25 نکته خواندنی درباره زندگی و آثار ویرجینیا ولف، بانوی نویسنده انگلیسی
ویرجینیا وولف بانوی رماننویس، منتقد و فمینیست انگلیسی از زنان سرشناس عالم ادبیات است که آثار برجستهای چون خانم دالووی (۱۹۲۵) و بهسوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته تحریر درآورده است.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین:
1. ویتا ساکویل وست، شاعر و رماننویس انگلیسی، اولین بار در دسامبر 1922 در یک مهمانی شام که توسط برادرزن ولف برگزارشده بود با ویرجینیا ولف ملاقات کرد. این رابطه با یک یادداشت کاری آغاز شد، ولف از وست دعوت کرد که رمانش را توسط انتشاراتی کوچک خود ولف بانام «هاگارت» منتشر کند. این دو ابتدا دوست یکدیگر شدند و سپس عاشق شدند. باوجود اینکه این ماجرا فقط دو سال به طول انجامید، اما آنها تا زمان مرگ ولف در سال 1941 همچنان دوستان عزیز یکدیگر باقی ماندند.
ویرجینیا ولف و جنگ جهانی دوم
2. با شروع جنگ جهانی دوم، ویرجینیا ولف بهطور فزایندهای ناآرام شد. او و لئونارد همسرش مانند اکثر دوستانشان مخالف جنگ بودند و بهویژه نگران بودند که اگر نازیها به انگلیس حمله کنند چه اتفاقی میافتد و نازیها به دلیل میراث یهودی همسرش چگونه با آنها رفتار میکنند. به همین خاطر، آنها درصورتیکه نازیها موفق به حمله شوند پیمان خودکشی بستند. گرچه این اتفاق نیفتاد اما استرس نوشتن، همراه با عوارض جنگ آسیب جدی به وضعیت روحی ولف وارد کرد و او را به یک افسردگی عمیق فروبرد که در نهایت منجر به خودکشی شد.
دلبستگی ویرجینیا ولف به داستایوفسکی
3. عجیب نیست که ولف خود نیز خوانندهای مشتاق بود و بهویژه کارهای فئودور داستایوفسکی نویسنده روسی را تحسین میکرد. او درباره سبک نویسندگی داستایوفسکی چنین گفت: "رمانهای او مانند گردابهایی از طوفانهای شن و ماسه و طغیانهای آبی ما را با خود میبرند و میمکند.» از طرف دیگر او علاقه چندانی به آثار نویسنده آمریکایی هنری جیمز نداشت. او درباره کارهایش جیمز چنین گفته است: «لطفاً به من بگویید که در هنری جیمز چه مییابید به ما بگویید واقعاً چه احساسی دارید.»
4. ولف در مقاله خود «چگونه کتاب بخوانیم» منتشر شده در سال 1925، توصیههای خود را درباره اینکه چگونه کتاب بخوانند به خوانندگان عادی ارائه میدهد. او علیرغم اینکه خودش منتقد و محقق است، پیشنهاد نکرد که خوانندگانش نیز همین کار را انجام دهند. در حقیقت، بزرگترین توصیه او این بود که «هیچ توصیهای نکنید، از غریزههای خود پیروی کنید، از منطق خود استفاده کنید تا به نتیجه برسید.» او معتقد بود که خواندن فعالیتی است که در آن مردم تخیلات خود را درگیر میکنند و تواناییهای ادبی خود را به کار میگیرند و مهمتر از همه، کاری است که اساساً برای لذت انجام میشود.
5. پدر و مادر ولف هر دو قبل از ازدواج با یکدیگر ازدواج کرده و بیوه شده بودند و از هرکدام از این ازدواجها صاحب فرزند شدند. در کل ولف سه خواهر و برادر تنی داشت، از جمله خواهرش ونسا بل و چهار خواهر و برادر ناتنی. و این باعث شده بود خانه آنها در کودکی خانهای شلوغ باشد.
6. حتی از سنین جوانی، ولف از تعریف کردن داستان برای دیگران لذت میبرد و بهطور مرتب در مورد همسایگان خود برای بچههای دیگر داستانهای قبل از خواب میگفت.
ویژگیهای شخصیتی ویرجینیا ولف
7. ولف زنی بسیار تأثیرگذار بود و طبق گفته کتاب «زنان ویرجینیا ولف» بچههای محل همزمان از او وحشت داشتند و شیفته او بودند. آن طوری که دیرک بوگارد، بازیگری که در دهکدهای مجاور بزرگ شده بود، از ولف به یاد دارد : «او گاهی کلاه بزرگ نخی میپوشید و همه فکر میکردیم او جادوگر است. یا میتواند جادوهایی برای شما ایجاد کند ... یک بیمهری عجیبی در او وجود داشت که همه ما را ناراحت میکرد. او هرگز با ما صحبت نمیکرد اما گاهی اوقات برای خودش آواز میخواند.»
8. پدر ولف فارغالتحصیل اتون و کمبریج بود و موقعیتش بهعنوان منتقد ادبی و زندگینامه نویس به این معنی بود که خانواده او میتوانستند با محافل طبقه بالا و روشنفکر حشرونشر کنند. نویسندگان مشهوری مانند هنری جیمز، ویلیام تاکری و جیمز راسل لاو شاعر اغلب در خانه آنها بودند.، بنابراین او در معرض آشنایی با بزرگترین متفکران و نویسندگان زمان خود قرار گرفت.
تحصیلات غیررسمی ویرجینیا ولف
9. علیرغم گرایشهای لیبرال والدینش، درحالیکه ولف بزرگ میشد قادر به حضور رسمی در مدرسه نبود زیرا هنوز برای دختران مدرسه رفتن قابلقبول نبود. بااینوجود او و خواهرش ونسا در خانه باوجود مزیت کتابخانه بزرگ و ارتباطات گسترده پدرش تحصیل کردند. مسلم است که تحصیلات آنها بهتر از هر چیزی بود که مدرسه به او میداد اما او همیشه کاملاً آگاه بود که دختر بودن فرصت حضور در دانشگاهی معتبر چون کمبریج یا آکسفورد را برخلاف برادرانش از او سلب میکند. وضعیتی کاملاً بی غیرمنصفانه.
10. ویرجینیا ولف نسبت به موقعیتهایی که به دلیل پسر بودن برادرانش برای او فراهم نمیشد بسیار حسود و کینهتوز بود، بنابراین تصمیم گرفت با خواندن همه کتابهای کتابخانه پدرش ازآنچه در اختیار داشت بهترین استفاده را ببرد. وقتی جوانتر بود، پدرش قفل در کتابخانه را باز میکرد و خودش از قفسه کتاب را پایین میآورد تا به او بدهد، اما وقتی ولف 13 ساله بود، چنان بیپروا به مطالعه مشغول میشد که پدرش تصمیم گرفت کلید را به او بدهد. برای ولف هیچ هدیه بهتری وجود نداشت و او ساعتها متوالی را به خواندن اختصاص میداد.
11. رمان «اورلاندو» ولف که در سال 1927منتشر شد داستان یک اشرافزاده فراجنسیتی است که 400 سال زندگی میکند و با هر دو جنس رابطه دارد. این کتاب به ساکویل-وست تقدیم داده شده و از آن الهام گرفته شده است و یکبار توسط پسرش بهعنوان «طولانیترین و جذابترین نامه عاشقانه در ادبیات» توصیف شده است.
12. لئونارد ولف همسر ویرجینیا یک میمون خانگی داشت به نام میتز که تقریباً هیچکس بهجز لئونارد به او علاقهمند نبود. کوئنتین بل، برادرزاده ویرجینیا ولف، در خاطرات خود نوشت که میمون عمیقاً عاشق لئونارد بود و حسادت خود را به بقیه بشریت نثار میکرد. به گفته بل، به نظر میرسید فعالیت موردعلاقه میمون قضای حاجت روی بازوی لئونارد بود، طوری که او مجبور شد آستین ژاکت خود را ضد آب کند. شاید این روش میتز برای نشان دادن علاقه خود بود. شاید هم او فقط احمقی بیش نبود.
13. ویرجینیا ولف و همسرش لئونارد هر دو جزو اعضای جامعهای بودند که بهعنوان گروه بلومزبری شناخته میشد. این گروه در اصل از ده عضو تشکیل شده بود که اکثراً دارای تحصیلات عالی و از طبقه متوسط ممتاز بودند. اعضا شامل ام. فاستر نویسنده، خواهر ولف ونسا بل و برادر همسرش کلایو بل بودند و بعداً افراد دیگری نیز به گروه آنها اضافه شدند. بلومزبریها، همانطور که شناخته شده بودند، آرمانهای دوران ویکتوریایی را قبول نداشتند و از نظر نگرش بسیار مترقی بودند. آنها از حقوق همجنسگرایان، زنان در هنر، صلحطلبی و عشق آزاد حمایت میکردند. با ایدهآلهایی از این دست، آنها انگار در دنیای امروز (حداقل در دهه 60) زندگی میکردهاند.
تراژدیهای زندگی ویرجینیا ولف
14. در طی دوران کودکی ولف در طی کمتر از یک دهه بهطور پیدرپی از تراژدیهای خانوادگی رنج برد که منجر به آسیب به سلامت روان او شد. او مادرش جولیا را در سال 1895 در 13 سالگی، خواهر ناتنی بزرگترش استلا را دو سال بعد و سپس پدرش را به علت سرطان معده در سال 1904 از دست داد، معلوم شد مرگ پدرش نقطه فروپاشی او بود و چندی بعد ولف با پریدن از پنجره اقدام به خودکشی کرد.
15. پس از مرگ پدرش، ولف و خواهران و برادرانش خانه خانواده را فروختند و خانهای در بلومزبری خریدند - محلهای بوهمیایی که نویسندگان و هنرمندان از آن لذت میبردند. او برای مدتی توانست زندگیاش را جمعوجور کند. شروع به نوشتن برای مجله ادبی تایمز کرد، در یکی از کالجهای اطراف تدریس میکرد و برای خانمهای پیر کتاب میخواند. بااینوجود، فاجعه دوباره در سال 1906 اتفاق افتاد و برادرش توبی درحالیکه در سفر به یونان بود به تب حصبه مبتلا شد و پس از بازگشت به انگلیس درگذشت. ولف غم و اندوه خود را به سمت نوشتن خود هدایت کرد و گفته میشود که رمان او با نام «اتاق جیکوب» در سال 1922 از مرگ او الهام گرفته است.
16. در همان سالی که ولف متولد شد، پدرش یک خانه تابستانی در شهر سنت ایوز در کورنیش خریداری کرد، خانهای که او آن را Talland House مینامید. هر تابستان، کل خانواده به آنجا سفر میکردند و ویرجینیا واقعاً آن خانه را دوست داشت. یک فانوس دریایی در آن حوالی بود و او صدای برخورد امواج را از پنجره اتاقخوابش میشنید. وقتی مادرش بهطور ناگهانی در سال 1895 درگذشت، پدر ولف دیگر نمیخواست به آنجا برگردد و ده سال طول کشید تا ولف و خواهران و برادرانش دوباره به آنجا بروند. خاطرات او از آن تابستانها الهامبخش آثار او مانند «بهسوی فانوس دریایی» و «زمان میگذرد» شد.
