ‌اند که ابوثابت جدّ ابوحنیفه‌ (۱۵۰هـ) در  روز نوروز، به علی بن ابی طالب فالوده تعارف کرد و ایشان بعد از تناول چنین گفت: «نَوْرِزُوْنَا کُلَّ یَوْمٍ» یعنی هر روز ما نوروز است. [۱]

همچنین قاسم بن سلّام (۲۲۴هـ) از «هارون بن عنتره» نقل کرده که پدرش برای تبریک نوروز یا مهرگان نزد علی بن ابی طالب رفته و با هدایای نوروزی نزد او مواجه شده است. [۲]

 

اما چنان که برخی مورخان آورده ‌اند اولین دستور حکومتی برای به رسمیت شناختن نوروز و مهرگان به زمان معاویه بن ابوسفیان باز می‌ گردد.

ذهبی از زبیر بن بکّار نقل می کند: «کَانَ مُعَاوِیَهُ أَوَّلَ مَنِ اتَّخَذَ الدِّیْوَانَ لِلْخَتْمِ، وَأَمَرَ بِالنَّیْرُوْزِ وَالمَهْرَجَانِ» [۳]

 

بنا بر نقل ابوهلال عسکری برخی حاکمان اموی مثل حجاج، گرفتن هدایای نوروزی از مردم را اجباری کرده بودند تا اینکه عمر بن عبدالعزیز این رسم را برانداخت [۴].

تبریک عید نوروز در دوران مأمون حتی شکل کتبی به خود گرفته بود و احمد بن یوسف وزیر مأمون نخستین کسی بود که تبریکات نوروزی را کتباً به حضور خلیفه فرستاد [۵].

 

واقع امر این است که تا زمان المعتضد عباسی (۲۸۹هـ) هیچ مخالفت رسمی ای از طرف سلسله‌ های اموی و عباسی با نوروز انجام نگرفت.

معتضد در سال ۲۸۲ دستوری رسمی دال بر نهی از برپاداشتن مراسم نوروزی صادر و آن را به آفاق اعلام کرد [۶] که البته با مخالفت مردم هم روبرو شد.

جستجو در تراث فقهی نشان می‌ دهد که موضوع نوروز تا زمانه‌ ی فقهای عصر مملوکی، موضوعی مسکوت بوده و در کتب فقه دوران عباسی، اشاره‌ ای به آن نشده است.

 

آدام متز مورخ و مستشرق شهیر سوییسی در کتاب بسیار معروفش “تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری” مفصلاً به انواع و اقسام اعیاد مسیحی و غیرمسیحی ای پرداخته است که مسلمانان در مصر و عراقِ قرن چهارم، پابه پای غیرمسلمانان در این اعیاد شرکت می جستند و هیچ حساسیت دینی ای نیز از سوی خلفای عباسی و یا فقهای دوران در این مورد برانگیخته نمی شد.[۷]

 

ـــــــــــــ

 

ارجاعات:

 

[۱]. منابع بسیاری این واقعه را گزارش کرده ‌اند از جمله: تاریخ بغداد، ۱۳/۳۲۶ (دار الکتب العلمیه بیروت)، سیر اعلام النبلاء، ۶/۳۹۵ (مؤسسه الرساله بیروت) و.. همچنین گفته شده که این رخداد در روز مهرگان واقع شده است.

 

[۲]. قاسم بن سلّام، الأموال، ص۳۴۵ (دار الفکر بیروت)

 

[۳]. سیر اعلام النبلاء، ۳/۱۵۷

 

[۴]. العسکری، الاوائل، ص۲۹۷، دار البشیر طنطا

 

[۵]. همان، ص۳۴۷

 

[۶]. البدایه والنهایه، ۱۱/۸۲ (دار احیاء التراث العربی)

 

[۷]. آدام متز فصل بیست و سوم از کتابش را به طور کامل به مبحث “اعیاد” نزد مسلمین قرن چهارم اختصاص داده و از جمله می نویسد: «دو عید دینی مسلمین، عید قربان و عید فطر هستند. این دو عید در کنار عید نوروز ایرانی، بزرگ ترین اعیاد اهالی بغداد بودند» (متز، الحضاره الاسلامیه فی القرن الرابع او عصرالنهضه فی الاسلام، نقله الی العربیه: محمد عبدالهادی ابوریده، ۲/۲۹۷، دارالکتاب العربی بیروت

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها