انتخابات به مثابه تحقق اراده مردم:

محمود دردکشان: انتخابات یا توان‌سنجی اجتماعی؟ / به‌هیچ‌وجه مسیر پیش‌روی آقای پزشکیان را آرام و هموار نمی‌بینم/ ما یا نباید پای صندوق رأی برویم یا باید با قوت برویم

کشور آبستن حوادث است، بنابراین باید سرمایه‌گذاری ما پرحجم باشد

من اسم این شرایط را به‌جای «انتخابات»، توان‌سنجی اجتماعی می‌گذارم. به‌نظر من آنقدر باید حضور جدی داشت که کنش‌های دیگر در ارتباط با آرا تحت‌الشعاع قرار گیرد/ به‌نظر من الان ما بر سر یک دوراهی قرار داریم؛ تحقق اراده حاکمیت یا تحقق اراده ملت! به نظر من انتخابات فعلی، تقابل این دو ایده است.

محمود دردکشان: انتخابات یا توان‌سنجی اجتماعی؟ / به‌هیچ‌وجه مسیر پیش‌روی آقای پزشکیان را آرام و هموار نمی‌بینم/ ما یا نباید پای صندوق رأی برویم یا باید با قوت برویم

هرچه مشارکت بیشتر شود، در حوادث پس از آن ابتکار عمل بیشتری خواهیم داشت

 

از دوره پیشین انتخابات ریاست‌جمهوری، بخش زیادی از جامعه و فعالان اجتماعی ایران نسبت به انتخابات، رویکرد عدم‌مشارکت داشتند. دلیل عمده این فعالان این بود که شخصیتی حامل یا نزدیک به گفتمان آن‌ها بین تأییدشدگان نیست. عمده دلیل دیگر عدم‌ مشارکت در انتخابات این بود که به گمان بسیاری از فعالان، نهادهای اجرایی رسمی از شخصیت و قابلیت‌های خود تهی شده‌اند. کار به جایی کشید که در انتخابات مجلس اخیر، حتی کسانی چون سیدمحمد خاتمی هم از شرکت در انتخابات سر باز زدند. اما با تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان، گویی معادله  تغییر کرده است.

آیا این گفتمان می‌تواند مطالبات بخش بزرگی از منتقدان را نمایندگی کند؟ آیا او خواهد توانست ظرفیت‌های واقعی نهادی مانند ریاست‌جمهوری را به آن برگرداند؟ این پرسش‌ها را با محمود دردکشان، فعال سیاسی، از همراهان آیت‌الله منتظری و از مبارزان پیش از انقلاب در میان گذاشتیم.
گفتگوی محمود دردکشان با مستقل‌آنلاین را بخوانید:

 

آیا شما قصد مشارکت در این انتخابات ۱۴۰۳ را دارید؟ اگر آری، فرق این انتخابات با ۱۴۰۰ چیست؟


با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی و سایر همکاران محترمتان و همچنین همه کسانی که نسبت به سرنوشت ملت مظلوم ایران، استقلال و تمامیت ارضی این مرز و بوم دغدغه دارند.
اگر بخواهم پاسخ تک کلمه‌ای به این سوال بدهم باید بگویم آری. این پاسخ، برای آنکه در ذهن مخاطب ابهامی ایجاد نکند، نیازمند مقدماتی است که باید آن‌ها را توضیح دهم.

به دلیل عملکرد ضعیف و سوءاستفاده فراوانی که حکومت و برخی از جریان‌های سیاسی از واژه انتخابات داشته‌اند، این واژه از معنای خود تهی شده و چهره‌ای نمایشی-فرمایشی مبتذل به خود گرفته است. بنابراین مواجهه‌ی طبیعی نیروهای سیاسی مستقل و ایران‌دوست در انتخابات، با توجه به توازن قوای موجود و شرایط ساختاری و حاکمیتی، عدم‌ مشارکت و چه بسا تحریم است.

علاوه بر آن از منظر بینش توحیدی شرکت در انتخاباتی که صرفاً تأمین‌کننده منویات حکومت باشد شرک و با ادبیات فقهی به نظر من حرام است. البته من در ادامه دلایلی برای شرکت در انتخابات دارم که خدمت شما می‌گویم.

پیش از کنش مؤثرِ «عدم مشارکت» مردم در انتخابات مجلس، اراده اتاق فکر فرقه‌گرا ایجاب می‌کرد که به ادامه روند خالص‌سازی بپردازد و افرادی مثل قالیباف و جلیلی کاندیدای ریاست جمهوری باشند و رأی بیاورند؛ اما به نظر می‌رسد دو عامل مهم داخلی و (احتمالاً برخی عوامل خارجی) رویه‌ها را تغییر داده است؛

1- ناکارآمدی‌های گسترده و بحران‌زای ریاست‌ جمهوری رئیسی و شدت تخریب پایگاه اجتماعی حاکمیت.
2- عدم‌مشارکت گسترده و پیام بسیار صریح و محکم مردم و افراد مؤثر جامعه به حکومت با عدم‌ مشارکت گسترده در انتخابات مجلس.

مسائلی همچون ضعف جایگاه بین‌المللی که نتیجه عدم‌ مشارکت مردم در انتخابات پیشین بود هم، از عوامل خارجی‌ای بود که فشار مضاعفی بر حکومت تحمیل کرد.
نتیجه این عوامل آن شد که در وضعیتی انفعالی مجبور به تأیید صلاحیت پزشکیان شدند.

در واقع به‌نظر من چینش نامزدهای تأیید صلاحیت‌شده با حضور پزشکیان یعنی انفعال در قبال ابتکار عمل گسترده ملت ایران و هشدارهای جدی‌ای که این ابتکار عمل برای حکومت در بر داشت. حضور پزشکیان در این انتخابات عبارتست از دستاورد کنشگری ملت ایران در رابطه با انتخابات پیشین. ‌
اینان با تمام تبختر و بی‌اعتنایی‌شان نسبت به مردم و سرنوشت ایران به این جمع‌بندی رسیدند که این بار نمی‌توانند بی‌اعتنایی کنند. طبیعی است که کنش بعدی ما باید در راستای تثبیت دستاورد قبلی باشد و این اولین دلیل من برای رأی دادن به آقای دکتر پزشکیان است. در انتخابات ریاست جمهوری 1400 کاندیدهای تأیید صلاحیت‌ شده، نمایندگان تحمیلی بودند ولی این‌بار الزاما اینگونه نیست.

نکته دیگر این است که بی‌کفایتی و بی‌تدبیری دولت سیزدهم رمقی برای مردم و فعالان در حوزه‌های مختلف باقی نگذاشته‌است و همه وضعیت شکننده‌ای پیدا کرده‌اند.

در کشاکش نفس‌گیر عقب راندن استبداد، برای ایجاد فرصت بازسازی و ترمیم آسیب‌هایی که به مردم و فعالین حوزه‌های مختلف وارده آمده باید زمان خرید.

همچنین باید در تدراک فرصت بود تا قدری از شدت تخریب نهاد دولت و بدنه کارشناسی دولت که مستقل از حکومت حائز اهمیت است کم شود. این هم دلیل دیگری برای مشارکت در این انتخابات است.
اینها دلایل سلبی شرکت در انتخابات است؛ اما دلیل اصلی مشارکت و آنچه تفاوت این انتخابات با انتخابات 1400 را رقم می‌زند، در وجود ایجابی رأی به آقای پزشکیان است. باید دید پزشکیان کیست؟ تبار او را شناخت و به تیپ شخصیتی او توجه داشت. البته ارزیابی از توان او نیز مهم است.
به اعتقاد من مولفه‌های اصلی شخصیت پزشکیان عبارتست از سلامت، صداقت، صراحت و صلابت. در طول این سال‌ها برای هر یک از موارد مصادیق زیادی را می‌توان برشمرد؛

او از تبار رزمندگانی است که بی‌ادعا و بی‌مزد و منت جنگیدند و پس از جنگ به دنبال غنائم ندویدند.

