ابراهیم فیاض: اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مرده‌اند

مستقل آنلاین/ابراهیم فیاض معتقد است، اگر شعارهای واقع‌بینانه داده شود، مردم حتماً به این نتیجه خواهند رسید که رای‌شان اثرگذار خواهد بود. مشارکت در انتخابات بستگی به شعارها دارد.

ابراهیم فیاض: اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مرده‌اند

 ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس نزدیک به اصولگرایان گفت: در شرایط فعلی هیچ‌کدام از گروه‌هایی که داعیه پدرخواندگی سیاسی در کشور دارند، ارج و قرب چندانی در بین سطوح مختلف مردم ندارند و بر همین اساس دیگر نباید به حضور در قدرت امید چندانی داشته باشند.

مشروح گفت‌وگوی اعتمادآنلاین با فیاض به شرح زیر است:

آیا قبول دارید که کشور در شرایط پیچیده‌ای به استقبال انتخابات مجلس یازدهم می‌رود؟

به هر حال برخی از کنش‌های بین‌المللی و برخی ندانم‌کاری‌ها و سهل‌انگاری‌ها در داخل، مردم را در شرایط دشواری قرار داده است. طبیعی است در چنین وضعیتی فضای انتخاباتی هم تحت تأثیر قرار بگیرد.

یعنی پایین آمدن احتمالی میزان مشارکت و سرد شدن فضای انتخاباتی؟

نه لزوماً. ممکن است رخدادهای چند وقت اخیر مردم را به این نتیجه برساند که با رأی دادن، از تداوم حضور سهل‌انگاران در مجلس و حتی دولت جلوگیری کنند. وقتی مردم می‌بینند هم اصولگراها و هم اصلاح‌طلبان در حال تلف کردن وقت هستند، می‌آیند و به کسانی رأی می‌دهند که دغدغه امنیت ملی دارند و شعارهای‌شان نشان می‌دهد می‌توانند مشکلات را کم کنند. به هر حال در دست مردم کم پولی نیست و در جاده‌سازی و… می‌توان از آنها کمک گرفت. اگر گروهی با بنیان‌های فکری عمیق دست به کار شوند، خیلی از امور اصلاح و در نتیجه مانع‌ها از مسیر برداشته می‌شود و کاستی‌ها کم خواهد شد. فقط کافی است مردم بیایند و به شایسته‌ها رأی بدهند.

شایسته‌ها یعنی چه کسانی و کدام گروه‌ها؟

شایسته‌ها افراد و گروه‌هایی هستند که خارج از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، به جای تمرکز بر رقابت‌های آن‌چنانی و تلاش برای کسب قدرت در هر شرایطی، با تفکر و عقل‌مداری و تلاشی صادقانه دنبال این باشند که برنامه‌های بنیادینی را برای ترمیم وضعیت بدِ پیش‌آمده اجرایی کنند.

اما معمولاً مردم در شرایط سخت، انگیزه زیادی برای حضور در پای صندوق‌های رأی ندارند.

شاید بتوان این را پذیرفت اما اگر شعارهای واقع‌بینانه داده شود، مردم حتماً به این نتیجه خواهند رسید که رای‌شان اثرگذار خواهد بود. ببینید، مشارکت در انتخابات بستگی به شعارها دارد. همان‌طور که آقای ناطق نوری سال ۷۶ به خاطر حرف‌های تکراری رقابت را به رقیبی باخت که حرف‌هایی جدید از جمله توسعه سیاسی و آزادی می‌زد. اصلاح‌طلبان در آن انتخابات رأی آوردند و دوره دوم هم آقای خاتمی رأی بیشتری آورد. احمدی‌نژاد نیز در سال ۸۸ با توجه به شعارهایی که داد، رأی بیشتری را از آن خود کرد.

رأی بر اساس شعار، رأی کارسازی خواهد بود؟

بستگی به این دارد که شعارها چقدر استراتژیک و راهبردی باشد. در این بین باید دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و حوزه‌های علمیه مشخص کنند که کدام شعار کاربردی و کدام شعار پوشالی است تا مردم با آگاهی و بینش لازم رأی دهند.

شرایط را برای اصولگرایان چطور می‌بینید؟

تکرار می‌کنم اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مرده‌اند و تاریخ مصرف‌شان تمام شده است. در حال حاضر فقط بازار تهران همچون پیرمردی که توانی ندارد و پایداری‌چی‌ها که اصلاً بین مردم پایگاهی ندارند، در ذیل اصولگرایان معرفی می‌شوند که همین نشانه زوال اصولگرایی است. اصلاح‌طلبان هم شرایط بهتری ندارند و جریانی مرده‌اند. با این تفاصیل، گروه‌های جدید و شعارهای جدیدی متولد می‌شوند که عمدتاً غیر سیاسی هستند. پیش‌بینی من درباره آرایش انتخابات مجلس رقابت طیف تکنوکرات ملی با گروه‌های سیاسی رادیکال است که هر کدام بسته به شرایط، نمایندگانی را به مجلس خواهند فرستاد و دیگر شاهد نخواهیم بود که پارلمان چهره‌هایی از اصولگرا یا اصلاح‌طلب را در خود جای دهد. البته بعضی از تکنوکرات‌های ملی امکان دارد رویکردی رادیکال نسبت به حاکمیت از خود نشان بدهند.

ظهور و بروز این گروه‌هایی که شما از آنها حرف می‌زنید، بر شرایط کلی کشور چه تأثیری می‌گذارد؟

ایران به یک جهش بزرگی می‌رسد. همان‌طور که آلمان از یک کشور عقب‌افتاده و فقیر به یکی از قدرت‌های اقتصادی و تکنولوژی در سطح جهان رسید. این جهش بزرگ باعث می‌شود ایران قدم‌های بزرگی در مسیر پیشرفت و توسعه بردارد.

سوال این است که مشارکت بالای انتخاباتی چه فایده و میزان پایین درصد آرا چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟

مشارکت حداقلی این فرصت را در اختیار گروه‌های غالباً کم‌رای خواهد گذاشت تا بتوانند با کمترین رأی ممکن «برنده انتخابات» شوند و با راه یافتن به مجلس، فضایی انحصاری در کشور پدید آورند. مانند همان کاری که پیش از این هم اصلاح‌طلبان و اصولگراهای ضد خاصیت انجام دادند و فضای کشور را مسموم کردند. اما اگر شعارهای بنیادگرایانه اوج بگیرد و تکنوکرات‌های ملی و رادیکال‌ها به یک وحدت برسند، جهش اقتصادی بزرگی رخ می‌دهد و می‌توانیم تهدیدها را در این شرایط به فرصت تبدیل کنیم و یکی از کشورهای پیشرفته خاورمیانه شویم.

به نظر شما مشارکت بالا در انتخابات ضامن توفیق اصلاح‌طلبان نخواهد شد؟

نکته بسیار مهم در بحث‌های مربوط به انتخابات این است که ما در چه مقطع تاریخی‌ای قرار داریم و باید چه مسیری را طی کنیم. سال ۷۶ اصلاح‌طلبان با بررسی مطالبات جامعه، توسعه سیاسی و آزادی‌های فردی را به عنوان برنامه‌های جدی خود طرح کردند و وعده ایجاد دولت مدنی دادند که در نهایت منجر به موفقیت آنها شد و رأی بالای آقای خاتمی محصول شناخت دقیق مطالبات جامعه بود. به همین دلیل باید بدانیم آیا شعارها و برنامه‌های گروه‌های سیاسی با داشته‌ها و نگاه‌شان همخوان است یا نه.

شما به انتخابات ۷۶ اشاره کردید. اما اصلاح‌طلبان در دهه نود توانستند سه انتخابات را با توفیق پشت سر بگذارند. به نظر شما این موفقیت در بازی‌های سیاسی آتی ادامه خواهد داشت؟

هر چه بود گذشت، در حال حاضر باید توجه داشت که دیگر در جامعه کمترین اثری از اصلاح‌طلبی دیده نمی‌شود. معلوم است که اصلاح‌طلبان دیگر حرفی برای گفتن ندارند. یا درباره اصولگرایی وقتی برخی چهره‌های غیر مردمی، شاخص و ممتاز می‌شوند، چطور می‌توانید چنین گروهی را در جامعه تأثیرگذار و کارآمد بدانید؟

اما اصلاح‌طلبان در سال ۹۴ کرسی‌های قابل توجهی از مجلس را به خود اختصاص دادند و دو سال و چند ماه پیش از آن، از دولت‌دار شدن تندروها به واسطه ائتلافی که با اعتدالیون داشتند جلوگیری کردند. این طور نیست؟

صحبت من این است که در شرایط روز هیچ‌کدام از گروه‌هایی که داعیه پدرخواندگی دارند، از ارج و قرب چندانی در بین سطوح مختلف مردم برخوردار نیستند و بر همین اساس دیگر نباید به حضور در قدرت امید چندانی داشته باشند. اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به قدری بد عمل کرده‌اند که بحث نظام پارلمانی و از محور خارج کردن رئیس‌جمهوری دوباره بر سر زبان‌ها افتاد، زیرا در نظام پارلمانی ساختار قدرت متکثر می‌شود تا رؤسای جمهوری نتوانند هشت سال به طور دائم هر کاری می‌خواهند بکنند که در این حالت، فاتحه راست مدرن و بازار را باید بخوانیم. اصلاح‌طلبان هم اگر دنبال این باشند که راه‌های لیبرالیستی را طی کنند، شکست‌شان قطعی است. پس باید منتظر خودنمایی تکنوکرات‌های بومی‌گرا باشیم. همان بچه‌های باسوادی که در پی ایدئولوژی چپ و راست نمی‌روند و کشور را با واقع‌بینی اداره خواهند کرد. به نظرم اصولگرایان و اصلاح‌طلبان هم از تکنوکرات‌های بومی‌گرا خواهند خواست تا آنها را نیز در مناسبات خود سهیم کنند.

به عنوان سوال پایانی؛ اصلاً لازم است بحث‌های سیاسی در امور مربوط به اداره کشور تا این حد مطرح شود؟

خیر. قطعاً یکی از مشکل‌هایی که ما در کشور داریم و متأسفانه به ادامه‌اش هم اصرار می‌کنیم، همین سیاسی‌کاری‌هایی است که مخصوصاً از دهه ۷۰ به بعد همه مناسبات کشور را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. ایران یکی از غنی‌ترین کشورهای منطقه و حتی جهان است و به همین دلیل آنهایی که با ندانم‌کاری و انجام کارهایی که ریشه در تمامیت‌خواهی دارد تیشه بر ریشه منافع عمومی می‌زنند، بدانند دیر یا زود باید پاسخی قانع‌کننده به افکار عمومی بدهند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها