تنها راه نجات کشور از زبان دکتر هاشم موذن زاده پزشک:
باید هر اولویتی به جز کرونا کنار گذاشته شود
دکتر موذن زاده میگوید: باید هر اولویتی به جز کرونا کنار گذاشته شود. این راه حلی است که میشود نجات یافت وگرنه با این وضعیت مطمئنا به پیک ششم خواهیم رفت. ممکن است از جانب کسانیکه تمایل ندارند این جملات را از من بشنوند، خرده بگیرند و توهینها زیاد شود، اما حتی الان بودن دو نفر در یک جا هم جای نگرانی دارد
سرویس سیاسی
با توجه به آمار و ارقام بیمارستانها و شیوع مهلک نوع جدید اپیدمی کووید، وضعیت نگران کنندهای برای کادر درمان و جامعه پیشبینی میشود. ظاهرا آخرین راه چاره اتخاذ تصمیمات علمی و اساسی است که کشورهای دیگر پیش گرفتند و به نتایج مثبت نیز رسیدند.
برای بررسی شرایط امروز ایران و چشمانداز کوتاهمدت اپیدمی با دکتر هاشم موذن زاده هماهنگ کننده گروه پزشکان و قانون، متخصص جراحی گفتگو کردیم. لازم به یادآوریست که پیش از این و در بحبوحه آغاز اپیدمی نیز از نظرات این پزشک فعال رسانهای استفاده کرده بودیم.
گفته میشود در شرایط فعلی به وضعیت بحرانی کرونا وارد شدهایم. تحلیل شما به صورت کلی از وضعیت فعلی کرونا در کشور چیست؟
آنچه که الان در آن هستیم شرایط بحران نیست، بلکه شرایط فراتر از بحران است ما در وضعیت فوق اشباع هستیم. تختهای بیمارستانی کاملا پر شدهاند و الان ما جایی برای بستری کردن بیماران نداریم. تمام تختهایی را که سیستمهای مختلف آماده کرده بودند و در شهر تهران به یازده هزار تخت میرسید، کاملا پر شده و روند شرایط به سمتی است که به نظر نمیرسد به این زودی از این موضوع خلاص شویم.
علت نیز این است که راهکار ویژهای طراحی نشده و از سوی دیگر مدل جدید ویروس بیماریزایی بیشتری دارد و خیلی سریعتر میتواند پخش شود. البته گفته شد که مرگ این سویه کمتر است اما به علت گسترش وسیعتری که دارد مرگهای آن بیشتر شده و متاسفانه اتفاق دیگری که افتاده ترکیب سنی مرگها نیز حدود ده سال پایین آمده است. یعنی قبلا اگر بالای ۶۵ و ۷۰ سال مرگ اتفاق میافتاد، الان ترکیب آن ده سال کمتر شده است. این شرایط بحران نیست یک شرایطی به سمت فروپاشی است.
منظورتان از فروپاشی چیست؟
فروپاشی نظام سلامت.
این وضعیت ناشی از نوع جدید ویرس، روند کند واکسیناسیون و یا عدم رعایت مردم است؟
متاسفانه شما اولویت اصلی را که عدم مدیریت در کشور هست را فراموش کردید.
مسئله این است که مجموعهی نگاه مدیریتی کشور به کرونا هیچگاه نتوانست پیشتاز باشد. یکی از مواردی که میتواند کاملا جرم تلقی شود رهاسازی وضعیت است. من اصطلاحی را برای این مسئولین دارم که آنها متحیران خاموشند. شرایطی پیش آمده که عملا خیلی از سیستمهای مدیریتی (ناکارآمد شد)، بخصوص با دوره خاص پنج ماه انتخابات از چند ماه قبل و بعد آن، عملا میزان انگیزه و توجه مسئولین به شرایط اپیدمی پایین آمد. خستگی ناشی از طولانی شدن دوره بحران نیز وجود دارد و راهش این بود که برای دوره انتقال یک مکانیزم مدیریتی مشخصی طراحی شود که دچار نوعی فشلشدگی در مدیریت نشود تا نفرات قبلی بروند و نفرات بعدی بیایند.
هیچکدام از کاندیداها سیستم مدیریتی خاص برای کرونا قبل و بعد انتخابات نداشتند. هیچ اقدام و انگیزهای برای اینکه در دوره گذار (از دولت سابق به دولت بعدی)، جهت کنترل کرونا مشارکت کنند یعنی از تاریخ ۲۸ خرداد تا الان وجود نداشته است
و عملا گروه جدید مداخلهای را برای کنترل کشور بر عهده نداشتند. درباره واکسیناسیون نیز بدترین شیوه ممکن اتفاق افتاده است چون عملا ادعاها درباره تواناییهای داخلی به شدت پررنگ شد و گزارشات غیرواقع و مبتنی بر خوشامد مسئولین درباره واکسنهای خارجی داده شد که منجر به تحریم این واکسنها شد و عملا ما دچار یک نوع تشتت شدید در تهیه و توزیع واکسن شدیم که هنوز هم ادامه دارد.
