نگاهی به ابزارها و امکانات اعتراض:

راه‌های اعتراض چیست؟ 

حکومت‌ها با باز گذاشتن راه‌های اعتراض، با دریافت نظر معترضان، از آرا و نظرهای بخشی از مردم آگاهی یافته و در صدد برطرف کردن آن بر می‌آیند. روابط عمومی‌های نهادهای حکومتی، مصاحبه‌های مطبوعاتی مداوم مسئولان با رسانه‌های آزاد، ارتباط حاکمان به‌صورت بلاواسطه با مردم و شفافیت آن‌ها و پای‌بند بودن به قانون به‌ویژه «قانون اساسی» از راه‌هایی است که مردم می‌توانند به‌طور دائم با حاکمیت در ارتباط نزدیک باشند

راه‌های اعتراض چیست؟ 

مستقل‌آنلاین، سرویس سیاسی، هرمز شریفیان/ در تمام جهان به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافته، مردم برای اعتراض به موضوعات سیاسی، اجتماعی و ... راه‌های قابل دسترسی دارند. از آنجا که «حق اعتراض» یک حق قانونی و مدنی برای شهروندان است، حاکمان نیز با محترم شمردن این حق بلاتردید شهروندی، راه‌هایی مدنی در مقابل معترضان می‌گذارند تا اعتراض آنان به خشونت کشیده نشود و از طرفی پل‌های ارتباطی با بدنه جامعه را مسدود نکنند. علاوه‌بر این، حکومت‌ها با باز گذاشتن راه‌های اعتراض، با دریافت نظر معترضان، از آرا و نظرهای بخشی از مردم آگاهی یافته و در صدد برطرف کردن آن بر می‌آیند. روابط عمومی‌های نهادهای حکومتی، مصاحبه‌های مطبوعاتی مداوم مسئولان با رسانه‌های آزاد، ارتباط حاکمان به‌صورت بلاواسطه با مردم و شفافیت آن‌ها و پای‌بند بودن به قانون به‌ویژه «قانون اساسی» از راه‌هایی است که مردم می‌توانند به‌طور دائم با حاکمیت در ارتباط نزدیک باشند. کم شدن و محدود شدن راه‌های ارتباطی حاکمیت با مردم یکی از نشانه‌های دوری و شکاف بین این دو است. بزرگی این فاصله خطرناک است و گسترده شدن آن می‌تواند پیامدهای بسیار زیان‌باری برای ملت، حاکمیت و در نتیجه کیان کشور داشته باشد. برای مثال، پای‌بندی به «قانون اساسی» که نخستین سند «میثاق ملی» بین مردم و حاکمیت است و از مواردی است که باید محترم شمرده شود. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «قانونی پارلمان محور» است و قرار بود که در «راس همه امور باشد». این موضوع نشان از اهمیت جایگاه مجلس دارد.

◼ پارلمان‌ها در تمام کشورها نهادهایی مردمی هستند که نمایندگان آن به‌طور مستقیم «انتخاب» می‌شوند تا ضمن قانون‌گذاری، وظیفه نظارت بر عملکرد سایر قوا و نهادها را نیز برعهده دارد. اما آنچه امروز در عملکرد مجلس دیده می‌شود، بی‌اثری و کم‌رمقی آن است که با سیاست های نادرست از شان و اعتبار این نهاد بسیار مهم کاسته شده است. مجلس یکی از راه‌های بسیار مهم ارتباط مردم و حاکمیت است که در صورت مسدود شدن آن، ارتباط بخش وسیعی از مردم با حاکمیت قطع می‌شود.

◼ پس از مجلس می‌توان به نقش «احزاب» اشاره کرد. احزاب در ایران به‌هیچ‌وجه شباهت و تناسبی با یک حزب واقعی ندارند. نداشتن اساسنامه مشخص و منطقی، نداشتن ساختارهای آموزشی ـ فرهنگی، برگزار نکردن کنگره‌های سراسری و ... از نقاط ضعف احزاب در ایران است. در حالیکه یک حزب قدرتمند می‌تواند با التزام به حاکمیت فعالیت اعضای خود را نظم و ترتیب دهد و از سوی دیگر می‌تواند با آموزش رفتار سیاسی ـ اجتماعی خود در برگزاری تجمعات اعتراضی قانونی طبق اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی، تمرین دموکراسی کنند و از سویی مسئولیت نظم و ترتیب در برگزاری چنین تجمعاتی را برعهده بگیرند. بی‌اثری احزاب یکی دیگر از راه‌های ارتباطی مردم و حاکمیت را مسدود می‌کند، در حالیکه می‌تواند این ارتباط را محکم و با قوام و دوام کند.

◼ابزار دیگری که به ارتباط نزدیک ملت ـ حاکمیت می‌انجامد، «مطبوعات و رسانه‌های آزاد» هستند که متاسفانه در ایران هیچ اهمیتی به این «رکن چهارم دموکراسی» داده نمی‌شود. روزنامه‌ها در ایران شمارگان و وضعیتی تاسف بار دارند و به‌دلیل خود سانسوری به مرگی تدریجی رسیده‌اند و برای همین نمی‌توانند وظیفه خود را انجام دهند. یکی از وظایف اصلی رسانه‌ها به سطح آوردن مطالبات مدنی لایه‌های پایینی جامعه است. هرچند رسانه‌های نورچشمی می‌توانند به‌راحتی در مدح و ستایش صاحبان قدرت بنویسند و مخالفان خود را با هر اتهامی بنوازند و هیچ کس مانع آنان نشود اما در همان حال در بخش دیگر جامعه این انباشت مطالبات مدنی است که وقتی جایی برای بروز در مطبوعات پیدا نمی‌کنند به‌شکل اعتراض به خیابان ها کشیده می‌شوند. ممکن است این اعتراض‌ها به‌شکلی کنترل شوند اما محو نمی‌شوند و این مطالبات در زمانی دیگر و به بهانه‌ای دیگر دوباره مطرح می‌شوند. به‌عبارتی مطبوعات آزاد و احزاب، فضایی برای برون‌داد اعتراض‌ها هستند که می‌توان آن‌را به‌شکلی کنترل شده در آورد و متاسفانه در غیر این صورت، اعتراض‌ها شکلی بی‌برنامه و خشونت‌آمیز به‌خود می‌گیرند که در صورت تکرار، مهار آن از دست تمام طرف‌ها خارج می‌شود.

◼اکنون و در دهه‌های اخیر ابزاری دیگر در اختیار شهروندان و حاکمیت قرار گرفته که مجرایی برای فضای گفت‌وگوی مستقیم است و آن «فضای مجازی» است. معترضان در این فضا آزادی‌های بیشتری نسبت به عرصه عمومی دارند و حتی می‌توانند خشم خود را در این فضا بیرون بریزند و حاکمیت نیز می‌تواند با رصد دقیق و کارشناسانه این فضا، با سطح، جنس و میزان اعتراض‌ها بیشتر آشنا شود و برای رفع آن از راه‌کارهای متمدنانه و کارشناسی بهره جوید. وقتی بخشی از حاکمیت مخالف بروز و ظهور تمام این ابزارها از مطبوعات آزاد و احزاب گرفته تا فضای مجازی هستند پس اعتراض باید در کجا و چگونه و از چه راهی مطرح شود؟

◼ در زمان روی کار آمدن همین «دولت تدبیر و امید» قرار بود برای معترضان «مکانی خاص» در نظر گرفته شود تا آنان بتوانند در فضایی به دور از تنش، اعتراض‌های خود را بروز دهند اما متاسفانه همان اندیشه نادرستی که مخالف فعالیت احزاب، مطبوعات آزاد و فضای مجازی است احتمالا با این ایده خوب نیز مخالف بوده است. هنر حاکمیت این است که بتواند فضایی برای گفت‌وگوی نزدیک با مخالفان و نه هوادارانش برقرار کند. شرایط امروز ایران برخلاف نظر برخی، شرایط پیچیده‌ای نیست، فشار اقتصادی ـ معیشتی بسیاری را به ستوه آورده و موج بیکاری، تورم و گرانی آنقدر شدید و طولانی شده که دیگر برای بسیاری قابل تحمل نیست. در این میان ممکن است راه‌های بروز اعتراض، متفاوت باشد. ممکن است برخی، روش اعتراضی برخی دیگر را نپسندند و به آنان ملحق نشوند اما اعتراض و معترض به وضع موجود به‌طور قطع وجود دارد و برخورد خشن با این شهروندان تنها یک نتیجه دارد و آن این است که به تعداد آنان می‌افزاید.

◼تکرار این نکته ضروری است که حاکمیت باید در پی ایجاد و اجرای یک «فضای گفت‌وگو با معترضان» باشد ایجاد این فضا در بازگذاشتن فعالیت احزاب و گفت‌وگوهای حزبی، مطبوعات آزاد و چرخش آزاد اطلاعات و گشایش و آزادی در فضای مجازی است. وقتی این ابزارها محدود و مسدود باشند چگونه می‌توان انتظار داشت که مردم حضور در انتخابات و حضور در عرصه‌های دیگر را وظیفه شهروندی خود بدانند؟ بسته شدن فضاهای مدنی باعث می‌شود تا توجه و تمرکز معترضان و مخالفان به‌سوی رسانه‌هایی در خارج از کشور معطوف شود که برخی از آن‌ها با سمت و سویی خاص به بازتاب اخبار و تحلیل آن می‌پردازند و محدود کردن فضای داخلی تنها مشکلات درونی کشور را بیشتر خواهد کرد. دوران کشیدنِ دیوار آهنین دیگر سپری شده و در دوران حاضر نمی‌توان یک ملت پویا را در بی‌خبری و ابهام آن‌هم برای مدت طولانی نگه داشت، آن‌هم ملتی با هوش مانند ایرانیان که استاد تبدیل چالش‌ها به فرصت‌های بزرگ هستند. ایرانیان بر خلاف تصور بسیاری، ملتی رویایی و آرمان‌گرا نیستند، مردم ایران با دنیا در تماس نزدیک‌اند و تنها یک زندگی «نرمال و با عزت» می‌خواهند. برای آنان شغلی آبرومند و شرافتمندانه، حقوقی متناسب با نیازهای نرمال آنان و یک زندگی بی‌دغدغه و آرام، کافیست. تجمل‌گرایی و اشرافیت از شاخصه‌های اغلب ایرانیان نیست و این طرز زندگی که امروز در ایران دیده می‌شود، فرهنگی در ضدیت با فرهنگ غنی ایرانیان و وارداتی است. هرچند طبقه‌ای بسیار کوچک از وضعیت امروز ایران به ثروت‌های افسانه‌ای رسیده‌اند و شماری بسیار بزرگ در حال دیدن این اختلاف طبقاتی غیر معمولی در کشورند اما با این همه، همین اکثریت شریف و معترض به دنبال یک زندگی نرمال، ساده، بی‌دغدغه و توام با آسایش و آرامش هستند که اگر این‌ها را داشته باشند، مسالمت‌جوترین، شاعر مسلک‌ترین و نرم‌خوترین مردم جهانند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها