مردم اگر از دولت روحانی ناراضی بودند، به رئیسی رای میدادند
اگر کسی از دولت روحانی ناراضی بود، باید برای حمایت از رئیسی به پای صندوق های رای می آمد و درصد مشارکت انتخاباتی خیلی بالا می رفت
اگر مردم از دولت روحانی ناراضی بودند، به رئیسی رای میدادند
دبیرکل حزب موتلفه درباره انتخابات گذشته و میزان مشارکت مردم، دولت رئیسی و میزان توانمندی آن در اداره کشور، و ...سخن گفت. در بخش نخست این گفت و گو، اسدالله بادامچیان، از شیوه انتخاب وزرا و عملکرد آنان در دولت رئیسی را نقد کرد تا جایی که برکناری وزیر صمت را ضروری دانست. او می گوید اگر رئیس جمهور بود، وزراء را فقط از حزبش انتخاب نمی کرد. او از کابینه فراجناحی شهید رجایی که متشکل از «چپ ها و لیبرال های خوب» بود، به نیکی یاد می کند و معتقد است رئیسی، می توانست بهتر از این ها در انتخاب وزرا می تواند عمل کند.
بادامچیان میزان مشارکت ۴۸.۸ درصدی مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ را در قیاس با مشارکت انتخاباتی ۳۰ درصدی مردم فرانسه می ستاید اما در جای دیگری از گفت وگو، دلایل اصلی کاهش مشارکت مردم را نارضایتی از دولت روحانی می داند. او وزن رد صلاحیت ها به ویژه رد صلاحیت و یا عدم احراز صلاحیت علی لاریجانی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی را به اندازه عملکرد روحانی در کاهش مشارکت مردم موثر نمی داند. گفت و گو با دبیرکل حزب موتلفه از نظرتان می گذرد:
نقش حزب موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری را چگونه ارزیابی می کنید؟
در این باره به سه موضوع اساسی اشاره می کنم: اول مؤتلفه مجموعهای است که در ۶۰سال گذشته طبق وظایف دینی و تکلیف شرعی اش عمل کرده است ، این تکلیف شرعی گاه در معرفی نامزد و گاه در عدم معرفی نامزد است. دوم تکلیف را در شرایط زمان و مکان بررسی و اجرا می کند. در دوران فتنه ۸۸ آقای احمدی نژاد، نامزد بخشی از اصولگرایان بود، اما ما در مؤتلفه هیچ وقت او را نامزد نکردیم مگر در دور دوم. به دلیل اینکه آمریکا صراحتا از میرحسین حمایت می کرد، ما به آقای احمدی نژاد و من مستقیما از ایشان خواستم نیاید تا نفری که مورد نظر نظام است بیاید، ولی شرایطی شد که ما از ایشان حمایت کردیم و هم خودم و هم مرحوم آقای حبیبی به نفع ایشان سخنرانی کردیم. سوم مسئله ما این است که جریان انقلاب در کجا دارد پیش می رود؟
انتخابات ۱۴۰۰ را انتخاباتی رقابتی دیدید؟
اسلام و نظام جمهوری اسلامی نمی تواند اجازه بدهد آزاد بگذاریم حتی بی دینها هم وارد انتخابات شوند، ملت مسلمان هم نمی توانند خلاف اسلام عمل کنند، من و شما هم که خودمان سیاسی هستیم می دانیم انتخابات ریاست جمهوری امریکا یا انتخابات نخست وزیری انگلستان دست مردم نیست. واقعیت این است که در انتخابات ۱۴۰۰ این آقایان آمدند و مردم به هرکسی دلشان می خواست می توانستند رای بدهند.
شما می خواستید چه کسی بیاید؟
خیلیها مایل بودند که بیایند ولی فضایی ایجاد شد که نتوانستند بیایند. شما به نوعی رد صلاحیت ها را تایید کردید ولی آقای لاریجانی، فعال سیاسی درون نظام با سابقه هستند اما ایشان هم رد صلاحیت شدند، این، یک پالس منفی به جامعه و فعالان سیاسی می دهد که فضا باز نیست و اینجور نیست که حتی نیروهای داخل نظام هم بدون دغدغه رد صلاحیت بتوانند وارد گود رقابت شوند ...
ایشان این همه سابقه در نظام دارد، خود رهبری هم در سخنان شان تاکید کردند ، جفایی شده و باید جبران شود، برداشت شما از این رخدادها چیست؟
ما در یک نظام هستیم، قانون اساسی داریم و مجبوریم تا زمانی که قانون اساسیمان عوض نشده به آن عمل کنیم.
الان ردصلاحیت لاریجانی، مصداق کدام بخش سخنان شماست؟
یک کسی مخالف و یک کسی موافق لاریجانی بوده، من هم موافق ایشان بودم، با این همه در هرجای دنیا شورای تایید صلاحیت کاندیداها مشخص و همیشه هم مورد اعتراض عناصر سیاسی است. در ایران هم شورای نگهبان است که ما هم قانون اساسی و هم شورای نگهبان را قبول داریم، حالا شورای نگهبان گفت شما آقای بادامچیان با همه سوابقتان برای مسئله صلاحیت ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران احراز صلاحیت نشدهاید که ما بخواهیم شما را تایید صلاحیت کنیم و این حق شورای نگهبان است.
قبول دارید شورای نگهبان هم باید طبق قانون عمل کند، وقتی در نامه رسمی می گوید فرزندان شما فلان! و بعد مشخص می شود که این اشتباه است، باید پذیرفت شورای نگهبان معصوم نیستند ولی این بحث را برای مجال دیگری می گذاریم.
وقتی شما این موضوع را مطرح می کنید جواب دارد. این موارد مربوط به نظام است و من هم سرباز این نظام هستم. می گویید شورای نگهبان باید طبق قانون عمل کند، بله باید طبق قانون عمل کند و بر طبق همین قانون می گوید فرضا آقای فلان برای ریاست جمهوری صلاحیتش برای من احراز نشده است.
طبق آمارهای رسمی موجود انتخابات ۱۴۰۰ چه به لحاظ درصد شرکت واجدین شرایط رای و چه رایی که آقای رئیسی آوردند، جزو کمترین آرا در حیات جمهوری اسلامی بود. ارزیابی شما از این اتفاق چه بود؟
چند درصد شرکت کردند؟
۴۸.۸درصد.
۵۰ درصد یک ملت با ۲درصد کمتر آمدند و در انتخابات شرکت کردند، آیا این رقم کمی است یا زیاد است؟ ما داریم بخش منفی ماجرا را می بینیم، بیایید و مثبت آن را ببینید، در انتخابات فرانسه چند درصد رفتند؟ ۳۰ درصد.
ما داریم در خود جمهوری اسلامی مقایسه می کنیم، نگفتیم به نسبت فرانسه کمتر است یا بیشتر...
چرا این مقایسه را می کنید؟
چون نظام از ابتدا تاکنون همیشه اعلام کرده میزان مشارکت مردم از افتخارات ما است.
سوء تفاهم نشود، می خواهیم ارزیابی شما را از چرایی این اتفاقات بدانیم
یکی اینکه به طور طبیعی روز اول انقلاب با بعد از آن فرق می کند، اگر بخواهید قانون اساسی دوبارهای را شکل دهید ۹۸ و ۲ دهم آرا رای می آورد؟ خیر چون ما می ترسیم از اینکه واقعیتهایمان را بگوییم، وقتی ۷ تیر پدید آمد در سالگرد آن بالای سر در حزب در خیابان سرچشمه مراسم داشتیم، جمعیت شرکت کننده بسیار زیاد بود. از این طرف از میدان امام أن طرفتر، تا سه راه امین حضور، از این طرف تا بالا... الان هم سالروزهای این مراسم، همانقدر جمعیت جمع می شود؟ نمی شود! همیشه وقتی که مرور زمان در امور دنیا پیش میآید، از جمعیت مشارکت کننده کم می شود، مگر اینکه یک حادثه جدیدی پیش آید.