واکسنی که باید حداکثر تا پاییز در حدود ۱۲۰ میلیون دوز زده میشد یعنی ۶۰ میلیون نفر را واکسینه کند در حال حاضر فقط ۱۲ میلیون دوز یعنی ۶ میلیون نفر را واکسینه کرده و با توجه به اقداماتی بیشتری که در حال انجام است اگر روزانه ۵۰۰ هزار دوز تزریق شود حداکثر دو هفته ذخیره واکسن موجود است.
بعد از آن سرنوشت واکسن مشخص نیست که آیا میتواند به راحتی وارد کشور شود یا خیر؟
به خاطر اینکه دیپلماسی کشور درباره واکسن مشخص نیست و به عنوان یک نیاز جدی در نظر گرفته نشده است. نگاه به نحوی است که افراد را مقصر میداند و تمایل به این است که با این شیوه به مسائل نگاه کند.
سیاست فعلی که در نظر گرفته شده بنظر میرسد نوعی رها کردن ویرس دلتا برای رسیدن به واکسیناسیون گلهای به عنوان یک نظریه غیرانسانی است. در حالیکه ایمنی گلهای فقط در صورتی امکان پذیر است که با واکسیناسیون هدایت شده انجام شود نه اینکه صرفا ویروس هر بلایی سر جامعه بیاورد.
درباره رعایت نکردن مردم من معتقد نیستم که مردم به خوبی پروتکلها را رعایت میکنند. اما مسئلهی مسئولیت پذیری مردم به نوعی بازتاب مسئولیت پذیری حکمرانان است.
اگر حکمرانان مسئولیت پذیری داشته باشند مردم نیز همان گونه رفتار میکنند، اما وقتی میان رفتارها و گفتارها دوگانگی شدید وجود دارد و خیلی از مواردی که باید مبتنی بر کنترل بیماری در کشور انجام میشد به ثمر نرسید و مبتنی بر آراء قدیمی بود، از مردم نمیتوان انتظار داشت. مردم آنچه را عمل میکنند که ملوکشان میکند.
با این وجود چه باید کرد؟
الان و در این لحظه تنها یک راه وجود دارد و آن هم آنچه که همهی کسانیکه دچار بحران میشوند انجام میدهند؛ آنکه از همهی امکانات خودشان و بیرون از خودشان به جهت حفظ جامعه استفاده میکنند.
دوازده سال پیش کره شمالی دچار قحطی شد و این وضعیت تا حدی پیش رفت که امکان از بین رفتن دو و نیم میلیون نفر وجود داشت، این کشور از تمام کشورها درخواست کرد که به او کمک غذایی کنند و حتی کمک غذایی آمریکا در قالب محمولههایی که توسط ناوهای جنگی آمریکا به بنادر کره شمالی منتقل میشد را نیز قبول کرد و پس نداد.
پس به این ترتیب مهمترین مسئلهای که باید به عنوان راه حل به آن نگاه کنیم این است که یک نیاز جدی وجود دارد و باید بدون هیچ نوع مداخلات دیگر و دخیل کردن مسائل سیاسی به هر دلیل در نظر گرفته شود، و (راه حل) آن هم ورود هر نوع از واکسن به داخل کشور است که حداقل از الان که تزریق شروع شود و دو هفته طول میکشد.
همینطور؛ قرنطینه در مواردی که واقعا لازم است چون نمیشود افراد را با روش دستوری کنترل کرد، باید از تمام سیاستهای کشور بدون استثنا در هر وجهی متناسب با مبارزه با کویید در نظر گرفته شود.
هر اولویتی به جز کرونا کنار گذاشته شود. این راه حلی است که میشود نجات یافت وگرنه با این وضعیت مطمئنا به پیک ششم خواهیم رفت. ممکن است از جانب کسانیکه تمایل ندارند این جملات را از من بشنوند، خرده بگیرند و توهینها زیاد شود، اما حتی الان بودن دو نفر در یک جا هم جای نگرانی دارد یعنی اگر خانوادهها هم بتوانند از هم با فاصله بنشینند من توصیه این راه را ترجیح میدهم.
به خاطر اینکه میزان شدت جا به جایی و انتقال ویروس بسیار بالاست و میتواند با جمعیت زیادی درگیری ایجاد کند و این مسئله چند نفر کنار هم نشستن را هم خطرناک میکند.
ارسال نظر