داوود سلیمانی نماینده ادوار مجلس در گفتگو با مستقل:
ادامه روند فعلی، منجر به نابودی میشود
سلیمانی میگوید: دولت رئیسی حتماً هم از فقر تئوریک و هم فقر عملی در حوزه اقتصادی رنج میبرد. ادامه دادن این روش موجب نابودی اقتصاد و کوچکتر شدن سفره معیشت مردم میشود و به دوام و گسترش بیکاریها، تورمها، کاهش ارزش پول و قدرت خرید مردم و به شکست کشاندن تولید و فروپاشی پروژههای توسعه خواهد شد.
سیاستهای یکسال اخیر دولت رئیسی در تمامی حوزهها نتوانسته موجب آرامش جامعه و ایجاد روزنههای امید در اقتصاد و سیاست خارجی شود بلکه تاکنون منجر به چالشهای عظیمی برای طبقه متوسط و فرودست ایران شده است. اما در کنار این موارد طرح مولدسازی و اجرای آن موجب مباحث مخالف و موافق بسیاری شده است که طبیعتا مخالفان استدلال محکمتر و جمعیت بیشتری دارند درحالیکه موافقان قدرت و ابزار اجرای این قانون را در اختیار دارند و عملا برنامه مولدسازی کلید خورده است.
جهت بررسی عملکرد یکسال اخیر دولت رئیسی در دو حوزه سیاست خارجی و اقتصاد گفتگو کردیم با داوود سلیمانی فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس، که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
یکی از نخستین چالشهای دولت رئیسی که مطالبه عمومی نیز در مورد آن طی سالها در جامعه وجود داشت، مسئله سیاست خارجی بود. آیا دولت رئیسی در سیاست خارجی ناتوان و با تیمی ضعیف بود یا نمیخواست برجام به نتیجه برسد و امید خود را به شرق بسته بود؟
سیاست خارجی نیازمند اشراف و مجهز بودن به چهار مسئله و محور اساسی است که متاسفانه در دولت آقای رئیسی این چهار محور در سیاست خارجی را فاقد آن هستیم.
اول:
آشنایی و آگاهی با زبان بینالمللی است که رئیسی و مسئولان وزارت خارجه فاقد آنند. زبان بین المللی زبانیست که به زبان- دیپلماسی شهرت دارد و آن سخن گفتن با عرف حاکم بر نظام بینالملل است و نمیتوان با زبان غیرمتعارف امری را در سیاست خارجی بر طرف مقابل تحمیل کرد. بدون استدلال و منطق جهانپذیر نمیشود موفق بود. در حقیقت ما در دنیایی زندگی میکنیم که روابط بر اساس عرفهایی که در نظام بینالملل آنها را به رسمیت شناختهاند شکل میگیرد و از این جهت ما متاسفانه فاقد این زبانیم. گاهی زبان ما زبان طلبکاران است و یا زمانی زبان ضعف و کوچکی است، این امر درست نیست.
دوم
دومین مسئلهای که نیاز به آن است و بسیار بر آن تاکید میکنند آگاهی و شناخت خودِ جامعهی بینالملل و روابط دیپلماتیک و قواعد حاکم بر آن و شناخت کشورها و نظامهاست و هم نظمها. در حقیقت اطلاعات بینالمللی ما باید به گونهای باشد که از نقش ژئوپلیتیک خود هم در ساختن نوعی همدلی و همراهی کوتاهتر بتوانیم رفع تنش کنیم، هم باید حساسیتهای جهان را شناخت و هم قواعد بازی و هم بازی کردن را بشناسیم و در اکتهای دیپلماتیک بکار ببریم.
از این جهت متاسفانه ما نه جهان را و واقعیتها را میشناسیم و نه قاعده بازی در زمین بینالمللی را و با عدم اتکا و اطلاع از روابط پیچیده سیاست خارجی نمیتوانیم نتیجه مثبتی بگیریم.
سوم:
سومین عاملی که در سیاست خارجی بسیار مهم است این است که منافع ملی باید در رأس تمامی مذاکرات، روابط و نوع کنش و واکنش ما باشد. لذا تشخیص منافع ملی در کنشهای بینالمللی امری است که متاسفانه دولت آقای رئیسی از آن محروم است. چنانکه در قصهی جنگ اوکراین ما این را دیدیم و یا مسائلی از این قبیل ...
چهارم:
چهارمین مسئله اساسیترین بُعد در دیپلماسی در حقیقت رویکردهای ما و اندیشه ما نسبت به جامعه بینالملل است که این، ریشه در نوع تئوری و اندیشه ما دارد. ما صرفا به نظم جهانی و نقش خود در آن با نگاه ایدئولوژیک و آن هم با قرائتی انعطافناپذیر و خاص مینگریم. اینکه ما مرتب یک دشمن و یا دشمنان داریم و دیپلماسی خود را بر محور دشمنپنداری بنا کنیم مخرب است، بلکه محور باید منافع و امنیت ملی باشد. دشمنانگاریِ صرف بدون توجه به راههای موجود، نمیتواند موفق باشد. ما راهبرد درستی برای نظام بینالملل و زندگی مدرن جهان امروز انتخاب نکردهایم. راهبردهای اساسی ما در جهان، ریشه در همین نگرشها دارد، تا آنها را عوض یا منعطف نکنیم وضع به همین منوال است. توفیق در حل مساله برجام و یا عدم توفیق در آن ریشه در عوامل یاد شده دارد که دولت بشدت از این فقر در رنج است. تمامی روابط ما باید با نگاه برابر و با نگاه تنشزدایی باشد.
دومین مولفه مهم در کارنامه دولت رئیسی مباحث اقتصادی و معیشتی است. دولت رئیسی مدعی بهبود وضعیت اقتصادی با تکنیکهایی از جمله جراحی اقتصادی و مولدسازی و آزادسازی قیمتها و بهبود بازار خودرو بود. اما تمامی این عملکردها نه تنها به نفع ملت تمام نشده بلکه منجر به زیان جدی به طبقات محروم و حتی طبقه متوسط شده است. آیا در زمینه اقتصاد دولت رئیسی از فقر تئوریک رنج می برد یا به واقع آنچه در ذهن آنهاست در آزادسازی قیمتها و اقتصاد نئولیبرال خلاصه میشود؟
حل مسائل اقتصادی در گرو استفاده از کارشناسان فن و اقتصاددانها است. من زیاد اقتصاد بلد نیستم اما میدانم که برای برونرفت از مسائل اقتصادی حتماً باید با کارشناسان و نخبگان و استادان دانشگاه سخن گفت و از آنها در طرحها و برنامهها استفاده کرد.
میدانم که جراحی اقتصادی بدون آماده نمودن زمینهها و پیششرطهای آن خودش کار خطرناکی بوده و است و امکان دارد که به مرگ و نابودی این تن رنجور تمام بشود.
این جراحی اگر درست و با دقت و با تکیه به پزشکان حاذق صورت نگیرد، مسلماً مرگبار خواهد بود که الان داریم آثار آن را در زندگی مردم احساس میکنیم.
متاسفانه با طرح مولدسازی هم یکی از ضربات کاری به پیکر اقتصاد ایران وارد شد. به دلیل این که، این خود چند عارضه داشته است.
عارضههای اقتصادی مولدسازی را در چه مواردی دستهبندی میکنید؟
اولین عارضه این که قانون و مجلس در یک روند دور خورد. دومین عارضه اینکه، مراکز قانونگذاری متعدد را دامن زد و دیگر آنکه دولت رئیسی را در اجرا نیز دور زد. چهارمین عارضه به عدم شفافیت دامن زد. پنجمین عارضه به حق عمومی و ملی دستاندازی کرد، و آخرین عارضه که نمیتواند بدون مسئله باشد عدم نظارت و عدم پاسخگویی نسبت به منابعی است که میتواند خود موجب رشد فساد و رانت و بیانضباطیهای اقتصادی بشود.
این منابع حقوق ملت است، بنابراین این حرکت حرکتی است که حتی از مسیری که احمدینژاد در اقتصاد آن را پیمود فاجعهبارتر است و دولت رئیسی حتماً هم از فقر تئوریک و هم فقر عملی در حوزه اقتصادی رنج میبرد. ادامه دادن این روش موجب نابودی اقتصاد و کوچکتر شدن سفره معیشت مردم میشود و به دوام و گسترش بیکاریها، تورمها، کاهش ارزش پول و قدرت خرید مردم و به شکست کشاندن تولید و فروپاشی پروژههای توسعه خواهد شد.
ارسال نظر