سید جلال ساداتیان در گفتگو با مستقل:
بعید است شورای نگهبان طرح انتخاباتی مجلس را تائید کند
سید جلال ساداتیان میگوید: بعید است شورای نگهبان بعد از پخش سخنرانی امام راحل در خصوص عدم دخالت نظامیان در سیاست، به این امر واضح که در حد یکی از اصول بیان شده انقلاب و نظام توسط امام راحل است، بتواند بیاعتنایی نشان دهد و طرح انتخاباتی مجلس فعلی را که کاندیداتوری نظامیان را بدون استعفا مجاز میشمارد، تأئید نماید.
کمتر از یکماه دیگر جو بایدن چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا وارد کاخ سفید خواهد شد، گمانهزنیها از ماهها پیش درباره اینکه تیم جدید حاکم بر واشنگتن چه رویهای در برابر ایران پیش میگیرد آغاز شده است. بایدن در ابتدای مبارزات انتخاباتی گفته بود در صورت پیروزی به برجام بازخواهد گشت، اما برای تحلیلگران واکنش تهران همچنان مبهم است. در اینباره با سید جمال ساداتیان سفیر سابق ایران در انگلیس و تحلیلگر سیاسی، گفتگو کردیم:
چشمانداز مذاکره بایدن با دولت روحانی در چندماه آینده تا انتخابات۱۴۰۰ را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به چینش همکاران و وزرای امور خارجه و امنیت ملی و نیز چند پست مهم مربوط به روابط خارجی توسط آقای بایدن و اظهار نظراتی که تاکنون از سوی آنان در راستای بازگشت به برجام و لغو تحریمها ابراز شده است، باید خوشبین باشیم که حداقل برای چند ماه از میزان تنش در روابط ایران و آمریکا تا حدودی کاسته شود و شرایط آرامتری نسبت به چند ماه آخر دولت آقای ترامپ حاکم شود، البته به شرط آنکه حادثهای توسط جریانات داخلی در جهت تخریب این فضا به وجود نیاید.
اگر دولت روحانی نتواند با بایدن مذاکره کند و به توافقی در عرصه سیاسی و اقتصادی نرسد، چه اتفاقاتی را محتمل میدانید؟
این فرض را در شرایطی که اسرائیل و عربستان از بیرون و برخی جریانات از درون کشور بر فضای نسبتا مثبت فعلی تحمیل کنند، محتمل میدانم. در آن وضعیت باید انتظار ادامه تحریمها و حتی با شدت بیشتر از طریق جلب موافقت اروپاییها را، داشته باشیم و اگر موفق شوند رضایت روسیه و چین را کسب کنند احتمال فعال سازی اسنپ بک یا همان مکانیزم ماشه را باید داشته باشیم که میتواند کشور را در موقعیت بسیار دشوارتری قرار دهد.
درصورت روی کارآمدن دولت نظامی در ۱۴۰۰ آیا روند مذاکرات مسیر عادی خواهد داشت یا این روند دچار چالش میگردد؟
تمامی تلاش جبهه نظامیان اینست که با یکپارچهسازی قدرت در کشور، کلیه اعتبار یا همان کردیت حل مشکل با آمریکا را بنام خود ثبت نمایند، اما ظاهرا این امر محقق نمیشود. زیرا با پخش سخنرانی امام راحل در خصوص عدم دخالت نظامیان در سیاست و همچنین پخش قسمتی از وصیتنامه امام خمینی که توسط مقام رهبری (رئیس جمهور وقت) در مجلس خبرگان آن زمان قرائت میشود، مربوط به همین امر که نظامیان را از دخالت در امور سیاسی نهی میکنند، بعید است شورای نگهبان به این امر واضح که در حد یکی از اصول بیان شده انقلاب و نظام توسط امام راحل است، بتواند بیاعتنایی نشان دهد و طرح انتخاباتی مجلس فعلی را که کاندیداتوری نظامیان را بدون استعفا مجاز میشمارد، تأئید نماید. پس دولت آینده ولو آنکه در عمل این چنین باشد، اما در واقع بهنام دولت نظامیان نخواهد بود و هر کس انتخاب شود، ممکن است کماکان چالش و تعارض بین قوا تداوم بیابد و نتواند تنش موجود در روابط دو کشور را تا حدودی تعدیل نموده، روابط را به سمت آرامش بیشتر به پیش ببرد.
به نظر جنابعالی اصولگرایانی که الان مخالف مذاکره و همکاری دولت روحانی با بایدن هستند، آیا با روی کارآمدن دولت اصولگرا باز هم بر طبل مخالفت با مذاکره با آمریکاخواهند کوبید؟
در واقع موضوع، اصولگرایی یا اصلاحطلبی نیست که منشأء اصلی تعارض است. همین حالا هم شاهد بر آن هستیم که شاخهها و گرایشات مختلفی تحت عنوان اصولگرایی، خودنمایی میکنند و تعارضات خود را با یکدیگر به نمایش میگذارند. قدرت اصلی در دست گرایشی قرار گرفته که معتقد است نظامیان به طور خاص ... باید همه ابعاد قدرت را در دست داشته باشد، چون اینان هستند که در عرصههای مختلف موفق بودهاند، پس در عرصه سیاست هم موفق خواهند بود، هر جریانی خارج از آنان، وابسته به بیگانه و لیبرال و سازشکار و حداقل بی بصیرت است و چشم به حل مشکل از خارج دارد، ولی جریان مقاومت منحصرا در حوزه سپاهیان است که در جبهه نبرد موفق بودهاند! چه درصدی از مردم از چنین تفکر و باوری حمایت میکنند؟ آیا به فرض انتخاب فردی با حداقل آرا به نمایندگی از سوی این تفکر، میتواند جامعه متکثر کنونی ایران را با اینهمه معضل، نمایندگی کند و موجبات هماهنگی و وحدت نظر را فراهم نماید؟ و اگر پاسخ منفی باشد، نتجهاش آیا غیر از ادامه تعارضات و از جمله در سیاست خارجی و بخصوص در رابطه با آمریکا و کاهش بخشی از تعارضات با ان کشور است؟ ولو آنکه حوزه تعارضات، تضاد منافع دو کشور در برخی موضوعات منطقهای باشد.
به نظر شما نقطه پایان تنگناهای معیشتی و اقتصادی مردم در کوتاه مدت در مسیر مذاکره است؟ و آیا توافق هستهای با جامعه جهانی میسر و امکانپذیر است؟
عمده درگیری و تضاد منافع از سوی شخص ترامپ و وزیر خارجه مورد حمایت لابی اسرائیل و همچنین داماد صهیونیست آقای ترامپ، جرالد کوشنر، بوده که در این سالهای اخیر شدت یافته است. بن سلمان هم به امید دریافت حمایت جدیتر از سوی آمریکا برای غلبه بر مشکلات و چالشهای بسیار زیاد حاکمیتی خودش، تأمین کننده عمده هزینههای بسیار زیاد دشمنی با ایران شده است. اروپاییها هم علیرغم تأئیدیههای سیاسی چند باره نسبت به عملکرد ایران در انجام تعهدات برجامیاش، اما نتوانستند بر جُبن و ترس خود غلبه کنند و کماکان شرکتهای بزرگ و مهم آنان، پای خود را از همکاری با ایران بیرون کشیدند و حداقل در سکوت مرگبار در قِبال تحریمهای یکسویه و ظالمانه آمریکا در موضوع برجامی نظارهگر شدند. در این مقطع با عقبنشینی از شرطگذاری در فعالسازی وظایف برجامی خود، با توجه به چراغ سبز آمریکا، بنظر میرسد اگر تخریبی صورت نگیرد، بتوان امیدوار شد که آمریکا و اروپا حداقل بخشی از تحریمها را بردارند و ایران بتواند به بازارهای بین المللی برای فروش نفت و فرآوردهها، بدون واسطهها، دست یابد و نیازمندیهای خود را تامین کند و با تصویب FATF نقل و انتقالات مالیاش به سهولت صورت پذیرد. این امر، ولو برای چند ماه، میتواند اثرات مثبت خود را بر معیشت مردم و اشتغالات آنان و بازگشت بخشی از نشاط اجتماعی و روحیه امید و ترمیم بخشی از سرمایه اجتماعی آسیب دیده، آشکار سازد.
درصورتیکه مذاکرات هستهای به ثمر ننشیند، دولتهای اروپایی چه رویکردی را درقبال ایران انتخاب میکنند؟
تردیدی وجود ندارد که علیرغم وجود برخی اختلاف دیدگاهها و برداشتها و تضاد منافع، اما تعامل و نزدیکی دیدگاه اروپا به آمریکا، بیش از سایرین است و لذا تلاش این را داشته و دارند که همکاری بیشتری در قبال ایران داشته باشند و اگر نتوانند در چارچوب شرایط فعلی، ایران را به ادامه همکاری متقاعد کنند (با وجود آنکه خودِ آنان از انجام تعهدات برجامی خود ناتوانی بروز دادند) میتوانند، دست در دست آمریکا، شرایط دشوارتری را بر ایران تحمیل کنند. به عبارت روشنتر، اگر در فضای نسبتا مثبت اقبال آقای بایدن به بازگشت به برجام و رفع تحریمها، یا حداقل بخشی از آنها، که اروپا هم استقبال نموده است، اگر بتوانیم به موقعیت بعد از تصویب برجام بازگردیم، سودی عاید کشور شده، تا حدودی بنیه مالی نظام و مردم تقویت خواهد شد، ولی اگر از فرصت پیش رو بهره نبریم و آن را تخریب کنیم میتواند موجبات همکاری بیشتر اروپا و آمریکا را علیه ایران فراهم نموده، شرایط تشدید فشارها را در پی داشته باشد.
ارسال نظر