پلیس نمیتواند وقتی خسته و عصبانی شد، فحاشی کند
دهان پلیس باید پاک باشد. پلیس نمیتواند وقتی خسته و عصبانی شد، فحاشی کند یا در قبال فحاشان مقابلهبهمثل کند. پلیس نباید متهم یا مجرم را ارزشگذاری شخصیتی کند و سپس برخورد نماید.
روزنامه «جوان»، خطاب به سردار رادان: سیلی و فحاشی به جوانان در کلانتری، آنان را به «بمبی» برای «انتقام» در روز مبادا، تبدیل میکند
روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم عبدالله گنجی «خطاب به سردار رادان» نوشت:
روانشناسی شخصیت به پلیس میگوید جوانی که به کلانتری آوردهای تا به قوه قضائیه بفرستی، مبادا توهینی از شما بشنود، مبادا سیلی و لگد دریافت کند. در این صورت او فقط یک مجرم نیست که بمبی تحت انقیاد برای انتقام در روز مباداست. شاید در بین همین جوانانی که ماههای اخیر به خیابان آمدند نمونههای این گونه یافت شود.
پلیس و رسانه داستان غمآلودهای است. پلیس امروز باید بداند هیچ چیز مشمول مرور زمان نمیشود، با میلیونها دوربین - نفر - رسانه چیزی در تاریکی نمیماند. تردید ندارم که اگر پلیس به رسانه و به روایت اول اعتقاد حتمی داشت حوادث بعد از فوت مرحومه امینی، داستان زاهدان و خاش اتفاق نمیافتاد. باور به روایت اول به علاوه ایجاد سازوکار برای سرعتبخشیدن در عبور از کمند سه، چهارگانه نظارتی درون نیروی انتظامی و بروکراسی پیچیده آن باید در دستور کار سردار رادان باشد. سرعت اساس است و خبر دیگر موضوعیت ندارد. روایتی که داستانگونه بیان میشود ادراک را میسازد و تمام.
دهان پلیس باید پاک باشد. پلیس نمیتواند وقتی خسته و عصبانی شد، فحاشی کند یا در قبال فحاشان مقابلهبهمثل کند. پلیس نباید متهم یا مجرم را ارزشگذاری شخصیتی کند و سپس برخورد نماید. از نظر شخصیتی، برای پلیس برخورد با مجرمی که دفعه اول به کلانتری آورده شده است با مجرمی که دهها تخلف تکراری دارد نباید فرقی کند. اشد مجازات دومی در دادگاه است و نباید حس تحقیر در مجرم ایجاد شود. مجرم نیز باید در سایه پلیس احساس آرامش کند و این هنر پلیس است که از مجرم سفیر اجتماعی بسازد.
نه اینکه اکنون اینگونه است، اما ورودی به پلیس نباید خدایی ناکرده پرکردن خلأ بیکاری در کشور باشد. گرچه قاطبه جوانان ورودی به پلیس بیمسئلهاند، اما بیمسئلهبودن کافی نیست. درک اجتماعی، درک مردسالارانه از نظام، اخلاق، انگیزه فرامادی، عشق به شغل و فهم اینکه عملکرد او به حساب خودش نوشته نمیشود از ادراک اولیه نیروی انسانی ورودی به پلیس است که رفتار او را با جامعه تنظیم میکند.
پلیس نباید جورکش تنآسایی دستگاههای دیگر باشد و تضمین قهری اثرگذاری او، بقیه را از وظایف فرهنگی - اجتماعی خود غافل کند. اجبار به عنوان یکی از روشهای اعمال حاکمیت آخرین راه است. راههایی که دیگران باید قبل از پلیس بپیمایند نباید بار اضافه پلیس باشد.
ارسال نظر