دکتر قره آغاجی مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک دریای سیاه
سال ۲۰۲۰ منشاء تاریخ جدید بشریت خواهد شد
دکتر قره آغاجی میگوید: شاید همانطور که ما در تاریخ پیشرفت فتح استانبول در سال ۱۴۵۳ را شروع یک عصر جدید میشماریم از این به بعد سال ۲۰۲۰ نیز به خاطر این اپیدمی به عنوان منشاء تاریخ جدید بشریت خواهیم شناخت.
"دکتر عباس قره آغاجی"، استاد روابط بین الملل دانشگاه گیرسون ترکیه و مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و کاربردی دریای سیاه موسوم به KARASAM در ترکیه در رابطه با شرایط موجود سیاسی منطقهای و جهانی و گمانهزنیهای لازم در دوره پساکرونا با مستقل آنلاین گفتگو کرده که مشروح آن در ذیل تقدیم خوانندگان میشود.
شیوع اپیدمی کرونا تغییراتی را در توزان قوا و بلوک بندیهای جهان به دنبال خواهد داشت. عمدهترین این تغییرات در حوزه بین المللی را در چه میدانید؟
آنچه مسلم است شروع و نشر این ویروس در دنیا به اندازهای فراگیر شده که هیچ مرزبندیای را نمیشناسد. تمامی کشورهای دنیا از عقبماندهترین تا پیشرفتهترین دولتها در مقابله با گسترش این ویروس با مشکلات عدیدهای روبرو هستند. باید گفت که تمامی دنیا در مقابله با این اپیدمی فراگیر با یک شوک بزرگ مواجه شده و عملاً غافگیر شده است. طی سالهای اخیر به ویژه سالهایی که به عنوان جهانی شدن یاد میشود پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک در تمام عرصهها انسان را چنان سرمست از اعتماد به نفس نمود که حتی احتمال وقوع چنین اپیدمی فراگیری را هم تصور نمیکرد. زیرا اصولا مشکل چندانی دیده نمیشد. بدین جهت راه چاره نیز پیشبینی و برنامهریزی نشده بود. اکنون بعد از چند ماه که از شروع این اپیدمی میگذرد، معلوم شده که جامعه انسانی در بحبوحه جدال با این ویروس، نگرشی جدید به عملکرد خود در مقابله با مشکلات جهانشمول پیدا کرده است. شاید همانطور که ما در تاریخ پیشرفت فتح استانبول در سال ۱۴۵۳ را شروع یک عصر جدید میشماریم از این به بعد سال ۲۰۲۰ نیز به خاطر این اپیدمی به عنوان منشاء تاریخ جدید بشریت خواهیم شناخت. ناتوانی دول به اصطلاح مترقی، یعنی آمریکا و اکثر دولتهای اروپایی در مقابله با گسترش و مداوای این ویروس، معادلات قدرت در دنیا را به هم زده و در آینده خیلی نزدیک ما شاهد فعل و انفعلات جدیدی در عرصه توازن قدرت در دنیا خواهیم بود. شیوع این ویروس اسرارآمیز به این سرعت توانمندی بزرگترین قدرتهای جهانی را زیر سوال برده است. ناوهای جنگیِ شکست ناپذیر آمریکا و یا دیگر کشورهای بزرگ در معرض شیوع ویروس قرار گرفته و در مقابله با آن عاجز ماندهاند. پس در این صورت میتوان پیش بینی کرد که در آینده یک کشور و حتی یک گروه تروریستی و افراطی خواهد توانست با استفاده از چنین ویروسهای همه گیر، خسارت مرگباری را علیه مخالفان خود به مرحله اجرا بگذارد. به احتمال زیاد طی سالهای آینده ما در مورد بررسی قدرت نظامی کشورهای بزرگ فارغ از تسلیحات متعارف و هستهای از قدرت ایجاد ویروسهای فراگیر و بیولوژیک و آزمایشگاهی سخن خواهیم گفت. البته قدرت و توان کشورها به ویژه ارتشهای جهان را در مقابله با نشر و حملات و تهاجمات ویروسی و بیولوژیک موازنه قدرت را نشان خواهد داد. به احتمال زیاد بیشتر کشورها از این به بعد در کنار تقویت بنیه نظامی کلاسیک خود، بیشترین بودجه را به تقویت سیستم درمانی، پیشرفتهای علم پزشکی، بهداشت عمومی، مقابله با بیماریهای واگیر و حتی تولید آزمایشگاهی ویروسهای جدید صرف خواهند کرد.
ارزیابی شما از ایران در جهان پس از کرونا چگونه است؟
البته در مجموع آمار و ارقام دولتی منتشره مورد سوال است و اکثر کشورهای جهان در مورد انتشار درست ارقام مربوط به این اپیدمی مورد انتقاد قرار گرفتهاند. شاید در آینده با انتشار آمار و ارقام مربوط به اپیدمی کرونا بتوان تحلیل دقیق.تری از ایران و البته سایر کشورها ارائه نمود. اما آنچه که مهم است، ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان در شرایطی با کرونا ویروس مجادله و مبازه میکند که حدود چهار دهه است که با تحریمهای ظالمانه غرب به ویژه آمریکا در حال مبارزه میباشد. مخصوصاً طی سه سال اخیر بعد از برجام و جدا شدن غیر قانونی آمریکا از معاهده برجام، تحریمهای غیرقانونی دیگری از طرف آمریکا علیه دولت و ملت ایران، کشور را بسیار تحت فشار قرار داده و این تحریمهای غیرانسانی دسترسی ایران به سادهترین لوازم طبی و بهداشتی را بسیار مشکل نموده است. از سوی دیگر تحریمهای یک طرفه آمریکا مانع از دسترسی ایران به منابع مالی و نیز جلوگیری از فروش نفت و گاز بوده و ایران را از لحاظ مالی و اقتصادی بسیار تحت تنگنا قرار داده است. با شروع قرنطینه جهت مبارزه با شیوع ویروس کرونا اکثر فعالیتهای اقتصادی و تجاری به حالت تعلیق در آمده و بدین صورت کشور به یک حالت رکود اقتصادی دچار شده است. در این شرایط تأمین لوازم و تکنولوژی لازم جهت مبارزه پیگیر و همه جانبه با شیوع ویروس کرونا با مشکلات بزرگی روبرو میباشد. ولی با توجه به فرهنگ غنی و انساندوستانه مردم کشور ایران مطمئن هستم که ایران از پس این مشکل بزرگ بر خواهد آمد و در فردای اتمام این بحران بزرگ با تکیه بر هویت خود جای خود را در میان کشورهای جهان تثبیت خواهد کرد.
با توجه به تأثیر جدی کرونا بر اقتصادهای در حال توسعه، کدامیک از همسایگان ایران با موقعیت بهتر و ثبات بیشتری دارند؟
با نگاهی به کشورهای همسایه ایران میتوان گفت سیستم اقتصادی تمامی کشورهای منطقه در مقابل این اپیدمی بسیار شکننده میباشد. اکثر کشورهای حوزه خلیج فارس، یعنی همسایگان جنوبی ایران دارای رژیمهای دیکتاتوری و استبدادی میباشند. نمیتوان به آمار و ارقام منتشر از طرف این دولتها اعتماد داشت. البته با تعطیل شدن اکثر کارخانجات تولیدی در غرب و حتی چین و ژاپن، بازار عرضه و تقاضای نفت خام مورد تأثیر منفی قرار گرفته است. بدین صورت درآمد ارزی این کشورها نیز افت نموده است. اما با توجه به داراییهای ارزی این کشورها، لااقل در آینده نزدیک این کشورها با بحران اقتصادی جدی روبرو نخواهند شد. ولی ادامه اپیدمی مشکلات بزرگی را در آینده پیش روی این کشورها نیز خواهد گذاشت.
پاکستان شاید کمترین ضرر را از این اپیدمی نسبت به افغانستان داشته باشد. زیرا افغانستان چنان با مشکلات بزرگی همچون مسایل امنیتی، اقتصادی، سیاسی مواجه است که خطرات آنها بیشتر از کرونا نباشد، کمتر از آن نیست. اپیدمی کرونا ویروس (در مناطقی از جهان) به منزله ضرب المثل سوزن به فیل زدن است.
ترکمنستان که شاید بستهترین کشور منطقه است و قربان قلی بردی محمد اوف حتی تلفظ کرونا ویروس را نیز قدغن کرده است؛ به مثابه یک کشور اقتدارگرا از اعلام آمار و ارقام درست و واقعی درمورد کرونا اجتناب مینماید. البته در مورد این کشور تمامی آمار مورد شبهه و تردید است و مقامات سازمانهای بین المللی هم با دیده تردید به آن مینگرند.
عراق که درگیر اختلافات داخلی سیاسی و کشمکشهای قدرتطلبی گروهها و سازمانهای سیاسی است از استقرار سیاسی بیبهره بوده از سویی زیر فشار آمریکا دنبال تشکیل دولت جدید و مقابله با تظاهرات مردم و مقابله با انتشار کرونا ویروس میباشد.
آذربایجان و ارمنستان نیز درگیر مشکلات داخلی و البته مبارزه ناتوان با این اپیدمی هستند.
ترکیه با توجه به قدرت اقتصادی، سیاسی که مهمترین همسایه ایران است با کرونا درگیر مبارزه است. بنیاد نظام پزشکی ترکیه که حاصل پیشرفتهای نظام پزشکی این کشور در دوران جمهوریت میباشد به طور نسبی تا به حال خوب عمل کرده است.
اما آمار و ارقام این کشور نیز از طرف سازمان بهداشت جهانی، افکار عمومی دنیا و البته سازمان پزشکان مستقل مورد مؤاخده و سوال قرار گرفته است. از طرف دیگر بعد از رفراندوم ۲۰۱۷ و گذر این کشور از سیستم پارلمانی به ریاستی، ترکیه در وضع دشواری قرار گرفته است و چون رئیس جمهور دیگر فردی بیطرفی نیست و رهبر یک حزب سیاسی محسوب میشود در چنین شرایطی نه تنها به مثابه یک رئیس جمهور بیطرف عمل نمیکند، بلکه به عنوان دبیرکل حزب عدالت و توسعه در جهت تثبیت قدرت حزب خود عمل مینماید. در انتخابات سال گذشته مربوط به انتخابات محلی اکثر شهرداران این کشور یعنی شهرهای استانبول، آنکارا، ازمیر، آدانا و شهرهای بزرگ دیگری از حزب اپوزیسیون (جمهوری خلق) انتخاب شدند. در نواحی کردنشین نیز حزب دمکراتیک خلقها پیروزی داشته است. هر چند شهرداران مناطق کردنشین بعد از انتخابات از کار برکنار شدند ولی در دیگر شهرها نیز اختلاف بین کاخ ریاست جمهوری و شهرداران بسیار بالا گرفته است. در این شرایط بحران جامعه ترکیه را به سه بخش تقسیم کرده که در یک جبهه طرفداران اردوغان، در طرف دیگر مخالفان وی و در بخش دیگری جناحهای سیاسی دیگر قرار دارند. تمام این موارد در مبارزه با کرونا و البته تأثیرات اقتصادی دیگر، دولت ترکیه را با چالشهای جدی روبرو کرده است.
آیا میتوان تهدید ویروس کرونا را به فرصت تبدیل کرد؟
به نظر بنده مطرح کردن این موضوع زیاد انسانی و عادلانه نمیباشد. در شرایطی که تمامی بشریت دارند با تمام توان در جهت مبارزه با این اپیدمی مبارزه مینمایند، صحبت کردن از فرصت بسیار غیرمعقول مینماید. مخصوصا ً هر روز شاهد این هستیم که صدها نفر اعم از دکتر، پرستار، کارمندان بخش درمانی در کنار طبقات مختلف مردم مبتلا به این ویروس شده و جان خود را در جهت خدمت به مردم از دست میدهند، سخن از فرصتسازی بیپاسخ خواهد بود.
از آنجا که دوستی و دشمنی در حوزه بین الملل بر مبنای منافع ملی تعریف میشود، دوستان و دشمنان ما در آینده نزدیک کدام کشورها هستند؟
از آنجایی که دوستی و دشمنی در روابط بین المللی براساس منافع ملی معنی مییابد در کشورمان یک سیستم ایدئولوژیکی حاکم است و مبنای سیاست خارجی ایران مبارزه با استکبار جهانی است. اصولاً بر اساس تئوریهای روابط بین الملل تعریف میشود که کشورها دشمن و یا دوست ابدی ندارند. هر دولتی بنابر اولویتهای سیاسی، ایدئولوژیک، اقتصادی، فرهنگی، اقتصادی و عوامل دیگر در هر برهه از تاریخ خودش بنابر منافع ملی خود تصمیم میگیرد که با کدام دولتها روابط نزدیک و یا خیلی نزدیک و یا دوری داشته باشد. دولت جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس بنابر اعتقادات ایدئولوژیکی و اولویتهای سیاسی شعار نه غربی، نه شرقی را به عنوان مهمترین عملکرد در ساحه سیاست خارجی خود گنجاند. حتی در اوایل انقلاب در کنار حمایت ایدئولوژیکی سران کشور به امپریالیسم آمریکا و البته رژیم صهیونیستی و انگلستان و غیره ما شاهد حملات لفظی مقامات عالیرتبه رژیم به دولت اتحاد جاهیر شوروی هم بودیم. به مرور زمان و به تدریج و مخصوصاً بعد از فروپاشی رژیم سوسیالیستی در شوروی این عملکرد دولت ایران در جهت سیاست نه شرقی و نه غربی فقط در مرحله گفتمان باقی ماند. به ویژه بعد از جنگ تحمیلی عراق و کمک دولتهای غربی و وابسته مرتجع منطقه خلیج فارس به عراق و صدام حسین بعد تازهای در سیاست خارجی ایران به مرحله اجرا در آمد. با شروع فعالیتهای صلحطلبانه هستهای ایران، دولتهای غربی به سرکردگی آمریکا و البته رژیم صهیونیستی، دشمنی علنی علیه دولت ایران مشهود شد و ایران دشمن خود را همین کشورها در سیاست خارجی خود قلمداد کرد و عملکرد خود را به اجرا گذاشت. به تدریج روابط ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس به تیرگی رفت. هر چند روابط اقتصادی ایران با دولتهای اروپایی همچنان ادامه یافت ولی به مرور زمان با تشدید فعالیتهای هستهای و نیز پیشرفت در تقویت سیستم دفاعی و نیز تولید انبوه موشکهای دوربرد، عملاً یک جبهه واحدی علیه ایران در غرب به وجود آمد. در این برهه دولت فدراسیون روسیه و چین عملاً در تمامی سطوح و به ویژه در رأیگیریهای مجمع عمومی و شورای امنیت همیشه در کنار ایران صفبندی کردند. به مرور زمان روابط اقتصادی ایران و دولت چین و کره شمالی و هند و غیره پیشرفت زیادی نمود. طبق معمول تمامی کشورهای غربی به نفع رژیم صهیونیستی عمل میکنند و با پیشرفتهای ایران مخالفت کرده و فعالیتهای دفاعی و موشکی را به عنوان حمایت از گروههای مقاومت فلسطین، دولتهای محور مقاومت میشمارند. گفتنی است که حزب الله لبنان، جنبش انصار الله یمن، گروههای مقاومت حشد الشبی عراق و غیره باعث گردید که جبهه واحد خصومت علیه ایران شکل بگیرد. البته اگر ایران به این گروهها کمک نمیکرد، عملاً جنگی که در موصل، شام، حلب و یا ادلب در جریان بود این بار در تبریز، سنندج، شیراز و اصفهان انجام میگرفت. از طرف دیگر، مادام که ایران و به ویژه کشورهای بلوک شرق یعنی فدراسیون روسیه، چین در یک جبهه واحدی علیه سلطه امپریالیسم در خاورمیانه به اتحاد رسیده و در یک صف مبارزه میکنند باید منتظر شد که این کشورها نیز باید در جهت تأمین منافع ایران عمل نمایند.
آیا تقویت ارتباط با چین و روسیه را شرط بندی روی اسب برنده میدانید؟
به نظرم موضع روسیه در خصوص تقسیم دریای خزر منصفانه نمیباشد. یعنی طبق قرارداد سال ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بحر خزر دریای مشترک میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میبایست دریا به طور نصف نصف تقسیم میشد. حال آنکه نه تنها 50% تقسیم نمیشود بلکه با احتساب طول نوار مرزی کشورها به این مقادیر، ایران کمترین سهم را که حدود 13% است حائز شده است. این عادلانه نیست. حداقل ایران باید روی روسیه فشار بیاورد که این دریا و منابع زیر دریایی به طور مساوی بین 5 کشور تقسیم شود. از جای دیگر با این سیاست خارجی کشورهای دیگر مانند امارات شجاعت و جسارت پیدا خواهند کرد تا در کنار سایر کشورهای مرتجع منطقه همانند قطر، عربستان، کویت و غیره از خلیج فارس به عنوان خلیج عربی یاد کنند و بر تمامیت ارضی ایران در رابطه با تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی دست درازی کنند. طی سالیان دراز ایران به عنوان عضو ناظر در سازمان همکاری شانگهای هنوز نتوانسته است به عضویت کامل درآید. چرا مسئولین دولت ایران در نزد دولت روسیه و چین رایزنی لازم را انجام نمیدهند تا به عضویت کامل برسد. بدون شک با عضویت کامل در پیمان شانگهای مصونیت زیادی در حوزه سیاست خارجی نصیب ایران خواهد شد. یعنی باید تصمیم گرفت که با توجه به امکانات عظیم اقتصادی و فرهنگی که کشور ایران صاحب آن میباشد باید در حوزه سیاست خارجی نیز به مثابه یک ضرورت منطقه ای در مسایل فوق تأثیر گذار باشد.
ارسال نظر