دوم مسئله اشتباهات دولت آقای روحانی و اصلاح طلبان بود ؛ به قدری مردم را ناراضی کرده بود که مردم می گفتند برای چه باید بیایم؟ عامل اصلی این است و تازه طلبکار هم شدهاند، در حالی که نظام مراعات کرد ایشان تا پایان دوره دومشان به اتمام برسد.
در تحلیل شما غیر رقابتی بودن انتخابات، در کاهش آرا نقشی نداشت؟
درصد کمی نقش داشت.
گفتید عامل اصلی نارضایتی مردم از عملکرد دولت آقای روحانی و اصلاح طلبان بود، آقای رئیسی با شعار تغییر آمد و شعار، کارنامه و حامیان اصولگرای شان نشان می داد می خواهند به طور کامل اوضاع دوره روحانی را عوض کنند، بنابراین اگر کسی از دولت روحانی ناراضی بود، باید برای حمایت از رئیسی به پای صندوق های رای می آمد و درصد مشارکت انتخاباتی خیلی بالا می رفت ...
شما معتقدید مردم از دولت آقای روحانی راضی بودند؟
نکته چیز دیگری است. شما استدلال می کنید علت اصلی کاهش مشارکت مردم، نارضایتی مردم از عملکرد دولت روحانی و اصلاح طلبان بوده است، می گوییم اگر ذهنیت مردم این باشد اتفاقا باید انگیزه پیدا کنند و بیایند و به رئیسی رای دهند چون می گویند روحانی بد بوده و رئیسی جایگزین بهتری است...
شما دانش روانشناسی را خواندهاید؟ در روانشناسی بازتابها یکسان نیست، یک کسی می گوید با رای دادن اشتباه را جبران می کنم و کسی دیگر دلسرد می شود و کنار می رود.
همیشه اینگونه نیست این، اصل نیست و استثنا محسوب می شود...
اما قبول دارید که یک مقدارش اینجوری است. یک طرف می گوید بروم حتما به فلانی رای دهم تا دیگر روحانی روی کار نیاید، اما یقین داشتند که آقای روحانی نمی تواند نامزد شود و از طرفی اصلاح طلبان هم رای بیار نیستند و طرف ناراضی و ناراحت است پس به صحنه نمی آید. دوم اینکه می گوید برای چی بیایم؟ یک زمانی هست که می گویید ما کار را به طرفی می بریم که اگر شما نیایید حتما آقای فلانی رای می آورد که از همان تیپ است...
با این سخنان تان، به نوعی تایید می کنید، انتخابات غیر رقابتی بوده ...
خیر، این برداشت شما است و شما حق دارید هر برداشتی که می خواهید داشته باشید، بقیه برداشت را برعهده مخاطبین بگذاریم که هرکس دلش خواست حرف شما را قبول کند و هرکسی هم که خواست حرف من را قبول کند.
پس از ورود رئیسی به «پاستور» مشخص بود که طبق عرف سیاسی ایران از نیروهای رقیب یا حتی مستقل استفاده نخواهد کرد، ولی اتفاق نادری افتاد و او در چینش و ترکیب کابینه حتی از چهرههای شاخص اصولگرا هم استفاده نکرد و اصلی ترین حامیانش را به نوعی نادیده گرفت و با تیم جدید و اغلب ناشناسی آغاز به کار کردد که اغلب شان کارنامه مدیریتی قابل توجهی نداشتند و به تعبیری تعدادی زیادی از آن ها «وزیر اولی» بودند، فکر می کنید رئیسی چه ملاکهایی در چینش کابینه داشتند که چنین رویکردی را انتخاب کردند؟
در جریان چینش کابینه ایشان نیستم بنابراین یا خود ایشان یا معاون اول ایشان باید جواب دهند.