او از تبار معدود مدیران طراز اولی است که علی‌رغم بیش از سه دهه حضور در قدرت نه خود و نه خانواده‌اش را به رانت و رابطه و رفاقت‌گرایی و فرقه‌گرایی آلوده نکرده است. همه نیک می‌دانیم که رانت و رابطه‌گرایی محدود به اصولگرایان نبوده و همه خوب می‌دانیم که معدود مدیرانی در همه دولت‌ها داشته‌ایم که خود را از این آفت دور نگه داشته‌اند.
او از تبار سیاست‌مدارانی است که تولیدکننده و کارگر را همزمان مورد توجه قرار می‌دهد و همانقدر که به تولید و درآمد ناخالص ملی می‌اندیشد به حفظ آبروی نان‌آور خانوار هم اهمیت می‌دهد.
او از تبار میرحسین است که ایران را از خزر تا خلیج فارس و از زاهدان تا کردستان می‌شناسد و صدای بی‌صدایان بودن را برای خود اصل می‌داند.
از تیپ افرادی است که بیهوده قول نمی‌دهد. او کسی نیست که سیاس‌وار و سالوس‌صفت از اعتماد جامعه ارتزاق کند و سپس بی‌اعتنا از کنار مردم بگذرد. این تیپ شخصیتی می‌تواند در تمام جریانات سیاسی باشد ولی فارغ از تعلق جریانی، من برای این تیپ شخصیتی ارزش قائل هستم.

در سنجش نسبت تبار و تیپ شخصیتی نامزدهای انتخابات‌های قبلی شاید بتوان گفت دکتر معین از تبار آقای خاتمی، و روحانی و همتی از تبار هاشمی بودند. در این انتخابات هم شاید هم بتوان گفت پزشکیان و میرحسین از تبار مشترک هستند. البته توان افراد متفاوت است.

تبار و تیپ شخصیتی پزشکیان- به تناسب توان فردی- مناسب بن‌بست‌شکنی است. به همین دلیل ایجابی و به دلیل همین تفاوت در تیپ شخصیتی بین نامزدها در انتخابات 1400 و اکنون، به پزشکیان رأی خواهم داد.

بن‌بست‌های امروز برآمده از منافع کلان اقتصادی است که در بسترهای امنیتی-سیاسی ریشه دوانده‌اند. و به همین دلیل هر فردی امکان مواجهه با این جریانات مخوف را ندارد. همه خوب می‌دانیم که آن صاحبان منافع کلان اقتصادی چنان در ساختار قدرتمند هستند که چه بسا سرنوشت پزشکیان همچون سایر هم‌تباران خود سرنوشت نامعلومی باشد. به‌هیچ‌وجه مسیر پیش‌روی آقای پزشکیان را آرام  هموار نمی‌بینم.
از تبار رزمندگان گفتم. بگذارید تمثیلی از جنگ بیاورم. زمین توسعه و تغییر در ایران مین‌گذاری شده است. در این مسیر باید بسیار ظریف و دقیق عمل کنیم تا یکی‌یکی موانع برطرف شوند و مین‌ها خنثی شوند ولی گاهی نقاطی وجود دارد که چاره‌ای جز ایجاد معبر از طریق جانفشانی نیست. این جانفشانی از عهده تیپ خاص و تبار خاص بر می‌آید. میرحسین در مسیر ایجاد معبر گرفتار حصر شد. آیت‌الله منتظری، سحابی‌ها، بازرگان هر کدام به نحوی در همین مسیر به انتخاب رسیدند و با صلابت خود و به بهای جان خود بخشی از معبر مسدود را باز کرده‌اند. پزشکیان به قدر توان چنین خواهد کرد.
این انتخابات تفاوت‌هایی با سال 76 و 88 دارد و حکومت به‌دلیل شرایط اقتصادی و بحران اعتماد اجتماعی در وضعیت انفعالی است. مردم در مواجهه با استبداد قدرتمندتر هستند. شرایط جدید منطقه قابل تحلیل است و احتمال موفقیت آقای پزشکیان در اصلاح برخی امور را افزایش می‌دهد. بنابراین باید ازاین فرصت پیش آمده به اندازه ممکن استفاده کرد.
حکومت هرچند در وضعیت انفعالی است ولی کماکان می‌تواند از ضعف کنش ما در این انتخابات بهره ببرد. اگر مشارکت به اندازه کافی بالا نرود و رأی آقای پزشکیان کم باشد، حکومت مستبد از چنین شرایطی سو استفاده خواهد کرد و به تثبیت خود و سیاست حذف در داخل ادامه می‌دهد. ضمن اینکه به دلیل افزایش حداقلی مشارکت بخشی از اعتبار بین‌المللی خود را هم ترمیم می‌کند. بنابراین یا نباید پای صندوق رأی برویم یا باید با قوت برویم.

