نان و آب مردم را به برجام گره نزنید

دولت نباید خود را به برجام محدود کند. اما باید واقعیتی را پذیرفت که اقتصاد ایران و سفره مردم ایران نباید تا ابد به برجام وبرجام ها وابسته باشد بلکه باید هرچه سریعتر با عادی شدن مناسبات ایران با جهان، برجام وبرجام ها را از پای ایران باز کرد.

نان و آب مردم را به برجام گره نزنید

نان و آب مردم را به برجام گره نزنید

 دولت نباید خود را به برجام محدود کند. اما باید واقعیتی را پذیرفت که اقتصاد ایران و سفره مردم ایران نباید تا ابد به برجام وبرجام ها وابسته باشد بلکه باید هرچه سریعتر با عادی شدن مناسبات ایران با جهان، برجام وبرجام ها را از پای ایران باز کرد.

دور هشتم گفتگوهای احیای برجام و لغو تحریم ها در وین با ارزیابی مثبت طرف ها در جریان است. وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه اخیر خود با الجزیره با تاکید بر اینکه مذاکرات در مسیر درست خودش قرار دارد به ابتکارات جمهوری اسلامی ایران در میز مذاکرات اشاره کرد و ابراز امیدواری کرد که اگر طرف های غربی به معنای واقعی دارای نیت و اراده جدی باشند، بتوان به یک توافق خوب دست پیدا کرد. علی باقری کنی مذاکره کننده ارشد کشورمان نیز در اظهارنظری عنوان کرد که اختلافات بر سر تحریم‌ها درحال کاهش است و به طور کلی برآیندها از گفتگوها مثبت تلقی می شود. اینکه گفتگوها در وین تا چه حد به توافق نزدیک شده و توافق احتمالی چه تاثیری برای وضعیت اقتصادی ایران خواهد گذاشت موضوع گفتگو با دکتر علیرضا سلطانی استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه بود که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

علیرضا سلطانی

مذاکرات در دولت سیزدهم هم اکنون در وین در حال انجام است. ارزیابی شما از روند و برآیند این مذاکرات چیست؟ آیا این مذاکرات طبق قاعده و پیش بینی های اولیه پیش می رود یا دچار کندی یا سرعت است؟

در حال حاضر ما دو جهان از مذاکره هسته ای داریم. یکی آنچه پشت درهای بسته توسط تیم های مذاکره کننده ایران و ۵ کشور دیگر در حال انجام است و دیگری جهان سیاسی و رسانه ای خارج از وین که پرهیجان و بسیار گسترده و پیشروانه و مبتنی بر بدبینی ها و خوش بینی های غیرواقعی و فضاسازی های کاذب در جریان است. جهان دوم طبیعتا تحت تاثیر فضای جهان اول که سطح پایینی از اطلاع رسانی روند مذاکرات را داراست، می باشد. اما این جریان حاکم بر فضای اطلاع رسانی رسمی نیست. جریان اطلاع رسانی رسمی در ایران و طرفین مذاکره خصوصا در آمریکا، مدیریت شده فعالیت دارد. در مورد ایران، صداو سیما و دیگر جریان های اطلاع رسانی رسمی، رویکرد بی تفاوتی را دنبال می کنند که این رویکرد اهدافی دارد که در ادامه به آن اشاره می کنم. در مورد آمریکا نیز این رویکرد به صورت توامان بی تفاوتی و تهدید دنبال می شود. بی تفاوتی با هدف عدم تحریک گروه های فعال ضد برجامی و ضد ایرانی در امریکا و در کنگره و لابی های ضد ایرانی و تهدید با هدف اعمال فشار سیاسی بر ایران جهت کوتاه آمدن از خواست های خود در حین مذاکرات است.  

فارغ از فضای حاکم رسانه ای، به نظر من مذاکرات تاکنون، روندی طبیعی را طی کرده و اتفاق غیرقابل انتظاری تا کنون ایجاد نشده است. این مذاکرات مثل مذاکره امضای برجام و هر مذاکره ای در این سطح، متناسب به ورود به موضوعات در هر مرحله دچار نوسان و فراز و فرود می شود اما روندی رو به جلو را طی می کند. این فرایند البته نمی تواند طولانی باشد و به نظر می رسد تا هفته های آینده و نه ماه های آینده، به نتیجه خواهد رسید چرا که طرفین مجبور و به عبارتی محکوم به مذاکره هستند. مذاکرات سخت است به دلیل خواستهای حداکثری طرفین ناشی از گستردگی تحریم ها و پیشرفت های هسته ای ایران که من در مصاحبه قبلی به آن اشاره کردم.

آیا به نظر شما تاخیری در نهایی شدن مذاکرات و احیای برجام صورت نگرفته است؟

به لحاظ کلی و با در نظر گرفتن گذشت یک سال از روی کار آمدن بایدن در آمریکا، در نهایی شدن مذاکرات و احیای برجام تاخیر زیادی انجام شده است. با توجه به انجام ۶ دور مذاکره در دولت قبل و با لحاظ منافع کلی کشور  بهتر این بود که این مذاکرات در دولت قبلی به نتیجه می رسید و دولت جدید با برجام احیا شده همراه با شرایط رفع تحریمی مدیریت اقتصادی کشور را تحویل می گرفت. این مساله باعث می شد که در ماه های گذشته، انرژی دولت جدید عمدتا صرف مذاکرات هسته ای نشود و بسیاری از طرح های اقتصادی و اجتماعی آن هم با تاخیر آغاز نشود. به هر حال چنانکه مسئولین دولت قبلی و فعلی اشاره کرده اند هر روز تحریم، میلیون ها دلار به صورت مستقیم و غیرمستقیم به کشور خسارت وارد می کند و این یعنی فرصت های بسیاری که کشور در حوزه اقتصادی و تجاری و همچنین سرمایه گذاری از دست می دهد.

شواهد و قرائن مشخص تری نسبت به هزینه های نهایی نشدن مذاکرات در دولت قبل یا تاخیر در مساله می توانید اشاره کنید؟

شرایط اقتصادی کشور که ملتهب و بی ثبات است، بهترین شاهد در این زمینه است اما در این رابطه می توان به وضعیت بودجه سال اینده کشور اشاره کرد که در شرایط ابهام تنظیم شده است. در واقع دولت و مجلس به دلیل نامشخص بودن نتیجه قطعی مذاکرات نمی توانند روی شاخص ها و درآمدها و هزینه های بودجه و در نتیجه شرایط اقتصادی و معیشتی مردم در سال آینده به تصمیم مشخصی برسند. هرچند روح کلی حاکم بر بودجه، امیدواری نسبت به مذاکرات و مثبت بودن آن و رفع تحریم ها دارد اما دولت در عین حال لایحه بودجه را با نگاه انقباضی و احتیاطی بسته است. نگاهی که توسعه ای نیست و بر مبنای حفظ وضع موجود یا جلوگیری از بدتر شدن شرایط اقتصادی کشور تنظیم شده است. نگاهی که حاکی از اعمال فشار تورمی و اقتصادی بیشتر به مردم و بنگاه های اقتصادی است. هرچند دولت امیدوار است با به نتیجه رسیدن مذاکرات، گشایشی در شرایط اقتصادی کشور در سال اینده شکل گیرد و فشارهای اقتصادی روی مردم و همچنین بنگاه های اقتصادی از منظر مالیاتی کاهش یابد. این امیدواری البته منوط به عدم تاخیر بیشتر از این در مذاکرات است.

 ایا می توان مواهبی هم برای این تاخیر و محول شدن نتیجه مذاکرات به دولت فعلی در نظر گرفت؟

تاخیر در احیای برجام به مراتب هزینه های اقتصادی کشور را بالا برده و می برد اما تنها مساله ای که می تواند تا حدی به صورت مثبت مورد توجه باشد، سیاسی است به این معنا که اگر در دولت قبل این مذاکرات به نتیجه می رسید و برجام احیا شده و به دولت فعلی تحویل داده می شد، دولت کنونی با نگاه شک و تردید به ان نگاه می کرد و این مساله باعث تزلزل در اجرای برجام از زاویه داخلی می شد و همان شرایط گذشته تکرار می شد. اما الان شرایط فرق دارد. برجامی که قرار است احیا و اجرا شود، برجامی است که خود این دولت برای آن مذاکره کرده است و فراتر از دولت با توجه به حمایت همه نهادهای رسمی و غیررسمی حاکمیتی از دولت، برجام بر مبنای یک اجماع نسبی مناسب در کشور احیا و اجرا می شود و این می تواند به نفع کشور باشد و برجام از وضعیت باثبات تری نسبت به دولت قبلی برخوردار است.

شما به نتیجه رسیدن مذاکرات و احیای برجام را قطعی می دانید، آیا واقعا طرفین وخصوصا ایران تمام قد در جهت احیای برجام حرکت می کند؟

بله من با قاطعیت معتقدم که طرفین به دنبال احیای برجام هستند این البته از سر اختیار یا انتخاب نیست بلکه اجبار است. من در مصاحبه قبل هم گفتم که ایران و آمریکا محکوم به توافق بر سر احیای برجام هستند چرا که هزینه های عدم توافق به مراتب برای دو طرف بالا و غیرقابل جبران است. شرایط اقتصادی ایران و آمریکا و همچنین اقتصاد جهانی و منطقه این امکان را به طرفین نمی دهد که به چیزی غیر از توافق فکر کنند. هرچند دوطرف و طرف های ثالث که متاثر از برجام و پرونده هسته ای هستند در ظاهر اعلام می کنند که برای شرایط عدم توافق هم آماده اند اما این فقط ظاهر است. برای ایران بازگشت تحریم های سازمان ملل از طریق اجرای مکانیسم ماشه و تنگ تر شدن فضای تحریمی و فشار سیاسی و حتی نظامی، قابل تصور نیست. برای آمریکا هم روی آوردن به اقدام نظامی هم قابل تصور  نیست.

 اما به نظر می رسد در داخل برخی گروه ها و جریان های سیاسی شرایط و نتایج عدم توافق را چنان بد تلقی نمی کنند؟

بله درست است. اعتقاد به بی نیازی کشور به توافق ناشی از یک خطای محاسباتی بزرگ است که قبلا من در مصاحبه های قبلی در مورد آن یادآور شده بودم. این خطای محاسباتی ناشی از کاهش اندک فشارهای تحریمی و اقتصادی است که در یک سال گذشته با روی کار امدن بایدن و با هدف ترغیب ایران به بازگشت به میز مذاکره صورت گرفته است. فشارها و سخت گیریها برای فروش نفت و همچنین ایجاد برخی فرصت های برای تامین کالاهای کاهش یافته است. میزان فروش نفت از اواخر سال گذشته شروع به رشد کرد و این در دولت جدید با سیاست هایی که دولت در واگذاری محموله های نفتی به برخی نهادهای داخلی برای فروش کرده افزایش یافته است. برخی منابع ارزی به صورت محدود و با هدف تامین و خرید کالاهای اساسی آزاد شد. مذاکرات منطقه ای برای گسترش تعاملات هم شروع شده که البته نهایی شدن این مذاکرات مشروط به احیای برجام است. این شرایط ممکن است برخی را در داخل دچار خطا نماید که می توانند با عدم احیای برجام، تحریمهای را دور زد و پیش رفت. این رویکرد می تواند به نوعی بر تیم مذاکره کننده هسته ای هم تاثیر گذار باشد. آنچه مهم است این است که این جریان ها باید در نظر داشته باشند که ادامه این شرایط منوط به احیای برجام است و گرنه در صورت عدم احیای برجام، به طور قطع تحریم ها با احیای تحریم های سازمان ملل بیشتر و شدیدتر خواهد شد.

یکی از ایراداتی که به ماهیت مذاکرات اخیر و تیم مذاکره کننده فعلی وارد می شود، عدم مذاکره مستقیم با آمریکا است. این مساله چه تاثیری بر روند، سرعت و نتایج مذاکرات خواهد داشت؟

منطق ایران برای عدم مذاکره مستقیم با امریکا به دلیل خروج آمریکا از برجام، منطق درستی است اما همیشه در سیاست بین الملل و مذاکرات بین المللی منطق درست تعیین کننده و تامین کننده اهداف و منافع ملی دولتها نیست. این منطق طبیعتا نتیجه ای جز طولانی شدن، پیچیده شدن و احتمالا کم اثر شدن مذاکرات نخواهد داشت. در مذاکرات امضای برجام در سالهای ۹۲ تا ۹۴ هم در ابتدا ایران بیشتر و آمریکا کمتر از مذاکره دوجانبه و مستقیم پرهیز داشتند اما دو کشور دریافتند که مذاکرات دوجانبه و مستقیم امکان سریع رسیدن به نتیجه و توافق و کنترل متغیرهای ثالث خصوصا تحرکات غیرسازنده ای که بعضا دیگر طرفهای مذاکره خصوصا فرانسه، روسیه و چین را بهتر فراهم می کند. اینجا بود که قدرت مانور کشورهایی که در ظاهر یا واقعا نقش پلیس بد یا حتی پلیس خوب را بازی می کردند کاهش پیدا کرد و ظریف و کری با ارتباط مستقیمی که برقرار کردند، عوامل مخرب  مذاکره را کم کردند واین مساله شاید باعث ناراحتی برخی کشورهای حاضر در ۵+ ۱ هم گردید. این مساله از صحبتهای منتشره ظریف هم مشخص است.

به نظر می رسد این شرایط در مورد مذاکرات کنونی هم قابل تسری است خصوصا در مورد روسیه و چین که نقدهای  زیادی هم ایجاد کرده است؟

در صحنه بین المللی چه در مذاکره و چه در منازعه و رقابت، کشورها منافع خود را دنبال می کنند و منافع دیگر کشورها در درجه دوم قرار دارد. این در مورد روسیه و در مذاکرات اخیر هم صادق است. طبیعتا روسیه و دیگر کشورها حضور و نقش خود را با ملاحظه اول منافع خود دنبال می کنند اما بحث ها و نقدهایی که نسبت به روسیه و بعضا چین و نقشی که این دو کشور ایفا می کنند به نظر من اغراق آمیز است. این بحث ها بیشتر مبتنی بر باورهایی که ما از گذشته و تجربه روسها در گذشته داریم. در این زمینه ما معمولا نیمه خالی لیوان را می بینیم که باید دیده شود اما نیمه پر لیوان را هم باید دید. فارغ از درست بودن یا نبودن این شرایط بهر حال روسیه و چین در حال حاضر پشتوانه سیاسی اصلی ایران در مذاکرات هستند و ایران به این دو کشور بیشتر اعتماد دارد و آنها هم کمابیش این انتظار را برآورده می سازند. در این رابطه اینکه نماینده روسیه با نماینده آمریکا یا فرستاده عربستان مذاکره می کند، مشکلی ایجاد نمی شود بهر حال صحنه وین، صحنه مذاکره و چانه زنی مستقیم و غیرمستقیم است. من شخصا نقش روسیه و نماینده فعال آن اولیانوف را به لحاظ فعالیت و ارتباط رسانه ای، منفی نمی بینم. ایران و طرفهای غربی مذاکرات، به صورت نانوشته نقش سخنگویی اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات را پذیرفته اند. اولیانوف هم به طور نسبی توانسته نقش بی طرفانه ای و البته تقویت کننده ای در جریان مذاکرات که خواسته طرفین است را به خوبی ایفا کند اما باید توجه کرد که ایران به دست خود این شرایط را ایجاد کرده هم به لحاظ عدم مذاکره مستقیم و هم نوع مناسبات با طرفهای اروپایی که مدام انها را به بی اعتمادی متهم می کند. من فکر می کنم با مذاکره مستقیم ایران و آمریکا که در روزهای اینده امکان تحقق ان می باشد، توازنی در سطح طرفین مذاکره ایجاد خواهد شد.

نقش قدرتهای منطقه ای مانند اسرائیل و عربستان را در این مذاکرات چگونه ارزیابی می کنید؟

طبیعتا اسرائیل و عربستان با توجه به اینکه رقیب ایران در معادلات منطقه ای سیاسی و نظامی هستند، با نگرانی مذاکرات را دنبال می کنند و در صدد هستند که مذاکرات به گونه ای پیش رود که ملاحظات و منافع انها نیز در نظر گرفته شود. اسرائیلی ها به صورت غیرمستقیم و غیرآشکار و عربستان هم به صورت مستقیم و آشکار سعی در نقش آفرینی در مذاکرات را دارند اما در مقایسه با مذاکرات امضای برجام، نقش این دو در برهم زدن مذاکرات به مراتب کمتر است. این دو بازیگر منطقه ای طبعا نسبت به پیامدهای عدم توافق و هزینه های سنگینی که در این صورت باید پرداخت کنند کاملا واقف هستند. بنابراین در مذاکرات کنونی نقش تخریبی و برهم زننده ندارند بلکه به دنبال یک توافق خوب که منافع آنها را نیز تامین کنند می باشند. این از مواضع تعدیل شده رهبران انها نیز کاملا مشخص است.  

اروپایی ها و خصوصا انگلیس به نسبت گذشته تحرکات و فشارهای سیاسی خود را بر ایران نسبت به تعدیل خواست ها، افزایش داده اند و حتی تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه را دارند. این مساله چه تاثیری بر روند مذاکرات داشته و خواهد داشت؟

آنچه سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان دنبال می کنند، رسیدن سریعتر به توافق و توقف هرچه سریعتر فعالیت هسته ای ایران خارج از برجام است. انگلیس بیشتر دغدغه رسیدن سریعتر به توافق و عدم طولانی شدن را دارد و فرانسه بیشتر دغدغه کنترل فعالیت هسته ای ایران. تهدیدهایی از نوع استفاده از مکانیسم ماشه هم بیشتر یک ابزار فشار برای فعال کردن  افکار عمومی ایران علیه تیم مذاکره است که از مواضع خود کوتاه بیاییند وگرنه مکانیسم ماشه به این راحتی نیست که یک کشور مانند انگلیس بخواهد به بدون مقدمه و طی کردن فرایند ان راسا اقدام به استفاده از آن کند. لذا این مسائل بیشتر روانی است که با مذاکره مستقیم ایران و آمریکا کاهش خواهد یافت و طرف های اروپایی، روسیه وچین به حاشیه خواهند رفت.

 در حال حاضر چالش های طرفین برای پیشبرد سریع مذاکره چیست؟ و آیا گشایشی در روند مذاکرات صورت گرفته است؟

بله روند مذاکرات با ورود به موضوعات خصوصا رفع تحریم ها و مسائل هسته ای در روزهای اخیر سرعت گرفته است. یکی از مسائل دیگر اینکه ظاهرا، توافقات ۶ دور گذشته که در دولت قبل هم انجام شده، مجدد روی میز آمده است. طرفین با بازکردن گارد خود در مقابل یکدیگر که ناشی از تغییر دولت و تیم مذاکره کننده بوده، الان راحتتر و واقعبینانه تر مذاکره می کنند و از خواست های حداکثری که در عمل امکان ان در کوتاهمدت نیست، کوتاه آمده اند خصوصا در مورد تحریم های غیربرجامی یا تحریم های کنگره و تحریم موسوم به یوترن است که در برجام به آن اشاره نشده است و رفع آن سریع نخواهد بود. مساله تضمین عدم خروج دوباره از برجام از سوی آمریکا هم، مساله ای نیست که بشود روی ان اطمینان ایجاد کرد هرچند من معتقد هستم که اگر برجام احیا شود و توافق صورت گیرد و دوباره حتی ترامپ روی کار بیاید، آمریکا از برجام خارج نخواهد شد. این البته منوط به یک توافق خوب است که دو طرف با تجربه برجام قبلی به ان رضایت دهند و از اجرای آن راضی باشند ضمن اینکه در مذاکره را هم نبندند و زمینه را برای رفع دیگر چالش ها باز نگه دارند که من پیش بینی می کنم اینگونه باشد.

 اظهار نظرهای مختلفی در باره شکل و ماهیت توافق احتمالی مطرح است. به نظر شما این توافق چگونه خواهد بود؟

من فکر می کنم توافقی که صورت میگیرد مرحله ای است یعنی طرفین به صورت گام به گام تعهدات خود را در رفع تحریم و مسائل هسته ای با هدف راستی آزمایی دنبال می کنند که منطقی و طبیعی است اما احتمالا این توافق، پایان کار نباشد بلکه زمینه برای مذاکرات بر سر مسائل و چالش های دیگر فراهم باشد که پس از مساله هسته ای به سایر مسائل و چالش های فی مابین ایران و آمریکا به خصوص در منطقه از یک سو  و تحریم های غیرهسته ای آمریکا علیه ایران از سوی دیگر گسترش یابد. این به سود طرفین است.

 آثار و نتایج اقتصادی توافق احتمالی و رفع تحریم ها را چگونه می بینید؟  

اقتصاد ایران و مردم علی رغم اینکه دولت سعی در مدیریت انتظارات عمومی دارد و چندان بر طبل برجام در ظاهر نمی زند، به طور جدی فرایند مذاکرات را دنبال می کنند. اما در مقایسه به شرایط قبل از امضای برجام به نظرم شرایط به لحاظ انتظارات عمومی، مناسبتر است. مناسبت تر به لحاظ عدم وجود هیجان هم در ساختار سیاسی و هم در حوزه عمومی. لذا می توان اثر مثبت رسیدن به توافق را در ایجاد آرامش نسبی در فضای اقتصادی به لحاظ مهار انتظارات تورمی و کاذب، کاهش موقت قیمت ارز با آزاد شدن منابع ارزی بلوکه شده ایران در برخی کشورها و فراهم شدن زمینه صادرات نفت و رسیدن به سطح ۲.۵ میلیون بشکه اشاره کرد. نفت ایران در کمتر از ۲ ماه می تواند به سطح قبلی برسد این هم ناشی از امادگی در داخل است و هم استقبال بازارهای جهانی. در این زمینه باید یاداور شد که پس از توافق فرمان مسائل اقتصادی برای رفع هر چه بیشتر تحریمها و از بین بردن اثار تحریم ها دست دولت وحاکمیت در ایران است که از فرصت برجام استفاده لازم را داشته باشد و با نگه داشتن مسائلی مانند اف ای تی اف، به صورت خودساخته مانع از بی اثر شدن برجام احیا شده برای اقتصاد نگردد. دولت نباید خود را به برجام محدود کند. اما باید واقعیتی را پذیرفت که اقتصاد ایران و سفره مردم ایران نباید تا ابد به برجام وبرجام ها وابسته باشد بلکه باید هرچه سریعتر با عادی شدن مناسبات ایران با جهان، برجام وبرجام ها را از پای ایران باز کرد./خبرآنلاین

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها