نگاهی به زندگی و کارنامه سینمایی ژان لوک گدار آخرین بازمانده سینمای مولف موج نو فرانسه
ژان-لوک گـُدار کارگردان، فیلمنامهنویس و منتقد سینماییِ فرانسوی است که از پیشگامان جنبش سینمایی موج نوی فرانسه و از کارگردانان مولف سینمای جهان به شمار میآید.
پسرویس فرهنگی مستقلآنلاین: فیلمساز فرانسوی موج نوی سینما، ژان لوک گُدار در 3 دسامبر 1930 در شهر پاریس و در یک خانواده متمول پاریسی به دنیا آمد. دوران مدرسه را در «نیون» سوئیس گذراند و سپس برای تحصیل به دانشگاه مشهور «سوربن» پاریس رفت.
گدار سینما را همچون کارگردانان بزرگ دیگری چون «اریک رومر»، «فرانسوا تروفو» و «ژاک ریوت» در ده 50 میلادی با نوشتن نقد در مجلات مشهور آن زمان فرانسه مانند «کایه دو سینما»، «هنرها» آغاز کرد.
با این نقدها با ساخت فیلمهایی از سوی این کارگردانان مانند «از نفس افتاده» ساخته گدار و «چهارصد ضربه» ساخته فرانسوا تروفو سبکی معروف و تأثیرگذار در فیلمسازی ایجاد کرد که در تاریخ سینما به آن با عنوان «موج نو» سینمای فرانسه مشهور شد.
سینمای گدار در عرصه سینمای جهان منبعی معتبر برای برخی از کارگردانان به شمار میآید اما خود او نیز در فیلمهایش سعی کرده از سکانسهای فیلمهای قبل از خود و علاوه بر آن نقاشی هنرمندانی چون «پیر آگوست رنوار» پدر ژان رنوار کارگردان مشهور فرانسوی و دیگر نقاشیهای معروف در طراحی صحنههای فیلمهایش استفاده کند.
گدار همهکاره سینما
کارنامه سینمایی ژان لوک گدار نشان میدهد او همزمان فیلمنامهنویس، دیالوگنویس، کارگردان و تدوینگر تمام آثارش است. حتی او علاوه بر فعالیتهای پشت صحنه، در برخی فیلمهایش در نقشهای کوچکی نیز در برابر دوربین قرار گرفته است. بااینحال فعالیت هنری او به فیلمسازی و حضور در مراحل ساخت آن خلاصه نشده چرا که گدار علاوه بر نویسندگی و تهیهکنندگی در دنیای هنر، بهعنوان نظریهپرداز و منتقد نیز شناخته میشود.
«کایه دو سینما» نقطه آغاز گدار
مجله «کایه دو سینما» که بهعنوان یک مجله فرانسوی معتبر در دنیای سینما شناخته شده است، در سال 1951 توسط «ژاک دونیول والکروز»، کارگردان، بازیگر و فیلمنامهنویس و «ژوزف ماری لو دوکا»، روزنامهنویس و منتقد سینما پایهگذاری شد و سپس «آندره بازیل» در شماره دوم مجله به آنها پیوست.
این مجله در واقع نقطه شروع به کار سینماگرانی بود که بعدها پایهگذار جنبش «موج نو» در فرانسه شدند. کارگردانانی چون ژان لوک گدار، «فرانسوا تروفو» و «اریک رومر» پیش از ورود به عرصه فیلمسازی کارشان را با نوشتن یادداشت و نقد در این مجله آغاز کردند.
این مجله در ابتدا به نوشتن نقدهای تند بر سینمای نابالغ فرانسه پرداخت و سپس با انتشار مصاحبههای جنجالی و مقالههای مستند و اختصاص بخش زیادی از صفحاتش به معرفی تکنولوژی روز دستگاههای سینمایی، حوزه فعالیت خود را گسترش داد. از شماره بیستویک این مجله، «فرانسوا تروفو» شروع به نوشتن مقالاتی درباره سینمای فرانسه کرد. او در اولین مطلب خود به مرور ضعفهای سینمای این کشور پرداخت و کمبودهای آن در مقابل کارگردانانی چون آلفرد هیچکاک و «هاوارد هاکس» نشان داد. پس از آن جوانان بااستعداد دیگری مانند گدار، «کلود شابرول» و «اریک رومر» نیز به جمع نویسندگان مجله پیوستند.
نقدهای تروفو با ارائه دیدگاهی نو به سینمای فرانسه، خطمشی تازه را برای «کایه دو سینما» به وجود آورد. این مقالات به فرهنگ تقلید و دنبالهروی در سینمای فرانسه بهشدت میتاخت. سیاست نویسندگان این مجله که با کارگردانان بزرگی چون هیچکاک، ژان رنوار و «روبرتو روسلینی» آشنایی داشتند تغییر راه و رسم سینمای فرانسه بود که درنهایت به ایجاد «موج نو» در سینمای فرانسه انجامید.
ژان لوک گدار و موج نوی سینمای فرانسه
تأثیرگذارترین اتفاقی که در سینمای فرانسه رخ داد پدیدار شدن جنبشی به نام «موج نو» در صنعت فیلمسازی این کشور بود. این کلمه اولین بار در سال 1957 توسط «فرانسوا گیرود»، روزنامهنگار و سیاستمدار فرانسوی در یک بررسی جامعهشناختی از آن دوره در روزنامه «اکسپرس» مورداستفاده قرار گرفت.
دو سال بعد، این اصطلاح برای وصف فیلمهایی مورداستفاده قرار گرفت که ساخته فیلمسازان جوانی بود که در جشنواره کن به نمایش درآمده بودند. پدید آمدن این جنبش نتیجه تلاش منتقدان جوان مجله فیلم «کایه دو سینما» بود که خودشان نیز خیلی زود دوربین به دست گرفته و شروع به ساخت فیلم کردند.
در واقع آنچه در سینمای فرانسه به «موج نو» مشهور شد، تنها محدود به تکنیکهای سینمایی خاص نمیشود؛ بلکه حاصل تلاش سینماگران جوانی چون «فرانسوا تروفو»، «اریک رومر»، «آگنس واردا»، «جک ریوت» و ژان لوک گدار است که توانستند نگاه به سینما را تغییر دهند.
محتوای فیلمهای فرانسوی در سالهای پس از جنگ به اقتباسهای ادبی بیروح و عاری از خلاقیت و اصالت تبدیل شده بود. تمام آنچه در فیلمهای قبل از «موج نو» نشان داده میشدند، تنها تلاشی بود برای آنکه مخاطب بپذیرد این وقایع تنها فیلمی است که در سینما میگذرد اما نسل جدید سینما راه دیگری را در پیش گرفت؛ فیلمسازان جوان تلاش کردند واقعیت زندگی در سینما به تصویر درآید. اینگونه بود که واقعگرایی وارد سینمای فرانسه شد و سپس به سینمای جهان تسری یافت.
آغاز فیلمسازی گدار
در دهه 50 میلادی ژان لوک گدار چند فیلم کوتاه داستانی با فرمت 16 میلیمتری به یاری دوستان منتقدش در نشریه معتبر «کایه دو سینما» جلوی دوربین برد.
او سپس مستند کوتاه «عملیات بتن» را در سال 1954 پیرامون مراحل ساخت سد «دیکسنس» در سوئیس ساخت. همچنین فیلم سیاهوسفید «شارلوت و ورونیک» نتیجه همکاری مشترک با اریک رومر است و «تاریخچه آب» را هم با همکاری فرانسوا تروفو کارگردانی کرد. گدار با ساخت این فیلمهای کوتاه خودش را آماده ساخت اولین فیلم بلند خود نمود.
اولین فیلم سینمایی گدار
«از نفس افتاده» اولین فیلم بلند سینمایی گدار است که در سال 1959 بر اساس داستانی از «فرانسوا تروفو» و با همکاری «کلود شابرول» ساخته شد. این فیلم نهتنها موفقیتی بزرگ برای گدار به شمار آمد، بلکه بهعنوان یکی از شاخصترین فیلمهای «موج نو» سینمای فرانسه مشهور شد.
گدار در دهه 60 میلادی
دهه 60 پربارترین دوره زندگی گدار بود؛ او در سال 1960 فیلم بلند «سرباز کوچک» با موضوع جنگ الجزایر را ساخت که علیرغم تمام تلاشها تا 3 سال بعد در فرانسه به نمایش درنیامد.
گدار در سال 1961 کمدی موزیکال «زن، زن است» را جلوی دوربین برد. او در آن سالها فعالیت سینماییاش را بهسرعت پیش برد و طی 7 سال فیلمهای موفق دیگری چون «زیستن زندگیاش»، «تفنگدارها»، «زن شوهردار»، «آلفاویل»، «پیروی دیوانه»، «مؤنث، مذکر»، «زن چینی» و «آخر هفته» را تا پایان سال 1967 ساخت.
گدار و سینمای سیاسی
7 سال فعالیت بیوقفه و خستگیناپذیر در سینمای فرانسه گدار را به کارگردانی شناخته شده تبدیل کرد اما بااینحال نمایش بعضی از فیلمهای او سبب ایجاد تعارض میان ساختههای او و ساختار متعارف سینما شد و این امر موجب گردید گدار در عرصه سیاست و نشان دادن آن در فیلمهایش بهعنوان فردی رادیکال شناخته شده و به حاشیه رانده شود.
پس از این زمان، گدار با همکاری «ژان پیر گری» سینمای سیاسی را پایهگذاری کرد و فیلمهایشان را در مجموعهای تحت نام مستعار «گروه ژیگا ورتوف» (Dziga Vertov) ساخت و توزیع کرد. در واقع فیلمهایی که گدار در این دوران کارگردانی کرده بود کمتر بهصورت رسمی منتشر شدند. درنهایت گدار در سال 1974 با ساخت فیلمهای ویدیویی و همکاری با تلویزیون از دنیای سینما فاصله گرفت.
بازگشت گدار به سینما
ژان لوک گدار پس از مدتی دوری در سال 1980 با ساخت فیلم «هرکی، هرکی» یا «زندگی» به دنیای سینما بازگشت. ساخت این فیلم بهتنهایی توانست اعتبار و نقش پررنگی را که وی در سالهای 1960 در سینما به دست آورده بود مجدداً به او برگرداند.
در سالهای پایانی 1980 گدار فعالیت سینماییاش را بر ساخت مجموعه سینمایی به نام «تاریخچه سینما» معطوف کرد که به روایت تاریخ فیلم سینمایی میپرداخت. تولید این مجموعه در سال 1998 به پایان رسید. سپس گدار در سالهای 2000 با فیلمهای «در ستایش عشق»، «آهنگ ما» و «سوسیالیسم» به فعالیت سینمایی خود ادامه داد.
زندگی شخصی گدار در فیلمهای او
باوجوداینکه گدار هیچوقت در هیچیک از فیلمهایش به شکلی مستقیم به روایت زندگیاش نپرداخت، بااینحال با دقت در برخی از فیلمهایش میتوان اشاراتی به زندگی شخصیاش پیدا کرد. بهعنوانمثال شخصیت «میشل پوآکار» در فیلم «از نفس افتاده» با دزدیدن پول از یکی از دوستانش «لیلیان»، در حقیقت بهنوعی یکی از وجههای شخصیت گدار را در جوانی به نمایش میگذارد و علاوه بر آن شخصیت اصلی فیلم «سرباز کوچک» هم با تعصبات سیاسی خاص خود و دلبستگی به خودروهای گرانقیمت در حقیقت یادآور شخصیت خود ژان لوک گدار است.
همچنین گدار در فیلم «نام کوچک؛ کارمن» شخصیت عمو جان، فیلمسازی که در بیمارستان روانی بستری میشود را به نمایش گذاشته است. وجه شخصیت عمو جان نیز یادآور شخصیت خود گدار است که در سال 1953 برای مدتی در بیمارستان روانی بستری شده بود.
مهمترین آثار سینمایی ژان لوک گدار
- -«از نفس افتاده» محصول سال 1960
- -«سرباز کوچک» محصول سال 1960
- -«زن، زن است» محصول سال 1961
- -«تحقیر» محصول سال 1963
- -«زیستن زندگیاش» محصول سال 1963
- -«تفنگدارها» محصول سال 1963
- -«زن شوهردار» محصول سال 1964
- -«آلفایل» محصول سال 1965
- -«پیروی دیوانه» محصول سال 1965
- -«مؤنث، مذکر» محصول سال 1966
- -«چند چیزی که من درباره اون می دونم» محصول سال 1967
- -«آخر هفته» محصول سال 1967
- -«پراودا» محصول سال 1969 (گروه دزیگا ورتوف)
- -«با خاوری» محصول سال 1970
- -«ولادیمیر و رزا» محصول سال 1971 (گروه دزیگا ورتوف)
- -«هر کی، هر کی» محصول سال 1980
- -«تاریخچه سینما» محصول سال 1998
- -«در ستایش عشق» محصول سال 2001
- -«خداحافظی با زبان» محصول سال 2014
جوایز و افتخارات ژان لوک گدار
فیلم «خداحافظی با زبان» در لیست نامزدهای جشنواره کن 2014 قرار گرفت. این فیلم توانست اولین جایزه از جشنواره کن را برای «ژان لوک گدار» به همراه آورد. این فیلم گدار علاوه بر دریافت بازخوردهای بسیار خوب در جشنواره از سوی منتقدین، موردتوجه خریداران بینالمللی نیز قرار گرفته است.
درحالیکه بخش رقابتی جشنواره کن 2014 شاهد رقابت چهرههای نامداری چون ژان لوک گدار، برادران «داردن»، «مایک لی»، «کن لوچ»، «دیوید کراننبرگ» بود؛ اما این «نوری بیلگه جیلان» بود که با فیلم «خواب زمستانی» نخل طلا را برای سینمای ترکیه به ارمغان آورد و فیلم «خداحافظی با زبان» ژان لوک گدار جایزه هیئتداوران شصتوهفتمین جشنواره فیلم کن را بهصورت مشترک با فیلم «مامی» ساخته «خاویر دولان» دریافت کرد.
این فیلم با داستانی ساده، روایتگر عشق میان یک زن و مرد است و در این میان سگی هم پرسه میزند و روال عادی زندگی آنها در فصلهای مختلف دنبال میشود.
ژان لوک گدار در سال 1965 توانست خرس طلای جشنواره برلین را برای فیلم «آلفاویل» کسب کند. وی همچنین دو نشان افتخار سزار را در سالهای 1987 و 1998 و یک شیر طلای جشنواره ونیز را در سال 1982 برای مجموعه فعالیتهای سینماییاش و یک شیر طلای دیگر را در سال 1983 برای فیلم «نام کوچک؛ کارمن» در جشنواره ونیز کسب کرد. علاوه بر آن، در سال 2010 یک اسکار افتخاری نیز برای قدردانی از تمام فعالیتهای سینمایی گدار به وی اعطا شد.
نظر منتقدان درباره ژان لوک گدار
داوری کارهای گدار ساده نیست. درباره او و کارهایش بیش از هر فیلمساز دیگر در تاریخ سینما کتاب و پژوهش و نقد نوشته شده است. بیشک پرکاری او در یک زندگی هنری پربار و جستجویش در تجربههای تازه در سینما بیش از هر فیلمساز دیگری بوده است. جسارت او در کنار گذاشتن فیلمنامه سینما را به مرزهای تازهای رهنمون کرده است. بینش اندیشمند و آکنده از خرد او و پرسشهای عمیق و جسورانه او بنیادهای تازهای در سینمای جهان پی افکنده است.
ارسال نظر