در حاشیه سخنرانی رئیس جمهور در سازمان ملل؛
ظرفیت جامعهمدنی را درنیافتید
اگر روحانی بتواند در حوزه داخلی با مشکلات و بانیان فساد دست به گریبان شود و روی قدرت و اراده جامعهمدنی حساب کند و مطابق قانون اساسی از اختیارات خودش استفاده کند، میتواند پس از بر طرف کردن مشکلات داخلی، همزمان به حل مشکلات منطقهای و جهانی بپردازد.
هرمز شریفیان روزنامهنگار / سخنان "حسن روحانی" رئیس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل از چند جهت قابل بررسی است. نخست باید به این نکته اشاره کرد که حامیان دولت در فضای مجازی به مقایسه روحانی - احمدینژاد پرداختند که:
دیدارهای "احمدینژاد" با وجود شرکت در تمام نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل در دوران ریاست جمهوریاش عموما با روسای کشورهای کوچک و کم تاثیر بوده در حالیکه روحانی در روز نخست حضور با صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر بریتانیا دیدار داشته و اعتبار آن را به شخص روحانی نسبت دادند.
در اعتبار بیشتر شخص روحانی نسبت به احمدینژاد البته شکی وجود ندارد اما این مقایسه نمیتواند نشانهای برای بهبود وضعیت فعلی باشد زیرا "سیدمحمد خاتمی" به عنوان معتبرترین چهره جهانی نظام جمهوری اسلامی در، گذشته و حال، دیدارهایی به مراتب ارزشمندتر از روحانی در عرصه خارجی داشت. پذیرایی از او در کاخ الیزه، منتظر ماندنِ "بیل کلینتون" رئیس جمهور وقت ایالات متحده در راهروهای سازمان ملل برای رودررو شدن با او، به بهترین سطح رساندن مناسبات و روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی بهویژه با عربستان سعودی در تاریخ معاصر دو کشور و ...از جمله دیدارهای معتبر خاتمی با سران کشورهای بزرگ دنیا و منطقه بود که بیتردید هیچ رئیس جمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی به سطح روابط رئیس دولت اصلاحات حتی نزدیک هم نشده است.
همچنین نباید از یاد برد که موضوع "دادگاه میکونوس" درست در شروع دوران ریاست جمهوری محمدخاتمی آنهم به آن شکل تخریبی علیه جمهوری اسلامی مطرح شده بود و سفرای اکثر کشورهای اروپایی در آن زمان و به نشانه اعتراض، تهران را ترک کرده بودند که چنین بحرانی در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه بود اما خاتمی با تکیه بر پروژه تنشزدایی در سیاست خارجی توانست تمام آن چالشها را به اعتبار خود و جامعهمدنی که پشتیبان او بود به فرصتهایی کم نظیر تبدیل کند.
با این حال نتیجه آن همه رفتارهای استاندارد دیپلماتیک چه شد؟ هیچ! یعنی زحمات ۸ ساله شخص خاتمی و دولتش در همان دوسال نخست دولت احمدینژاد، همگی برباد رفت.
پس طرفداران روحانی بهتر است دیدارهای روحانی با سران کشورهای غربی را به عنوان نکته قوت او، "برجسته نکنند" چرا که نقاط قوت سیدمحمد خاتمی به مراتب برجستهتر از حسن روحانی است اما سیاستهای او استمرار نیافت و تجربهای هم از آن برای کل حاکمیت حاصل نشد.
اما روحانی در نشست اخیر سازمان ملل چه گفت؟ او درِ مذاکره با کشوری که سختترین تحریمها را علیه ملت ایران وضع کرده را بست اما از سویی این در را برای ترامپ باز گذاشت که اگر اسم برجام را دوست ندارد (مانند بسیاری در داخل کشور)، به رسم آن پایبند باشد و ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد عمل کند.
روحانی از طرحی به نام "ابتکار صلح هرمز" نیز سخن گفت و خواستار حضور تمام کشورهای ساحلی خلیج فارس در آن شد که دست کم با نیمی از آنان روابطی بهشدت تیره دارد، برای همین بهتر بود روحانی پیش از مطرح کردن این طرح، دستکم پالسهای مثبتی برای این کشورها میفرستاد تا در دریای بی اعتمادی که با برخی کشورهای منطقه وجود دارد، دورنمای ساحل امیدی برای نجات آن نیز وجود داشت. باید گفت که طرح چنین پیشنهادی بسیار دیر صورت گرفت و نکته دیگری به لیست پرشمار فرصت سوزیهای جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی، اضافه شد.
روحانی و تیم او احتمالا به شرایط داخلی آمریکا نیز کمتر توجه دارند یعنی جایی که جمهوریخواهان تندرو و قدرتمند خواستار برخورد شدید با جمهوری اسلامی و حملات سنگین تلافی جویانه در قبال پهپاد سرنگون شده آمریکا و حمله به تاسیسات نفتی عربستان هستند.
این گروه قدرتمند به ترامپ فشار میآورند تا سختگیری و در نهایت حمله نظامی علیه حکومت ایران را در برنامه داشته باشد و اتفاقا اسرائیلیها و سعودیها از لابی بسیار قدرتمندی در این طیف سیاسی در آمریکا بهره میبرند و برای این ارتباط سالیانه صدها میلیون دلار هزینه میکنند.
این در حالی است که پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان، همان سه کشور اروپایی که حامیان روحانی به خاطر دیدار روسایشان با رئیس جمهوری اسلامی به آن میبالند، در بیانیهای اعلام کردند که این حملات توسط جمهوری اسلامی صورت گرفته و به نوعی به اردوی ترامپ و حامیان او پیوستند.
روحانی و دولتش نخست باید در این فرصت اندک تا سال ۱۴۰۰ به تنشزدایی منطقهای بپردازند و در این راه میتوانند از تجارب ارزشمند "سیدمحمد خاتمی" استفاده کنند.
برای این کار نخست باید نقشی مثبت در جنگ یمن ایفا کنند و به این وسیله اعتماد طرف سعودی را بهدست آوردند. نباید فراموش کرد که سعودیها در دوران شکوفایی روابط در مواردی از کارتهای خود به نفع جمهوری اسلامی استفاده کردند، پس نشان دادهاند که در صورت مستحکم بودن روابط میتوان روی آنان حساب کرد.
در همین حال روحانی و دولتش باید مهمترین نکته را نیز از یاد نبرند و آن محبوبیت در داخل است. شکی نیست که میزان محبوبیت دولت تدبیر در بین مردم و به واسطه ناکارآمدیهایش در حوزههای معیشتی، اقتصادی، حصر و ...بهشدت سقوط کرده و اگر روحانی همین فردا با ترامپ دیدار کند و بهترین توافق ممکن با او را به دست آورد، باز برای ترمیم چهره مخدوش شدهاش در داخل، راه بسیار سختی پیش رو دارد.
روحانی تنها ۲۰ ماه تا پایان دوره ریاست جمهوریاش زمان دارد. زمانی بسیار کم که باید در داخل، منطقه و جهان به ترمیم اشتباهات خود بپردازد. البته قابل فهم است که بسیاری از مشکلات روحانی در این سه جبهه ارتباط مستقیم با کارکردهای دولت ندارد اما روحانی مجبور است برای برطرف کردن این مشکلات، شکلی دیگر به سیاستهای خود در هر سه حوزه داخلی، منطقهای و جهانی بدهد. روحانی برای مهار مشکلات داخلی هنوز میتواند جامعهمدنی را با خود همراه داشته باشد.
اگر روحانی بتواند در حوزه داخلی با مشکلات و بانیان آن دست به گریبان شود و روی قدرت و اراده جامعهمدنی حساب کند و مطابق قانون اساسی از اختیارات خودش استفاده کند، میتواند پس از بر طرف کردن مشکلات داخلی، همزمان به حل مشکلات منطقهای و جهانی بپردازد. اما اگر روحانی همچنان در داخل مانند ۶ سال گذشته در برابر قانون شکنان "منفعلانه" عمل کند و چشم بر روی بیقانونیها ببندند، نهتنها نمیتواند مشکلی از مشکلات پرشمارش را حل کند بلکه باید منتظر بماند که دوران ریاست جمهوریاش در خاطره ایرانیان به یکی از سیاهترین و فسادخیزترین دوران سیاسی تاریخ معاصر تبدیل شود.
ترامپ، جانسون، مرکل، مکرون و ...همگی مانند روحانی، روزی آمده و روزی میروند و تکیه بر آنان اشتباهی استراتژیک است.
تنها رهبرانی در دنیا موفق بوده و خواهند شد که تکیهشان نه به قدرت و ثروت که به انبوه حامیانشان از میان ملت خود باز میگردد.
اگر رهبران بتوانند از توان بالقوه ملت خود برای عبور از مشکلات استفاده کنند، موفق بوده و نامشان همواره در تاریخ میدرخشد که امیدواریم روحانی بتواند از این ظرفیت بسیار زیاد، در این فرصت بسیار کم استفاده کند.
ارسال نظر