مروری بر زندگی و کارنامه ادبی رضا براهنی پیشرو جریان ادبی پستمدرن در ایران
رضا براهنی نویسنده چپگرا، شاعر، داستاننویس و منتقد ناقد ادبی معاصر ایران است. او از اعضای کانون نویسندگان ایران است که آثارش به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شدهاست.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: رضا براهنی در ۲۱ آذرماه سال ۱۳۱۴در شهر تبریز چشم به دنیا گشود. پدرش کارگر و مادرش نیمهروستایی بودند. چون خانوادهاش فقیر و کمبضاعت بودند او مجبور بود همزمان با تحصیل در ابتدایی و دبیرستان کار کند. . بحرانهای شدید آن دوران ایران که دامنگیر خانواده و همه هموطنانش بود برای کودکی چون او آسان نبود؛ قحطی شدید و دیدن مرگ خواهر و برادرهایش به خاطر اثر فقر تصویری نبود که هرگز از ذهنش پاک شود.
تحصیلات رضا براهنی
براهنی تا بیستودوسالگی در تبریز ماند و از دانشگاه تبریز با مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد، سپس به ترکیه رفت و مدرک دکترای زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و به ایران بازگشت. از آبان 1343 براهنی با سمت استادیاری در رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد و اردیبهشت 1347 به درجه دانشیاری ارتقا یافت.
زندگی شخصی و خانوادگی رضا براهنی
براهنی هنگام تحصیل در ترکیه با آنجلا مارنگوزیدی ازدواج کرد که نتیجه ازدواج آن دو دختری بود به نام الکا. این ازدواج چندان طول نکشید و در سال۱۳۴۶ به طلاق منجر شد. چهار سال بعد در سال 1350 براهنی با ساناز صحتی، یکی از دانشجویانش در دانشگاه تهران، ازدواج کرد. ازدواجی که تا امروز ادامه دارد و دو پسر به نامهای ارسلان و اُکتایمحمد ثمره آن است. ساناز صحتی هنوز در کنار براهنی است و در سالهای اخیر که براهنی به آلزایمر مبتلا شده از او مراقبت و پرستاری میکند..
رضا براهنی تا سال۱۳۵۲ در کنار تدریس در دانشگاه، نوشتههای متعددی در زمینه ادبیات، شعر، داستان و رمان، نقد ادبی، ترجمه و مقاله منتشر کرد. مقالههای انتقادی درباره شهر و ادبیات که در مجله فردوسی به چاپ رسید بخش مهمی از فعالیتهای ادبی او تا اواسط دهه چهل شمسی است که درنهایت سال ۱۳۴۷ به انتشار کتاب طلا در مس منجر شد.
او در آن سالها همچنین با سفر به مصر بهدعوت دانشگاههای آن کشور به شعرخوانی و سخنرانی پرداخت. همچنین به تدریس ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاههای تگزاس و یوتا در آمریکا مشغول شد.
بازداشت براهنی توسط ساواک
رضا براهنی پس از بازگشت به ایران، در بیستم شهریور ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد و بیش از سه ماه در سلول انفرادی مورد شکنجه قرار گرفت. فعالیت مستمر نویسندگان و شاعران از یکطرف و تلاش انجمن قلم آمریکا و نیز کمیته آزادیخواه هنر و اندیشه در ایران از طرف دیگر، باعث آزادی براهنی شد؛ روایتهای او از زندانهای ساواک جنجالبرانگیز شد. کتاب ظل الله حاوی مقدمهای مفصل درباره ادبیات انقلابی و تجددخواهانه و اشعار زندان است اما به دلیل سانسور شدید آثار ادبی او در ایران تا زمان انقلاب محدود به چاپ چند قصه و مقاله در مطبوعات و یکی دو ترجمه بود. براهنی در مهرماه۱۳۵۳ دوباره به آمریکا سفر کرد و به مبارزه سیاسی با رژیم شاه و افشای خفقان و سرکوب در ایران و همچنین تدریس ادبیات خلاقانه در دانشگاه ایندیانا مشغول شد. نوشتههای براهنی در افشای خفقان دوران شاه و خیانت امپریالیسم آمریکا به مردم ایران و کشورهای دیگر جهان سومی نوشت، در اکثر مطبوعات معتبر جهان به چاپ رسید.
بازگشت براهنی به ایران در آستانه انقلاب
براهنی در سال ۱۳۵۷ یک هفته پس از خروج شاه از کشور به ایران بازگشت و در بحبوحه پیروزی انقلاب بسیاری از آثار خود را که تا قبل پیش از انقلاب ممنوع بود بهچاپ رساند.
براهنی تا اواسط دهه هفتاد که به کانادا مهاجرت کرد ساکن ایران بود و چندین دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد و شاگردان زیادی را تربیت نمود. از مشهورترین شاگردان او در آن کارگاهها میتوان به شیوا ارسطویی، هوشیار انصاریفر، شمس آقاجانی، روزبه حسینی، عباس حبیبی بدرآبادی، مهسا محبعلی، سیدعلیرضا میرعلینقی، فرخنده حاجی زاده، ناهید توسلی، ایرنا محیالدین بناب، رؤیا تفتی، رزا جمالی، احمد نادعلی، رضا شمسی، علی ربیعی وزیری، پیمان سلطانی و… اشاره کرد که باعث شکلگیری جریان مهم ادبی در دهه هفتاد شمسی شدند.
فعالیتهای سیاسی رضا براهنی
او که از نویسندگان چپگرا بود در آستانه انقلاب به حمایت از انقلابیون پرداخت. او در مقالهای در روزنامه اطلاعات که دوشنبه دوم بهمن ۱۳۵۷ برابر بیست و دوم ژانویه ۱۹۷۹به چاپ رسید در حمایت از انقلاب چنین نوشت: «علمای عالیقدر اسلام که به رغم برچسبهای بیشرمانه و دروغها و افتراء و تهمت و بهتان سرمایهداری و متحد پلیدش صهیونیسم، صدای آزادیخواهی در سراسر ایران دردادهاند، مردمان سراسر گیتی را یکسره متحیر و مبهوت کردهاند. امپریالیسم و صهیونیسم با تلاشهای مذبوحانه خود میکوشند مبارزات ملت ایران را مردمی ارتجاعی و قرون وسطایی جلوه دهند و با مخدوش کردن چهره انقلاب ایران زمینه را برای کودتا آماده سازند. مردم ایران! این نقشه را نقش بر آب کنید.»
با تثبیت انقلاب رضا براهنی به دلیل گرایشات چپ و منتقدانهاش مانند بسیاری دیگر، در جریانات دههی ۶۰ و حذف جناح و متفکران چپ و مارکسیست، از فعالیت سیاسی و فرهنگی منع شد.
رضا براهنی و جریان شعر پستمدرن
یادداشتهای «خطاب به پروانهها» و «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ به چاپ رسید. این کتاب شامل دو بخش است. بخش اول، خطاب به پروانهها، مشتمل بر شعرهای رضا براهنی است و بخش دوم، «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» همانطور که در کتاب اشاره شدهاست، یادداشتی منتقدانه درباره شعر معاصر خصوصا سبک نیمایی است. رضا براهنی با این انتشار این مجموعه شعر جریان شعر پست مدرن ایران را پایهگذاری کرد و موجب تحولی جریانساز در شعر دهه هفتاد ایران شد.
رضا براهنی شخصا «خطاب به پروانهها» را، که گزیدهای است از شعرهای سال 1369 تا اوایل 1373 او، مهمترین مجموعه شعر خود میداند. حرکت از شعر تک وزنی به سوی اوزان مرکب و ترکیبی و شعر چند صدایی، رهایی تدریجی از استبداد نحوی زبان و حرکت به سوی آفریدن همه ارکان زبان در یک شعر - با نتی که نه عروض کلاسیک و نیمایی، بلکه ذهن خواننده باید برای شعر پیدا کند، آزاد کردن شعر از قید تصویر، مفهوم، احساس و وزن خارج از ساختار شعر و ارجاع ناپذیر کردن شعر به اجزای بیرون از شعر، به صورتی که شعر موضوع اصلی خود، یعنی زبان و زبانیت خود را، به رخ بکشد، از ویژگیهای اساسی تعداد زیادی از شعرهای این کتاب است.
در مقاله نظری ضمیمه کتاب، «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم»، براهنی ضمن برشمردن تضادهای حاکم بر نظریهپردازی نیما یوشیج و احمد شاملو و شعرهای آنها، در برابر نظریه و شعرهای آنان و آرای شاعران دیگر و شعرهایشان، نظریه جدیدی را طرح میکند که به باور او، شعر فارسی با تکیه بر آن، میتواند خود را از بنبست شعر کهن و شعر نیمایی و شعر سپید رها سازد. این نظریه بحث انگیزترین و جنجالیترین نوشته براهنی و اصولا ادبیات معاصر ایران از دهه هفتاد به این سو است.
وطندوستی رضا براهنی
براهنی در گفتگویی که در آبان ۱۳۹۳ منتشر شد چنین گفت: «فارسی زبان رسمی و مشترک همه ایران است و زبان فوقالعاده شاهکاری است که من نویسنده آنم، ولی از زبان مادری خودم هم دفاع میکنم و ابداً به تجزیه اعتقادی ندارم. هرگز تمامیت ایران را از نظر دور نداشتهام و گفتهام که اسلحه دست میگیرم و برای آن میجنگم، ولی خب عدهای دفاع من از زادگاه و زبان مادریام را برای مقاصد خودشان بهانه کردهاند و نمیفهمند که وقتی دم از آزادی بیان میزنیم نمیتوانیم بعدش زبان مردم را ممنوع کنیم. حس من به وطنم همان حسی است که در شعرهایم بیانش کردهام.من در شش سالگی انشایی به زبان ترکی نوشتم معلم مجبورم کرد کاغذ را قورت بدم همان موقع زبان مادریم را هم قورت دادم.»
تأثیر رضا براهنی بر داستاننویسی معاصر
رضا براهنی در پاسخ به این سؤال که تا چه اندازه بر داستاننویسی معاصر تأثیر گذاشتهاست جنین گفت:
«من داور چنین سؤالی نمیتوانم باشم. اولاً من همه داستانهایی را که نوشته شده، نخواندهام، به ویژه به سبب دوری از کشور، و ثانیاً هیچ نویسندهای نباید به پرسشی از این دست پاسخ بگوید. جواب مثبت حمل بر غرور توأم با حماقت خواهد بود، و جواب منفی حماقت توأم با تواضع. من میگویم: «من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم - لطفها میکنیای خاک دَرَت تاج سرم»
من نمیتوانم قاضی صالح این نوع مطلب باشم. این قضیه را باید از کسانی که عضو دائمی کارگاه [قصهنویسی] بودهاند، بپرسید. بهعلاوه من همه رمانهایی را که پس از خروج من از ایران چاپ شدهاند، نخواندهام. علاوه بر این گاهی کاری که من در کارگاه کردهام، با کارهایی که خودم نوشتهام و تأثیر یا بیتاثیری آنها اشتباه میشود.»
شخصیت و جایگاه رضا براهنی
دوران کودکی و نوجوانی براهنی تاثیر زیادی در زندگی اوگداشته است. از جمله «انضباط در کارکردن». او بعدها این خصیصه را در زمینه مطالعه و خلق ادبی نیز به کار میگیرد و میتوان گفت رمز کار بیوقفه او طی بیش از نیم قرن، نظم است و انضباط. بهگفته خودش: «من از پدر و مادرم و تعهدی که در آنها مبنیبر تفکیک قائلشدن بین مال خود و مال دیگران میدیدم، یک نوع وجدان اجتماعی بهارث بردم.»
درگیری رضا براهنی در امر سیاست را میتوان در علاقه او به نوشتن ریشهیابی کرد. براهنی عاشق یک چیز است: «نوشتن». او برایاینکه آنچه در ذهن دارد به روی کاغذ بیاورد، ناخواسته درگیر سیاست میشود و ازآنجاکه آزادی بیان بهنحوه دلخواهش در جامعه نبود، با دستگاه حاکم درگیر شد و کارش حتی به زندان و جلای وطن کشد؛ اما بهقول خودش: «شاعر همیشه در تبعید است.»
رضا براهنی روشنفکری فرهنگی است که به نقد خردورزانه فرهنگ و هنری زمانه خود مشغول میشود با این امید که ساختارهای کهنه را بشناسد و ویران کند و از نو بسازد. براهنی موفق شده است آن طور که زندگی میکند بنویسد و آن گونه که در عالم نوشتن آرزو کرده، زندگی فردی و اجتماعی خود را در متن فعالیت تاریخی مردمش به کار گیرد. در نقد مدرن ادبی به نوعی پیشگام بوده است و در شورش علیه شعر مرسوم نیمایی صفشکن بود. او همچنین رماننویسی بیپروا بود که به شکستن تابوهای سیاسی و اخلاقی و فرهنگی جامعه خود برخاست.
براهنی در زمینه نقد شعر و ادبیات داستانی با انتشار هزاران صفحه، جغرافیای ادب امروز ایران را با دقت و دلسوزی کاویده است و با صدها نوار سخنرانی که درانتظار کتابشدن، جایی پروانه میشود، به تحلیل ادبیات جدی جهان پرداخته است. منتظر نمانده که فضای فرهنگی ساکن پیرامون، فعال و مستعد شود؛ بلکه کوشیده تا با دینامیسم ذهنیاش، فضای راکد را بهجنبش درآورد و حیاتیبودن ادبیات را امری ضروری بشناساند.
رمان و داستانهای رضا براهنی
براهنی در اولین تجربههای نویسندگی خود به رمانی اشاره میکند که بهزبان انگلیسی در دوران تحصیل در ترکیه نوشت؛ اما آن هرگز را منتشر نکرد. رمان «روزگار دوزخی آقای ایاز» سرآغاز فعالیت او در زمینه داستاننویسی است. این رمان همچنین اولین تلاش او در درگیریِ خلاقانه با زبان نهتنها بهمثابه وسیله، که به عنوان هدف آفرینش ادبی است. در آثار داستانی دیگری که براهنی نوشته، گنجینهای غنی و متنوع، هم بهلحاظ محتوایی و هم ساختاری دیده میشود. از گزارش سرگذشت «حسین میرزا» در رمان «رازهای سرزمین من» که درواقع تحلیلی جامع از اتفاقات جوانی نویسنده در دوران قبل و بعد از انقلاب است، تا آزمایش تکنیکهای مختلف داستاننویسی در «آزادهخانم و نویسندهاش» و نگارش هفت روایت از یک واقعه در «الیاس در نیویورک» که البته در تمامی آنها به آنچه منطورش بوده دست یافته است. علاوهبر آثار داستانی فراوانی که از براهنی منتشر شده هنوز هم میتوان منتظر داستانهای دیگری بود که از این او به چاپ برسد؛ نظیر رمان «مردگان خانه وقفی» که بعد از «روزگار دوزخی...» نوشته شد؛ اما تاکنون منتشر نشده است.
آثار شعری رضا براهنی
از رضا براهنی تاکنون بیش از ده مجموعه شعر منتشر شده است. اگر سیر تحول اشعار او را از اولین کتابش «آهوان باغ» که شامل اشعار تغزلی و عاشقانه است، تا کتاب «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» دنبال کنیم بین اشعار ابتدایی او با اشعار اخیرش تفاوتهای زیادی مییابیم. او این تفاوت را حاصل تغییرات و اصلاحاتی میداند که «براهنی منتقد» بر ذهن و زبان «براهنی شاعر» گذاشته است. براهنی، اشعار مجموعه «خطاب به پروانهها و...» را بهعنوان شورشی علیه همه قراردادهایی که در زبان فارسی به هر نوع شعری تحمیل شده است، میداند. در قسمت پایانی ضمیمه این کتاب، او در مقاله «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟»، دیدگاه جدید خود را درباره شعر بیان میکند که اشعار این مجموعه درواقع نمونه و مصداقی برای نظریات ادبی او در این مقالهاند.
آثار نقد ادبی رضا براهنی
فعالیت براهنی در زمینه نقد ادبی با مقالههای دهه چهل او در مجله فردوسی آغاز شد. جالب اینجاست که هدف این نقدها شعر نو فارسی بود که تازه از جنگ و جدال با شعر کهن، پیروزمندانه فراغت یافته بود و معمولا کسی انتظار حمله به نمایندگان اصلی این شعر را نداشت. دو اثر معروف براهنی در این زمینه «طلا در مس» و «قصهنویسی» هستند که در سالهای ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ منتشر میشوند و تقریبا اولین بار در ایران نظریات جدید ادبی در این دو کتاب مطمح نظر قرار میگیرند. در سالهای بعد از انقلاب هم او در کتابهایی مانند «کیمیا و خاک» و «رویای بیدار» ادامه این بحثها را پی میگیرد.
آثار ترجمه رضا براهنی
از رضا براهنی ترجمههای متعددی منتشر شده است. او آثار نویسندگان مشهوری را به فارسی برگردانده است: از جمله «آنتوان دوسنت اگزوپری»، «ایو آندریچ»، «ویلیام شکسپیر»، «کالروماریا فرانزرو»، « ماکسیم رودنسون»، « دیوید کات» و «لئون تروتسکی»
ارسال نظر