مروری بر زندگی و کارنامه ادبی محمدعلی بهمنی شاعر غزل‌های عاشقانه معاصر

محمدعلی بهمنی ازتواناترین و مشهورترین ترانه‌سرایان و غزل‌گویان معاصر است که تاکنئن چند مجموعه شعر و تعدادی زیادی ترانه از او منتشر شده است. نگاهی داریم به زندگی و آثار این شاعر توانای امروز

محمد علی بهمنی 5

سرویس فرهنگی مستقل‌آنلاین: محمدعلی بهمنی 27 فروردین سال 1321 در شهر دزفول در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد. دو ماه به زمان تولّدش باقی‌مانده بود که برادرش در دزفول بیمار شد. خانواده هم از این فرصت استفاده کردند تا به عیادتش بروند. محمدعلی بهمنی در راه و در قطار به دنیا آمد و محل تولدش در شناسنامه‌ دزفول درج شد. دایی او در ثبت‌احوال آن منطقه بود، خانواده شناسنامه‌اش را به‌سرعت گرفتند. آن‌ها بیش از 10 روز در دزفول نماندند. خانواده بهمنی اصالتاً تهرانی هستند. پدرش اهل ده ونک و مادرش اهل محله اوین بود. دوران کودکی محمدعلی بهمنی در تهران، بخش شمیرانات، شهرری، کرج گذشت، چون پدرش شاغل راه‌آهن بود و به دلیل مأموریت‌های ایستگاهی زیاد در مسافرت بودند.

محمدعلی بهمنی دو خواهر و پنج برادر داشت که همگی از او بزرگ‌تر بودند.

دوران کودکی محمدعلی بهمنی

کودکی و نوجوانی او در تهران، کرج و بندرعباس گذشت.

مادرش از اولین فارغ‌التحصیلان زبان فرانسه در ایران بود و علاوه بر فرانسه به عربی و هم‌چنین ادبیات فارسی نیز تسلط داشت. وقتی همه بچه‌هایش دورهم جمع می‌شدند مادرش برایشان شاهنامه‌خوانی می‌کرد یا از حافظ و سعدی می‌خواند.

محمدعلی بهمنی درباره کودکی و مادرش چنین گفته است: «مکتب‌خانه مادر که زنی آگاه و آشنا به دو زبان عربی و فرانسه بود به‌وسیله پدر خشن و متعصب تعطیل شده بود. حقوقی هم که پدر از کار سوزنبانی در راه‌آهن می‌گرفت کفاف زندگی را نمی-داد و من ناچار به کار تمام‌وقت با شب‌کاری‌های پی‌درپی بودم. مادر را نه فقط به‌پاس مادر بودن، بلکه به ظلمی که به استعدادش رفته بود، به شیوه‌ای خاص دوست داشتم و اولین شعر قابل‌چاپ من نیز برای او بود.»

 پدرش، به‌جای آنکه او را به مدرسه بفرستد به چاپخانه فرستاد. او 10 ‌ساله بود که بود در چاپخانه «تابان» مشغول به کار شد.

مجله‌ «روشن‌فکر» در چاپخانه تابان منتشر می‌شد و مسئولیت صفحه «هفت تار چنگ» مجله را فریدون مشیری بر عهده داشت. مشیری اولین کسی بود که استعداد شاعری را در محمدعلی بهمنی، کشف کرد و بهمنی اولین شعرش را در همان سن 10 سالگی مادرش سرود و در مجله «روشن‌فکر» سال 1331 به چاپ رسید.

آغاز همکاری محمدعلی بهمنی با رادیو

محمدعلی بهمنی از سال 1345 شروع به همکاری با رادیو کرد و برنامه صفحه شعر را برای شبکه استانی خلیج‌فارس تولید نمود. بهمنی همچنین در سال 1374 همکاری خود را با هفته‌نامه ندای هرمزگان آغاز کرد و در صفحه‌ای با نام «تنفس در هوای شعر» به‌صورت هفتگی به انتشار اشعار خود و دیگر شاعران پرداخت. محمدعلی بهمنی از سال 1352 تا پیروزی انقلاب اسلامی در بندرعباس سکونت یافت و در سال 1357 به تهران آمد اما دوباره در سال 1363 به بندرعباس بازگشت و تاکنون نیز در بندرعباس زندگی می‌کند. او در حال حاضر مسؤولیت چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیریت انتشارات «چی‌چی‌کا» (در گویش بندرعباسی به معنی قصه) را بندرعباس به عهده دارد.

محمدعلی بهمنی

اولین مجموعه شعر محمدعلی بهمنی

محمدعلی بهمنی اولین مجموعه شعرش را با نام «باغ لال» را توسط انتشارات بامداد در سال 1351 به دست انتشار سپرد و سرآغازی شد بر آثار ادبی بسیاری از او که مورد استقبال گرم شعردوستان قرار گرفت. دو مجموعه شعر «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» و «شاعر شنیدنی است» از آثار بسیار مشهور کارنامه بهمنی است که با استقبال فراوان خوانندگان به چاپ دهم نیز رسیده است.

پس از موفقیت اولین مجموعه شعر بهمنی او مجموعه «در بی‌وزنی» را که دربرگیرنده شعرهای بی‌وزن اوست در ۱۳۵۱ منتشر کرد. چهار سال بعد مجموعه‌ای از شعر کودک را با نام «گیسو، کلاه، کفتر» به دست چاپ سپرد.

او سپس به مدت ۱۳ سال در به انزوا و سکوت رفت و خبری از او شنیده نمی‌شد تا اینکه در سال ۱۳۶۹ با انتشار مجموعه غزل «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» بازگشتی درخشان داشت و اشعار تازه‌اش با استقبال بسیار گرم جامعه ادبی روبرو شد و فصل تازه‌ای را در زندگی ادبی او آغاز کرد.

 از همین سال بود که فعالیت ادبی جدی محمدعلی بهمنی آغاز شد. این مجموعه شعر با چنان استقبالی مواجه گردید که هنوز سه سال از زمان چاپش نگذشته بود که به چاپ چهارم رسید که این استقبال هنوز نیز ادامه دارد.

 بهمنی در سال ۱۳۷۴ همکاری خود را با هفته‌نامه ندای هرمزگان آغاز کرد و صفحه‌ای با عنوان تنفس در هوای شعر را هر هفته در پیشگاه مشتاقان شعر و ادب فارسی قرارداد.

او در ۱۳۷۷ خورشیدی مجموعه شعر تازه‌اش را با نام «شاعر شنیدنی است» را منتشر کرد و کمتر از یک سال بعد مجموعه تازه خود با نام «عشق است» را به همراه سی دی و کاست روانه بازار کرد. این مجموعه نیز به گرمی از سوی جوانان مورد استقبال قرار گرفت.

ویژگی سبک شعری محمدعلی بهمنی

منتقدان بهمنی را شروع‌کننده شعر «گفتار» یا غزل «گفتار» می‌دانند و معتقدند دوران بازگشت به خویش در شعر اجتماعی پر‌شور و آرمان‌گرای دهه شصت با غزل‌های او آغاز شد.

محمدعلی بهمنی در قالب‌های مختلف از کلاسیک، نیمایی و سپید به سرودن پرداخته است؛ اما وجه غالب شعرهای او، غزل است.

اگر جسارت بهمنی و هم‌دوره‌ای‌هایش مانند منزوی، سیمین بهبهانی و نیستانی نبود قطعاً نوگرایی در غزل هرگز اتفاق نمی‌افتاد. بهمنی در غزل‌هایش همواره گوشه چشمی به نیما نیز داشته است و بر این باور است که: «جسمم غزل است؛ اما روحم همه نیمایی است.» در بین آثار بهمنی گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود بی‌هیچ تردید در رشد غزل معاصر، مجموعه‌ای بسیار مهم و تأثیرگذار قلمداد می‌شود.

برای محمدعلی بهمنی شعر به‌مثابه موجودی جاندار است که شکل و قالب، لباس‌های آن محسوب می‌شود و به آن شخصیت می‌دهد؛ محمدعلی بهمنی شیفته غزل و غزل سرودن و غزل خواندن است و می‌گوید: «غزل، نه‌تنها در شعر امروز، بی‌تردید در شعر تمام فرداها جایگاه ویژه‌ای خواهد داشت. غزل هستی ایرانی است و خواهد بود. آنچه مهم است، این است که این امانت حساس را به نسل‌های آینده تحویل دهیم.»

در دیدگاه محمدعلی بهمنی، غزل یک ‌شکل است که می‌تواند با روزگار خود و با شرایط جدید تغییر کند.

مضمون اشعار محمدعلی بهمنی

عشق از مهم‌ترین مضامین غزلیات اوست. بسیاری معتقدند که غزلیات او وام‌دار سبک شعری نیما یوشیج است. آن‌چنان‌که خودش می‌گوید: «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است در آینه تلفیق این چهره تماشایی است.»

محمدعلی بهمنی و همسرش

 زندگی شخصی و خانوادگی محمدعلی بهمنی

محمدعلی بهمنی سال‌ها پیش با صدیقه نیر قره گوزلو ازدواج کرده است.

او در جایی گفته: «من همه شعرهایم را برای همسرم می‌گویم چه آنجایی که به او اشاره کردم و چه جایی که اشاره نکرده باشم. همسرم مدیر انتشارات چی‌چی‌کا و ناشر بیشتر آثار من است.»

محمدعلی بهمنی و همسرش دارای یک پسر و ۵ دختر به نام‌های بهمن، ترانک، ساده، آیه، غزل واژه هستند.

آثار و کتاب‌های محمدعلی بهمنی

  • باغ لال
  • در بی‌وزنی
  • عامیانه‌ها
  • گیسو، کلاه، کفتر
  • گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود
  • شاعر شنیدنی است
  • همواره عشق
  • هوا دونفره هم که باشد در من جمعیتی است
  • یه حرف یه حرف حرفای من کتاب شد
  • من زنده‌ام هنوز غزل فکر می‌کنم
  • گزیده‌ای از پنج کتاب در یک کتاب
  • گزیده اشعار محمدعلی بهمنی

مجموعه‌اشعار محمدعلی بهمنی

  • صبح زود یه قاصدک سوار باد خنک
  • عشق است
  • خیال که خیس نمی‌شود چتر برای چه؟
  • چشمه صبح
  • خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
  • دوستت دارم
  • تنفس آزاد با محمدعلی بهمنی
  • جسمم غزل است؛ اما روحم همه نیمایی است
  • امانم بده
  • این خانه واژه‌های نسوز دارد
  • غزل زندگی کنیم

 محمدعلی بهمنی 2

جوایز و افتخارات محمدعلی بهمنی

بهمنی در سال 1378 به عنوان غزل سرای نمونه کشور برگزیده شد و تندیس خورشید مهر را به عنوان برترین غزل سرای ایران دریافت کرد.

در سال 1383 نیز با همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان، همزمان با برگزاری ششمین کنگره سراسری شعر و داستان جوان در بندرعباس آیین نکوداشت محمدعلی بهمنی برگزار گردید. همچنین در کنگره ی سراسری شعر دفاع مقدس از او تقدیر به عمل آمد.

سال 1385 در اولین دوره ی جشنواره شعر فجر به همراه حسین منزوی برگزیده بخش شعر کلاسیک شد و در فهرست چهره های ماندگار شعر قرار گرفت.

گزیده‌ای از اشعار محمدعلی بهمنی

در این زمانه بی های و هوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

 

چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟

 

به شب نشینی خرچنگ های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

 

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علف های باغ کال پرست

 

رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست

کمال دار برای من کمال پرست

 

هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری ست

به چشم تنگی نامردم زوال پرست

 

*******

 

همیشه منظر دریا و کوه-روح افزاست

و منظر تو تلاقی کوه با دریاست

 

نفس ز عمق تو قله تو می گیرم

به هرکجا که تو باشی-هوای من آنجاست

 

دقایقی است تو را با من و مرا با تو

نگاه ثانیه ها مات بر دقایق ماست

 

من و تو آینه ی روبروی هم شده ایم

چقدر این همه با هم یکی شدن زیباست

 

خوشا به سینه تو سر نهادن و خواندن

که همدلی چو من-آنجا گرفته و تنهاست

 

بدون واسطه همواره دیدمت، آری:

درون آینه ی روح، جسم ناپیداست

 

همیشه عشق به جرم نکرده می سوزد

نصیب ما هم از این پس لهیب تهمت هاست

 

بیا ولی که بخوانیم بی هراس-از هم

که همسرایی مرغان عشق بی پرواست

 

*******

 

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

 

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

 

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است

 

تا این غرل شبیه غزل‌های من شود،

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است،

 

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم

اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

 

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست

آیا هنوز آمدنت را بها کم است

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها