22 نکته خواندنی درباره کلیله و دمنه؛ پندنامه ادبی مشهور هندی و ایرانی
لیله و دمنه از جمله کتب باستانی هند و ایران است که برای اولین بار به زبان سانسکریت نوشته شد و در اوایل قرن۶ هجری ابوالمعالی نصراله منشی ترجمهای بلیغ و ادیبانه از این اثر تصنیف کرد که به کلیله و دمنه بهرامشاهی مشهور شده است.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: در مطلبی که میخوانید نگاهی داریم به 22 حقیقت خواندنی درباره کلیله و دمنه.
1.اصل کتاب کَلیله و دِمنه کتابی است هندی که در دوران سلسله ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد.
مضمون کلیله و دمنه
2. محتوای کلیله و دمنه پند و اندرز به زبان شعر است که در آن داستانهای گوناگون (اغلب از زبان حیوانات) نقل شدهاست.
وجه تسمیه کلیله و دمنه
3. نام کتاب از نام دو شغال (کلیله) و (دمنه) گرفته شده که حکایتهای کتاب از زبان آن ها نقل شده است . قسمت بزرگی از کتاب به داستانهای این دو شغال اختصاص دارد. اصل این داستان در کشور هند و در حدود سالهای ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد اتفاق افتادهاند.
4. مجتبی مینوی ادیب مشهور درباره کلیله و دمنه چنین گفته است: «کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.»
5. کلیله و دمنه کتابی است مبتنی بر چند کتاب هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره (به سانسکریت به معنی پنج فصل) و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و به فرمان پادشاه هندی دبشلیم به رشته تحریر درآمده است. بعضی از تاریخنگاران برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را نویسنده این کتاب میدانند.
6. نام پهلوی این کتاب کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هماکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفتهاست؛ اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از نظر زمانی به کتاب برزویه است.
ترجمه کلیله و دمنه به عربی
7. پس از اسلام روزبه پوردادویه (ابن مقفع) این کتاب را به عربی ترجمه کرد. این ترجمه بسیارموردتوجه واقع شد و به عنوان نمونهای از فصاحت و شیوایی در زبان عربی مشهور شد. ترجمه ابن مقفع امروز هم ئدر دسترس است اما بین نسخههای مختلف آن گاهی تفاوتهای زیادی دیده میشود.
8. ابن ندیم کلیله و دمنه را در زمره «کتابهای هند در افسانه و اَسمار و احادیث» شناخته و درباره آن گفته است: «کتاب کلیله و دمنه هفده باب است و گویند هجده باب بوده که عبدالله بن مقفع و دیگران آن را ترجمه کردهاند، و این کتاب به شعر هم در آورده شده، و این کار را ابان بن عبدالحمید بن لاحق بن عقیر رقاشی کردهاست و علی بن داود نیز آن را به شعر درآورده، و بشر بن معمده ترجمهای از آن دارد که پارهای از آن در دست مردم است؛ و من در نسخه دیدم که دو باب اضافه داشت و شاعران ایرانی این کتاب را به شعر درآوردهاند که از فارسی به عربی ترجمه شدهاست؛ و از این کتاب مجموعهها و منتخباتی است که ساخته گروهی مانند ابن مقفع و سهل بن هارون و سلم رئیس بیتالحکمه و… است.»
ترجمه کلیله و دمنه به زبانهای دیگر
9. ترجمه عربی ابن مقفع اساس ترجمههای دیگر قرار گرفت و کتاب از عربی به فارسی، یونانی، ترکی، اسپانیایی، روسی، آلمانی ترجمه شد.
ترجمه کلیله و دمنه به فارسی
10. کلیله و دمنه چندین بار از عربی به فارسی دری ترجمه شده است. از جمله به دستور نصر بن احمد سامانی، ابوالفضل بلعمی آن را به نثر فارسی برگرداند و سپس رودکی در سال ۳۲۰ هجری آن را به نظم درآورد. اما امروز ترجمه بلعمی وجود ندارد و از اثر رودکی جز چند بیت پراکنده برجای نماندهاست.