17. خانه مونک، واقع در روستای رودمل در جنوب ساسکس شرقی، کلبهای در قرن هجدهم بود که توسط ولف و همسرش در سال 1919 خریداری شد و در آنجا بود که او معروفترین رمان خود «خانم دالووی» را نوشت. هر روز، او سه ساعت را صرف نوشتن در دفترهای بزرگ در آلاچیق باغ خانه میکرد. در پایان هر روز او کار آن روز را مورد بازبینی قرار میداد و قسمتهایی را که دوست نداشت خط میزد.
ویرجینیا ولف و لقب بز
18. ویرجینیا ولف وقتی کوچک بود کودکی بسیار بازیگوش بود و از همان دوران کودکی خانوادهاش به او لقب بز داده بودند و این لقب که از روی مهربانی و نه تمسخر بود در تمام طول زندگی با او همراه بود.
22. تربیت غیرمعمول ولف شامل درسهای مربوط به زندگی خانوادگی بهعنوان یک زن نبود، بنابراین او هنگام ازدواج، برای تقویت مهارتهای خود در مدرسه آشپزی ثبتنام کرد. متأسفانه، او همان استعدادی را که در نوشتن داشت در آشپزی نشان نداد و در پایان حلقه ازدواجش در پودینگی که پخته بود افتاد.
23. در 7 فوریه 1910، مسافرانی که از طریق ایستگاه پدینگتون، لندن در حال سفر بودند متوجه شدند که یک گروه عجیبوغریب سوار قطار شدهاند. در نگاه اول، به نظر میرسید که این گروه از مردان ریشدار، خارجی با عمامه، زنجیرهای طلا و روپوشهای عجیبوغریب تشکیل شده است و دو انگلیسی با لباس آنها را همراهی میکنند. در حقیقت، این گروه نه خارجی بودند و نه همه مرد. آنها ویرجینیا ولف، برادرش آدریان، نقاش دانکن گرانت و دیگر اعضای گروه آینده بلومزبری بودند. این حقه متقاعد کردن نیروی دریایی سلطنتی بود به اینکه آنها شاهزادگان اهل اتیوپی هستند که برای درمان به بریتانیا آمدهاند. هیئت قلابی تحت درمان سلطنتی قرار گرفتند، از آنها عکسی گرفته شد که به خاطر آن گروه به خود افتخار میکردند. با کمال تعجب این شوخی به رسانهها درز کرد و آنها در نهایت بر روی جلد مجله قرار گرفتند و این تحقیری برای نیروی دریایی سلطنتی محسوب و خواستار دستگیری آنها شد.
ویرجینیا ولف باهوش و زیبا
24. ویرجینیا ولف باهوش و زیبا بود و طرفداران زیادی هم در میان مردان و هم زنان داشت. در 17 فوریه 1909، این ویژگیها دوست نزدیک و نویسنده همکار، لیتون استراچی را به پیشنهاد ازدواج به ولف سوق داد. استراچی خود یک همجنسگرا بود و دلایل خاص خود را برای تمایل به ازدواج با ولف داشت، اما بهمحض اینکه این کلمات بر زبان او جاری گشت او پشیمان شد. برای اینکه اوضاع بدتر شود، ولف پیشنهاد او را پذیرفت و لیتون نتوانست آن روز کاملاً از عهده حل کردن موضوع برآید. روز بعد او پیشنهاد خود را پس گرفت و ولف به طرز حیرتانگیزی با موضوع بهخوبی برخورد کرد.
25. حتی پس از مرگ ویرجینیا ولف همچنان او بهعنوان یک موضوع محبوب در فرهنگ عامه شناخته میشود و هنوز موضوع در کتابها، فیلمها و نمایشنامههاست. بازی کردن نقش او در فیلمها برای بازیگرانش همواره خوشیمن بوده است، بهعنوان مثال نیکول کیدمن برای بازی در فیلم ساعتها (2002) برنده جایزه بهترین بازیگر زن اسکار شد.
منبع: factinate
ترجمه و ویرایش: سرویس فرهنگی مستقلآنلاین
ارسال نظر