14 حقیقت خواندنی درباره سیمون دوبوار نویسنده و فیلسوف فرانسوی
سیمون دوبوار نویسنده، فیلسوف، نظریه پرداز اجتماعی، رمان نویس و روشنفکر فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی است که در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ در خانوادهای بورژوا در شهر پاریس متولد شد و به یکی از مشهورترین نویسندگان و روشنفکران قرن بیستم تبدیل شد.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: در مطلب پیش رو 14 موردی که باید در مورد سیمون دو بووار بدانید آورده شده است:
1. سیمون دوبوار فرانسوی بود
سیمون دوبوار در فرانسه به دنیا آمد، تمام زندگی خود را در فرانسه گذراند و در فرانسه هم از دنیا رفت. در حقیقت پس از کوکو شانل، دوبووار احتمالاً نمادینترین زن فرانسوی قرن بیستم است.
2. سیمون دوبوار به طرز عجیبی باهوش بود
در کودکی، هوش سیمون دو بووار آنقدر واضح بود که پدرش با افتخار میگفت: «سیمون مثل یک مرد فکر می کند!» بعداً او در سن 17 سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و قبل از 20 سالگی از دانشگاه سوربن مدرک عالی گرفت و سپس در 21 سالگی او جوانترین فردی بود که در فلسفه موفق به کسب مدرک شد ، امتحانی مقدماتی اما فوق العاده دشوارکه دانش آموزان فرانسوی را در سطح ملی رتبه بندی میکرد. در آن سال در بین دانش آموزانی که امتحان می دادند سیمون دوبوار دومین نمره را کسب کرد. تنها فردی که او را شکست داد ژان پل سارتر بود که سه سال از او بزرگتر بود.
3. سیمون دوبوار می خواست راهبه شود
سیمون دو بووار که از مادری متدین متولد شده و در مدرسه مذهبی تحصیل کرده بود بسیار مذهبی بود تا اینکه در سن 14 سالگی دچار بحران ایمانی شد و اعتقادش را به مذهب از دست داد و ملحد شد.
4. ژان پل سارتر شریک مادام العمر زندگی سیمون دوبوار بود
همه محافل فرهنگی دنیا این دو روشنفکر افسانه ای را گلهای سرسبد جامعه روشنفکری فرانسه میدانستند، آن دو باهم در مجلات فرانسوی همکاری میکردند، آثار یکدیگر را پیش از انتشار میخواندند، زندگیشان توسط پاپاراتزی های مجلات روشنفکری تحت تعقیب قرار میگرفت؛ و حتی ملاقات با بزرگان خارجی مانند فیدل کاسترو را با یکدیگر انجام میدادند.
5. رابطه آن دو دقیقاً متعارف نبود
سیمون دوبوار و ژان پل سارتر هرگز ازدواج نکردند؛ یا حتی چیزی شبیه به یک خانه ایجاد نکردند. آنها انواع و اقسام عشاق از هر دو جنس را در کنار خود داشتند و حتی عاشقان متعددی را بین خودشان تقسیم کردند؛ حتی دوبوار به اغوای دانش آموزان دختر خود و سپس فرستادن آنها به آغوش سارتر مشهور بود. این روابط معلم و دانش آموزی همانطور که می توان حدس زد حتی در آن زمان هم بحث برانگیز بود و سرانجام منجر به لغو مجوز تدریس دوبووار در 1943 برای همیشه شد.
6. سیمون تقریباً در مورد همه موضوعات نوشت
سیمون دوبوار یک زن واقعی در دنیای ادبیات بود. اگر زیر نور خورشید قرار میگرفت هم ایده ای برای به اشتراک گذاشتن داشت. فلسفه، اخلاق، جنسیت، اگزیستانسیالیسم، نقد ادبی، خاطرات، رمان، نظریه اجتماعی، نظریه سیاسی، نظریه جنسیت ... نیمی از مواردی که بود او درباره آنها مینوشت، حتی قبل از آنکه بسیاری از مردم بدانند که آنها می توان در مورد آنها نوشت.
7. او چراغ اصلی مارکسیسم غربی بود
اگر شما یک مارکسیست بودید که در غرب زندگی می کردید، آنقدر چشمتان به دنبال مسکو برای راهنمایی نبود، درست مانند کاری که سیمون دوبوار و ژان پل سارتر انجام دادند. حتی چه گوارا نیز برای تقویت اعتبار مارکسیستی خود به دنبال تأیید آنها بود.
8. سیمون دوبوار هرگز واقعاً استالینیست نبود
اگرچه او مستقیما به استالین بی مهری نمیکرد اما گاهی اوقات جنایات او را نادیده می گرفت و بر این باور بود که مارکسیست هایی مانند آندره بازن ، جورج اورول و آرتور کوستلر که علیه عمو سام ساز مخالف میزندند ، مارکسیستهایی های ضعیف القلب بودند. با این حال به تدریج او به انتقاد از وحشیگری و اقتدارگرایی فزاینده اتحاد جماهیر شوروی پرداخت. در عین حال او هرگز فکر نمی کرد که اقتدارگرایی استالینی پروژه آرمانشهر مارکسیستی را بی اعتبار کرده است. به نوبه خود، آنچه او و شریکش سارتر از آن حمایت می کردند، یک مارکسیسم لیبرال تر بود که در آن دولت هنوز کل اقتصاد را تحت کنترل داشت و همه از نظر ثروت برابر بودند، اما در آنجا شما همچنان از آزادی های مدنی به سبک غربی مانند آزادی بیان برخوردار بودید؛ همچنین از محاکمات عادلانه و اقتصاد مدینه فاضله. جایی که هیچ یک از اردوگاههای کار اجباری، پاکسازی ها و اعدام ها اساساً وجود نداشت.
9. سیمون دوبوار در ظهور فمینیسم نقش موثری داشت
کتاب جنس دوم او که در سال 1949 منتشر شد در رشد و گسترش فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی به ویژه در شکلهای روشنفکرانه و رادیکال آن بسیار تأثیرگذار بود. بحث در مورد ظلم مردسالارانه به زنان ، نقش های جنسیتی و سازوکاری که آن نقش های جنسیتی صرفاً ساختاری از جامعه است بخشی از نوشتههای سیمون دوبوار است. او معتقد بود شخص به صورت زن متولد نمی شود ، بلکه به زن تبدیل میشود. ساختاری که برای نیل به برابری مادی زنان از اساس سرنگون شود ، ایده های دوبوار آنقدر مهم بود که هنگام مرگ ، تیتر روزنامه های فرانسوی اعلام کردند: «زنان ، شما همه چیز را مدیون او هستید!»
10- سیمون دوبوار بالاترین افتخار ادبی فرانسه را برای رمان ماندارین ها به دست آورد
ماندارینها که به صورت یک رمان بیوگرافی نوشته شده است، جزئیات مبارزه سیمون دوبوار و روشنفکران نزدیک به او از جمله سارتر و آلبر کامو و زندگی و تلاشهای مختلف آنها را برای تبدیل تلاش های فکریشان به چیزی که در واقع تغییرات واقعی را در جهان ایجاد کرد بیان می کند. همچنین به طور گسترده رابطه جنسی او با نویسنده آمریکایی نلسون آلگرن را توصیف می کند. توصیفات صریح او باعث خشم آلگرن شد که بقیه عمر خود را با مرور وسواسگونه ترجمه انگلیسی آثار بووار صرف کرد.
11. سیمون دوبوار 20 کتاب و تعداد زیادی مقاله نوشت
با مرگ او در سال 1986 عمری تلاش ادبی و فکری پایان یافت . او در طول عمر 78 ساله خود 20 کتاب و تعداد زیادی مقاله به رشته تحریر درآورد.
12. محل دفن سیمون دوبوار در کنار ژان پل سارتر دفن شده است
سیمون دو بووار در ۱۴ آوریل ۱۹۸۶ در ۷۸ سالگی به دلیل ابتلا به سینهپهلو (ذاتالریه) چشم از جهان فروبست. پیکر او در گورستان مونپارناس در کنار ژان پل سارتر به خاک سپرده شد. یا به عبارت دقیق تر در بالای ژان پل سارتر.
13.عشق سیمون دوبوار به حقیقت
سیمون دوبوار در جایی چنین گفت: «من خودم را از آسایش امن یقینها با عشق به حقیقت دور کردم و حقیقت نیز به من پاداش داد.» سیمون دوبووار هیچوقت علاقه چندانی به داشتن نظرات خوشایند و بینابینی نداشت و به همین دلیل در عصر ما که سرمایه داری لیبرال بازار آزاد کم و بیش به طور کامل پیروز شده است ، چندان نمیتوان او همدل بود. اما این نباید مانع از قدردانی از بووار برای آنچه بود و کرد شود ، زنی که در دورانی که انتظار می رفت زنان در سایه های زندگی مردان باقی بمانند ، بر زندگی فکری عمومی کشورش تاثیری فراوان گذاشت. ما ممکن است با تمام انتخابهایی که سیمون دوبوار انجام داده موافق نباشیم اما شجاعت او در اجازه ندادن هیچکس برای او این انتخابها چیزی است که همه ما می توانیم آرزوی آن را داشته باشیم.
14. زنان در آثار سیمون دوبوار
سیمون دوبوار استدلال میکند که زنان، همواره «دیگری» مردان به شمار آورده شدهاند، و چنین باوری را هویت خود درونی ساختهاند؛ بنابراین مردان کنشگرا، و زنان کنشپذیر هستند. او بر این باور است که با وجود ساختارهای فرهنگی موجود (همچون ازدواج، مادری، روابط زن-مرد) زنان، شانسی برای آزادی یا برابری نخواهند داشت. با وجود این، سیمون دوبوار خوشبین بود و عقیده داشت زنان میتوانند زمینه رهایی خود را ایجاد کنند. آنها میتوانند افسانههای فرهنگی را به چالش بکشند، میتوانند استقلال اقتصادی بیشتری را کسب کنند و بر تصور اشتباه پاییندستبودنشان در هنر و ادبیات غلبه نمایند. مهمتر آنکه، آنان میتوانند رابطه برابری را با مردان تجربه کنند. او نوشت «اگر روزی فرا برسد که زن، نه از سر ضعف، که با قدرت عشق بورزد… دوستداشتن برای او نیز، همچون مرد، سرچشمه زندگی خواهد بود و نه خطری مرگبار.»
ارسال نظر