به عنوان یک فعال سیاسی ارزیابی شما چیست؟
به عنوان یک فعال سیاسی هر کسی و با هر سلیقه ای که رئیس جمهور شود طبعا یکی از دلایل موفقیت اش همراهان همراه است. هر رئیس جمهوری با هر سلیقه ای هرکسی را بخواهد می تواند انتخاب کند، اینکه بگوییم چون ایشان از جریان اصولگرا است حتما باید از میان اصولگراها انتخاب کنند، درست نیست. رئیس جمهور هنگام انتخاب وزرای دولت یا سیاستش انتخاب وزیر از همه گروهها مثل شهید رجایی است که یک کابینه همه جانبه (فراجناحی) انتخاب کرد و می گفت کابینه من ۳۶ میلیونی است و هنگام انتخاب می پرسید چه کسی بهترین است لذا قویترین ها را از سلیقه چپ، از لیبرالهای خوب و ... انتخاب کرد؛ یا شخصی مثل آقای احمدی نژاد است که معتقد بود برای اداره کشور از تیم خاص خودش باید انتخاب کند.
ما در مقابل ۳ وظیفه بیشتر نداریم؛ یک اینکه تذکر دهیم در ایران انقلاب مردمی است و نظام برای کل مردم است و اگر می خواهیم مدیریت و اداره کنیم باید مردمی اداره کنیم مثلا اگر من رئیس جمهور بودم حتما شما تعجب می کردید که چرا همه را از مؤتلفه نمی گذارم اما اینکه آقای رئیسی از بعضیها در کابینه نگذاشته ، بر اساس اختیاراتش عمل کرده است. از طرفی مگر همه قرار است مسئول باشند؟ مگر ما چند وزیر داریم؟ ۲۰ و خردهای وزیر داریم و تنها این تعداد قرار است وزیر شوند.
شما در گفت و گو با خبرآنلاین گفته بودید کسی که مسئولیتی می پذیرد و بعد حس می کند نمی تواند از عهدهاش برآید خوب است کنار برود، ولی آن کسانی که ابتدا انتخاب می کنند نباید از میزان تونمندی نیرو ارزیابی داشته باشند؟
آیا شما در هیچ یک از انتخابهای زندگیتان اشتباه نکردید؟
اولا می توان با مدیریت صحیح ضریب خطا را پایین آورد. به ویژه در شرایط حساس مملکت و تورم و تحریم ها، ریسک نمی کنم از این رو اشخاص کارنامه دار قابل قبول را انتخاب می کنم و دوم اشتباهات در شرایط حساس کشور فاحش بوده که به سال نکشیده، یکی استعفا می دهد و بعد به قول شما دومی هم باید برود و افکار عمومی هم می گوید سومی و چهارمی هم باید بروند. اگر واقع بینانه نگاه کنیم ، بخشی از مشکلات ناشی از شرایط خاص کشور باشد ولی در مرحله انتخاب وزرا باید بهتر از اینها عمل می شد، آیا نمی شد؟
بحث شما چند قسمت دارد؛ آیا می شد بهتر عمل کرد؟ آقای نهرو در تاریخ جهان نوشته من هیچ چیزی را امروز ننوشتم که فردا آن را بخوانم و فکر کنم بهتر بود به آن بخش این موضوع را اضافه کنم. بنابراین پاسخ به سوال شما که آیا می شد بهتر عمل کرد؟ همیشه ممکن است بهتر عمل شود اما آقای رئیس جمهور در هنگامی که داشتند بررسی می کردند بدون بررسی انتخاب کردند یا بالعکس؟ در واقع تکلیف شرعی برای مسئولیتها خیلی زیاد است. بنابراین ایشان بررسی کردند و افراد خوش سابقه را آوردند./خبرآنلاین
ارسال نظر