کلیله و دمنه امروزی
11. در قرن ششم هجری یکی از دبیرهای دربار غزنوی که نصرالله منشی نام داشت و منشی بهرامشاه غزنوی بود کلیله و دمنه را به فارسی برگرداند. این ترجمه ترجمهای آزاد بود و نصرالله هرجا لازم میدانست ابیات و امثال و حکم بسیاری از خودش و دیگران به اصل متن اضافه کرده است. ترجمه نصرالله منشی همان ترجمهای است که امروزه در دست است و فارسیزبانان به نام کلیله و دمنه در زبان فارسی میدانند. این ترجمه گاه به کلیله و دمنه بهرامشاهی نیز موسوم است.
12. تا چند سال پیش فرض بر این بود که برگردان نصرالله منشی، تنها ترجمه برگردان فارسی است که از کلیله و دمنه وجود دارد و کسی از ترجمه دیگر این کتاب آگاه نبود. تا آنکه در سال ۱۹۶۱ در کتابخانه توپقاپوسرای استانبول، ترجمه فارسی دیگری از کلیله و دمنه یافت شد. این ترجمه اثر شخصی به نام محمد بن عبدالله بخاری است که از زندگی و سرگذشت او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها از مقدمه کتابش اینگونه معلوم میشود که به دستگاه اتابکان حلب سوریه وابستگی داشته است.
جالب اینجاست که ترجمه بخاری همزمان با نصراله منشی انجام شده است، بدون آنکه هیچکدام دو از کار دیگری باخبر باشند. اما از آن جالبتر آن است که ترجمه محمد بخاری، برخلاف نثر دشوار و پیچیده نصراله منشی، بسیار روان و ساده است. برخلاف نصرالله منشی محمد بخاری به عبارتپردازی و تالیف نپرداخته و کاملاً به متن اصلی وفادار ماندهاست.
13. پس از رودکی و پیش از این محمد بخاری و نصرالله منشی ترجمههای زیادی از این اثر انجام شده بود که هیچکدام امروزه باقی نمانده است. این موضوع را نصرالله منشی در دیباچه ترجمهاش نیز بیان کرده است.
14. آخرین تحریر کلیله و دمنه متعلق به ابوالفضل علّامی ادیب پارسیگوی اهل هند است. نثر این اثر روان و پاکیزه است. علامی به این ترجمه نام عیار دانش دادهاست.
ترجمه کلیله و دمنه از سانسکریت به فارسی
15. این نکته نیز جالب توجه است که یک بار نیز به فرمان پادشاه هندی دوستدار ادبیات اکبرشاه همایون کتاب پنچه تنتره مستقیماً از سنسکریت به فارسی ترجمه شدهاست. مسئول این ترجمه شخصی بود به نام مصطفی خالقداد عباسی. به گفته او «حکم شد که هرچه خشک و تر در آن کتاب باشد به همان ترتیب رقم نماید تا قدر تفاوت اصل سخن و ترتیب آن و زیادتی و نقصان ظاهر گردد.»
بازنویسی کلیله و دمنه به فارسی
16. ملا حسین کاشفی در قرن دهم هجری تصنیفی از روی کلیله بهرامشاهی نوشت و نام آن را انوار سهیلی گذاشت. مدتی بعد شیخ عبدالکریم سودایی دستگردی این کتاب را به نظم درآورد که این کتاب به همین نام در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید.
17. حسینعلی مددی دبیر بازنشسته ادبیات فارسی شهرستان جیرفت در ده سال از سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج تا سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج این کتاب را به نظم درآورد که در سال 1399 با نام گهرنامه یا کلیله و دمنه منظوم در پانزده هزار بیت و 624 صفحه به چاپ رسید این منظومه کاملا منطبق بر نثر ابوالمعالی نصرالله منشی است و دقیقا همان کلمات و اصطلاحات در آن استفاده شده است.
ترجمه کلیله و دمنه از فارسی به کردی
18. سین محمدی از روی نسخه فارسی کلیله و دمنه ترجمهای به زبان کرمانجی خراسان انجام دادهاست. این ترجمه از روی کتاب کلیله و دمنه بهرامشاهی اثر فاخر نصرالله منشی انجام شده و به دست مجتبی مینوی تهرانی تصحیح و با دقت با منبع تطبیق داده شدهاست. ترجمه سین محمدی در سال ۱۳۹۱هجری شمسی معادل ۱۴۳۳هجری قمری و۲۰۱۲ میلادی به همت انتشارات جهانی در شهر بجنورد به چاپ رسیدهاست. این کتاب از نظر ویژگیهای ادبی و لغوی و سبک نگارش و اشتمال آن بر واژههای نو و کمیاب و ضربالمثلها و اشعار کرمانجی و فارسی کمنظیر است. از دیگر نقاط قوت ترجمه سین محمدی نسبت به کارهای دیگری که تاکنون بر کتاب کلیله و دمنه فارسی انجام شدهاست این است که اشعار و مثالها و کنایات متن نصرالله منشی به همان صورت حفظ شده و چیزی از اصل کتاب کم نشدهاست.
19. دومین ترجمه کلیله و دمنه به زبان کردی از سوی ماموستا «عمر توفیق الخطاط» به ثمر نشستهاست. عمر توفیق الخطاط کلیله دمنه خود را در سال ۱۹۷۰ میلادی به کردی سورانی کردستان عراق است برگردانده است. او اهل شهر حلبچه است.
20. شاهنامه فردوسی سرگذشت کلیلهودمنه را پس از به پهلوی ترجمه شدن آن بوسیله برزوی پزشک را چنین شرح میدهد:
نبیسنده از کِلک چون خامه کرد / ز برزوی یک در سرنامه کرد
نبشتند بر نامهی خسروی / نبود آن زمان خط جز از پهلوی
کلیله به تازی شد از پهلوی / برینسان که اکنون همیبشنوی
به تازی همیبود تا گاه نصر / بدآنگه که شد در جهان شاه نصر
گرانمایه بوالفضل دستور اوی / که اندر سخن بود گنجور اوی
بفرمود تا پارسی و دری / نبشتند و کوتاه شد داوری
وزآن پس چو پیوسته رای آمدش / به دانش خرد رهنمای آمدش
همیخواست تا آشکار و نهان / ازو یادگاری بود درجهان
گزارنده را پیش بنشاندند / همه نامه بر رودکی خواندند
بپیوست گویا پراگنده را / بِسُفت اینچنین در آگنده را
از دیگر اشارههای شاهنامه فردوسی به کتاب کلیله و دمنه زمانی است که جاسوسان خسرو پرویز به او اطلاع میدهند که بهرام چوبین، همیشه در حال خواندن کلیلهودمنه است پرویز از این موضوع غمگین میشود و میگوید که کلیلهودمنه بهترین مشاور است و کسی بهتر از این مشاور سراغ ندارد.
جز از رسم شاهان نراندهمی / همه دفتر دمنه خواندهمی
چنین گفت خسرو به دستور خویش / که کاری درازست ما را به پیش
چو بهرام بر دشمن اسپ افگند / بهدریا دل اژدها بشکند
دگر آنکه آیین شاهنشهان / بیاموخت از شهریارِ جهان
سیم کش کلیلهست گوید وزیر / چن او رایزن کس ندارد به ویر
ترجمه انگلیسی کلیله و دمنه
21. ترجمه انگلیسی این اثر در آکسفورد به سال ۱۸۱۹ منتشر شدهاست. فاندیک این ترجمه را بار دیگر در قاهره به سال ۱۹۰۵ م منتشر کردهاست. همچنین ترجمه ایتالیایی درسان ریمو به سال ۱۹۱۰ م و ترجمهای روسی در مسکو ـ لنینگراد در سال ۱۹۳۴ م، ترجمهای فرانسوی به سال ۱۹۳۶ م از این کتاب منتشر شدهاست.
22. چاپ منقح کلیله و دمنه با تصحیح و توضیح مجتبی مینوی تهرانی توسط انتشارات امیرکبیر در ۱۳۴۳ بهطبع رسیدهاست.
ارسال نظر