این استدلال می‌تواند مبنای تاکتیک عمل تحول‌خواهان باشد. نباید اینگونه تلقی کرد که هر رأی دادنی به نفع حاکمیت استبداد است و یا هر رأی ندادنی به ضرر حاکمیت استبدادی است.

اگر برای رسیدن به اهداف تحول‌خواهانه خود برنامه داشته باشیم و کنش سیاسی را به شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات تقلیل ندهیم، در هر انتخابات به تناسب اقتضائات آن می‌توان متفاوت عمل کرد.
ضمن اینکه اگر از منظر تحول‌خواهی خشونت‌پرهیز – نه اصلاح‌طلبانه- بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، تعامل تحول‌خواهان با آقای پزشکیان به دلیل ویژگی‌هایی که برشمردم امکان‌پذیر و مغنتم است؛ چرا که قرار نیست در فرآیند تحول‌خواهی خشونت‌پرهیز، جریانات سیاسی دلسوز و صادق ولو اصولگرا به تیغ نگاه حذفی گرفتار شوند.
 
شما الان ارجاعاتی دادید به انتخابات 76 و 88، در عین حال می‌فرمایید پزشکیان دستاورد ملت است. یعنی مردم با مقاومت به پزشکیان رسیدند. اگر اتفاقات 88 تکرار شود چه راه حلی پیش روی مردم است؟ آلترناتیو شما چیست؟

 

اولا که این انتخابات برای مردم و به‌ویژه برای پزشکیان هزینه خواهد داشت.

قبل اینکه پرسش شما را پاسخ دهم می‌خواهم بگویم مسئله اتاق‌های فکر و توان حاکمیت به هیچ وجه توان 76 و 88 نیست. مردم هم مردم  76 و 88 نیستند. مردم ایران خیلی آبدیده‌تر و مجرب‌تر شده‌اند و همدیگر را به نحوی پیداکردند، هرچند در سطح‌های پایین‌تر. حاکمیت فعلی توانمندی مقابله با اراده ملت را ندارد و تسلیم می‌شود. نهایت قدرت این حاکمیت شده قالیباف با پرونده‌های آنچنانی و جلیلی با آنهمه ناکارآمدی، این یک نشانه است. من فکر می‌کنم فضا متفاوت است اما به‌هرحال یک تزاحم و به‌چالش کشیدن است.
اینکه از آلترناتیو پرسیدید، قابل پیش‌بینی نیست. کشور آبستن حوادث است و ما با این واقعیت‌ها مواجهیم، بنابراین باید سرمایه‌گذاری ما پرحجم باشد.

هرچه مشارکت بیشتر شود، در حوادث پس از آن ابتکار عمل بیشتری خواهیم داشت.
باید امکان حداکثر بهره‌برداری از حداقل امکانات را برای خود فراهم کنیم. امروز فرد پاکدست و متشخصی از جنس مردم که دست پرورده نهج البلاغه است با ویژگی‌هایی که برشمردم وارد میدان شده و این فرصت محسوب می‌شود.
من اسم این شرایط را به‌جای «انتخابات»، توان‌سنجی اجتماعی می‌گذارم. به‌نظر من آنقدر باید حضور جدی داشت که کنش‌های دیگر در ارتباط با آرا تحت‌الشعاع قرار گیرد.
 
اگر مشارکت در این انتخابات پایین باشد آیا آسیبی به حکومت وارد می‌شود؟ آیا فکر نمی‌کنید حکومت می‌خواهد براندازها و اصلاح‌طلب‌ها روی ترازو بروند و وزن هر کسی معلوم شود و برای خودش اتمام حجت کند: مخالفان من اینقدر وزن دارند، منتقدان ما اینقدر، حامیان ما اینقدر. با این منطق اگر مشارکت پایین باشد و مردم نروند آسیبی به جریان اقتدارگرا وارد نمی‌شود به حتی به نفعش است.

 

بله، افراد زیادی در اتاق‌فکرها هستند که حضور حداقلی را می‌پسندند. با حضور حداقلی آن‌ها به اهدافشان خواهند رسید و کسانی چون قالیباف و جلیلی از صندوق درمی‌آیند. پس این فضا فرصتی است که ما باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم.

اگر حضور نیم‌بند اتفاق بیفتد، همین خواهد شد که شما می‌گویید. آن‌ها می‌توانند ادعا کنند پزشکیان را هم که ویژگی‌هایی داشت، به صحنه آمد و وزنی نداشت. این برای مردم یک شکست است.

به‌نظر من الان ما بر سر یک دوراهی قرار داریم؛ تحقق اراده حاکمیت یا تحقق اراده ملت! به نظر من انتخابات فعلی، تقابل این دو ایده است. اینکه چگونه می‌توان در این عرصه عمل کرد، بسیار مهم است. سکوت و عدم مشارکت، فرصت بازسازی به حاکمیت خواهد داد و سیاست حذف‌گرایی خود را تشدید خواهد کرد. در فرصتی که ایجاد شده، تحول‌خواهان باید با دید تاکتیکی در این فضا مشارکت کنند. ورود همه‌جانبه، شرایط را به نفع مردم تغییر می‌دهد.

نکته دیگری که درباره شخصیت آقای پزشکیان باید اضافه کنم این است که کشور، آبستن حوادث غیرقابل پیش‌بینی است. پزشکیان، شخصیتی است که خودمحور نیست و این ویژگی‌اش می‌تواند به نفع ایران باشد.

حکومت بارها تصریح کرده است که نیازی به اصلاح و اصلاح‌طلب ندارد. اگر هم کسی از اصلاح‌طلبان روی صندلی ریاست‌جمهوری بنشیند، برای هر کاری نیاز به مجلس دارد که اگر مجلس، رأی ندهد، آقای پزشکیان نه می‌تواند تیم مورد نظرش را وارد کابینه کند نه می‌تواند برنامه‌هایش را تحقق بخشد. آیا با چنین شرایطی ریاست‌جمهوری برای کسی که با ساختار همسو نباشد، «شیر بی‌یال و سر و اشکم» نشده است؟ این وضعیت پیامدهای منفی بسیاری دارد و باز هم جامعه ناامیدتر خواهد شد، اما آیا چنین شرایطی پیامدی به نفع مردم خواهد داشت؟

با توجه به واقعیت‌های اجتماعی، جامعه سرزنده‌تر از این است که اجازه دهد چنین مانورهایی انجام شود. از طرفی پزشکیان هم آدمی است که مقاومت خواهد کرد و نمی‌توانند با او هر بازی‌ای کنند.
نفس اینکه پزشکیان رأی بیاورد، در نخستین گام اراده ملت حاکم شده است و بر نظر و اراده اتاق‌فکر حاکمیت پیروز شده است. این پیروزی خودش دستاوردهای زیادی دارد و می‌تواند مبنایی برای سامان‌دهی به جریان‌های منتقد باشد. کیفیت مجلس فعلی را همه دارند می‌بینند. آن‌ها چه بخواهند، چه نخواهند، ناچار باید به اراده ملت گردن نهند. وقتی ملت با ایده مطالبه‌گری وارد شود، پیروز شود و احساس کند دولت برای او مقاومت خواهد کرد، آنگاه اجازه نمی‌دهد نماینده هر کاری که خواست انجام دهد. به نظر من مردم امروز توانمندی زیادی دارند. تا همینجای کار می‌بینیم که ساختار قدرت تسلیم اراده ملت شد و پزشکیان را تأیید صلاحیت کرد.
در پایان باید تأکید کنم که ما در تکاپوی کسب یک صندلی به نفع مردم نیستیم، بلکه انسجام و توان اجتماعی مردم باید به منصه‌ظهور برسد. وقتی اینگونه شود، یأس و ناامیدی در جامعه کاهش خواهد یافت و فعالیت‌ها ادامه خواهد یافت و مردم بیشتر به صحنه خواهند آمد. دولت وظایف حداقلی دارد. با پزشکیان می‌دانیم دولت مانع نیست و تا حدودی تسهیلگر است.

ما باید با فعالیت‌های دامنه‌دار خود برای تحقق توسعه در ایران بکوشیم.

ارسال نظر

  • خانم صالحی

    من احترام زیادی برای آقای درکشان قائلم اما رای نمیدم من بازیچه ی دست نظام نمیشم

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها