سه اقتصاددان از تاثیر عدم توافق بر بودجه سال آینده گفتند:

بودجه‌ریزی بدون برجام؟ مالیات‌ها افزایش می‌یابد

تصور دولت بر این است که مسئله به سرانجام نرسیدن برجام را می‌تواند حل کند و این توانایی را دارد، اما فشار بسیار زیادی بر اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر کشور وارد می‌شود و مشخصا سطح ناخرسندی‌ها و نارضایتی از حاکمیت در کشور را افزایش می‌دهد.

بودجه‌ریزی بدون برجام؟ مالیات‌ها افزایش می‌یابد

امیرحسین جعفری

 

فشارهای معیشتی به مردم از زمان دولت رئیسی برخلاف شعارهایش نه تنها کمتر نشد بلکه افزایش بی‌سابقه‌ای یافت و به نتیجه نرسیدن برجام چالش‌های سخت‌تری نیز برای طبقات متوسط و پایین جامعه ایجاد کرد. اما این تنها جامعه نبود که در مواجهه با تحریم در بحران قرار می‌گرفت بلکه دولت نیز با کسری بودجه عظیمی در نتیجه سیاست‌های اقتصادی غلط و به نتیجه نرسیدن برجام مواجه است که راه جبران آن را از طریق دریافت مالیات اعلام کرده است. مالیاتی که به کوچک‌تر شدن سفره مردم و افزایش قیمت‌ها دامن می‌زند و نتیجه‌ی مولد و مثبتی در اقتصاد نداشته است.

 

به جهت بررسی موضوع فوق با چند چهره اقتصادی دانشگاهی و صنعتی گفتگو کردیم که شامل سیدحمید حسینی، کامران ندری و جمشید عدالتیان می‌شوند. در ادامه مشروح گفتگو را می‌خوانیم:

 

سید حمید حسینی فعال اقتصادی حوزه نفت و پتروشیمی:

عبور از بحران، با امید و بهره‌وری در اقتصاد

 

دولت در حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان درآمد نفتی را در بودجه دیده است، زمانی که با اتکای کمتر به نفت، بودجه امسال را می‌بست این رقم دیده می‌شد. الان هم نشان داده است همین بودجه با وجود افزایش درآمدها با کسری بودجه مواجهند، اخیرا صراحتا میرکاظمی صحبت از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان کسری کرد و بنظر نمی‌رسد راه حلی برای جبران آن باشد و با توجه به حذف ارز ۴۲۰۰ تومان و افزایش بار سنگین یارانه بر دوش دولت، بنظر نمی‌رسد دولت بتواند بر اساس فروش نفت، انتشار اوراق و واگذاری و مالیات بودجه را تامین کند.

تامین بودجه بدون برجام خیلی سخت است. انتخابات کنگره نیز نشان می‌دهد که دموکرات‌ها کنگره را از دست نداده و شانس جمهوری خواهان برای بدست گرفتن دو مجلس کم است که این امر می‌تواند روزنه‌ای برای ادامه مذاکرات باشد. تنها عامل برای عبور از بحران، امید و بهره‌وری در اقتصاد است. درباره امید باید کارهایی در داخل شود که به مردم بگوییم حاضریم حکمرانی غلط را حل کنیم و سیاست خارجی را نیز بهبود بخشیم و بهره‌وری اقتصاد را نیز بهتر کنیم. اقتصاد فعلی ما با بهره‌وری موجود، مشکلات جدی دارد که برای حل آن هم باید افراد لایق را جانشین رفقا کنیم. اقتصاد کشور بهره‌ور نبوده است اما با انتصاب مدیران این دولت ناکارآمدی محسوس‌تر شده است. دولت اگر بتواند به مردم امید دهد و بهره‌وری را اصلاح کند قاعدتا می‌تواند بودجه را نیز بهبود بخشد.

 

جمشید عدالتیان، استاد دانشگاه و عضو اتاق بازرگانی:

 مسئله فقط بودجه نیست و تحریم‌ها کل اقتصاد را تحت فشار قرار داده است

 

به هر حال دولت از زمانیکه تحریم‌های حداکثری شروع شد به این سمت رفت که بودجه را با اقتصاد مقاومتی مدنظر خود تنظیم کند و این تجربه چندساله را دولت دارد و بازهم به آن سمت می‌رود.

زمان دکتر روحانی مشکلاتی داشتیم که بر اساس گفته‌ها کسری بودجه را از طریق بورس و افزایش مالیات و ... جبران می‌کرد، الان فکر می‌کنم که برای بودجه سال آینده احتمالا مانند گذشته بودجه عمرانی تحقق نیابد و از سوی دیگر مالیات افزایش یابد و قیمت دلار نیز به حدی است که با کمترین مقدار دلار دولت می‌تواند مبلغ بزرگی را بدست بیاورد و این روند همچنان ادامه پیدا می‌کند.

اینکه دولت باید هزینه‌هایش را بر اساس درآمدهای مختلف از جمله مالیات، فروش نفت و ... بدست بیاورد رویه‌ای طبیعی است. در دنیا معمولا به این شکل است که دولت‌ها سعی می‌کنند بیشترین هزینه‌هایشان را طریق مالیات جبران کنند، از طرف دیگر در کشور ما رکود اقتصادی وجود دارد و افزایش مالیات‌ها نیز نمی‌تواند خیلی موثر باشد. اما اگر یک اقتصاد مبتنی بر کارآفرینی دانش محور شکل بگیرد به جای اقتصاد نفتی که کارآفرینان نیز به نفت وابسته نباشند، مقداری زمان می‌برد اما اگر بتوانیم بنگاه‌های کارآفرینی دانش‌محور را اجرا کنیم و وابستگی به نفت را کم کنیم این رویای ما بوده است. اما مسئله فقط بودجه نیست و تحریم‌ها کل اقتصاد ما را تحت فشار قرار داده است و در حالت عادی قرار نداریم. در حال حاضر مشکل بودجه نیز فقط مسئله کاهش درآمد نفت نیست و مشکلات جدی‌تری وجود دارد. سال‌هاست همه آرزو دارند اقتصاد نفتی نباشد اما اگر می‌خواهیم با مالیات زندگی کنیم باید ساختار دولت تغییر کند و بنگاه‌های اقتصادی را نیز کارآمد کنیم که بتوانند مالیات هم بپردازند.

 

کامران ندری، استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق:

دولت باید تعهدات فرابودجه‌ای را حذف کند

 

دولت در طی این چند دهه گذشته تعهدات خیلی زیادی را برای خود به وجود آورده است. برخی از این تعهدات در بودجه است که تقدیم مجلس می‌شود و مستقیما در آنجا بررسی می‌شود، برخی از این تعهدات فرابودجه‌ای است و در سال‌های گذشته تصویب شده و بر عهده دولت گذاشته شده است. این تعهدات فرابودجه‌ای شامل حمایت‌هایی است که دولت بصورت غیرمستقیم مثلا از نهادهای مختلف انجام می‌دهد.

 

مثلا یک موسسه مالی الان با مشکل مواجه است، نه نقدینگی کافی دارد نه دارایی با کیفیتی که بتواند از عهده تعهدات خود بربیاید و بانک مرکزی ناچار است آن را روزانه حمایت کند چون اگر این نهادها با مشکل مالی مواجه شوند ممکن است نتایج اجتماعی خیلی بدی را به همراه داشته باشد. بنابراین تعهدات دولت در این چهل سال گذشته چه تعهدات مستقیم که در بودجه درج می‌شود چه تعهدات فرابودجه‌ای خیلی زیاد است و ما به اتکای درآمدهای نفتی این تعهدات را به دولت واگذار کرده‌ایم. بنابراین حذف درآمدهای نفتی عملا کار را برای دولت خیلی مشکل می‌کند، آن چیزی که الان تحت عنوان کسری بودجه از آن صحبت می‌شود عمدتا ناظر بر آن تعهدات بودجه‌ای دولت است در حالیکه تعهدات فرابودجه‌ای دولت هم عدد قابل ملاحظه‌ای است که خیلی به آن توجه نمی‌شود. همین حمایت‌هایی که دولت یا بانک مرکزی به عنوان نماینده دولت از موسسات می‌کند و مقدار آن نیز مشخص نیست، یا تکالیفی که مجلس یا دولت به بانک‌ها در سالیان گذشته کرده‌اند و خودشان را نسبت به بانک‌ها بدهکار کرده‌اند شامل همان تعهدات است که رقم آن‌ها نیز مبهمند. مثلا بانک‌ها مدعی‌اند از دولت عددی را طلبکار هستند اما دولت آن را قبول ندارد‌. بنابراین طی این چند دهه گذشته با توجه به نوع مدیریت بدی که در اقتصاد کلان داشتیم این مشکل به وجود آمده است. زمانیکه درآمد نفتی داریم دولت بدهی‌ها را پرداخت می‌کند، وقتی این درآمدها با کاهش مواجه می‌شود مثل چهار سال گذشته که با خروج ترامپ از برجام این درآمدها به شدت کاهش پیدا کرد و دولت با مشکل مواجه شد و مستقیم یا غیرمستقیم این بدهی‌ها را از طریق پولی کردن پرداخت می‌کند و موقتا رفع تعهد شود، اما اینکه در آینده چه اتفاقی می‌افتد مشخص نیست.

من فکر نمی‌کنم که دولت اگر نتواند برجام را به سرانجام برساند، بتواند به شکل کم‌هزینه از عهده تعهدات خود بربیاید. یا از طریق پولی کردن یا فشار مالیاتی، هزینه انجام این تعهدات را به قشر کم‌درآمد تحمیل می‌کند. چون وقتی شما تعهدات را پولی می‌کنید یا مالیات می‌گیرید متاسفانه مکانیسم مالیات به شکلی است که پولی کردن که موجب تورم می‌شود و کسب مالیات فشار آن مستقیما به دوش طبقات متوسط و پایین می‌آید و سطح نارضایتی‌ها را در جامعه افزایش می‌دهد. مثلا دولت گزارش می‌دهد درآمد مالیاتی افزایش یافته است و آن را به عنوان دستاورد محسوب می‌کند در حالیکه هیچکس بررسی نکرده است که مالیات دریافتی دولت از کدام بخش‌هاست. تولید کننده‌ها نیز که مالیات بیشتری پرداخت می‌کنند هزینه کالاهای خود را افزایش می‌دهند. در آن نقاطی هم که تعهدات دولت پولی می‌شود تورم بیشترین آسیب را به قشر ضعیف و کم‌درآمد می‌زند. بنابراین اگر تصور دولت بر این است که به سرانجام نرسیدن برجام می‌تواند مسئله را حل کند و این توانایی را دارد، اما فشار بسیار زیادی بر اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر کشور وارد می‌شود و مشخصا سطح ناخرسندی‌ها و نارضایتی از حاکمیت در کشور را افزایش می‌دهد. به جای اینکه دولت به سمت فشار غیرمنطقی برای گرفتن مالیات حرکت کند چون مسئله فقط گرفتن مالیات نیست مسئله این است که سنگینی بار مالیات را چه کسی تحمل می‌کند؟ سوال اینجاست که شرکت‌هایی که به شما مالیات بیشتری پرداخت می‌کنند این مالیات را از سود خود پرداخت می‌کنند یا روی قیمت‌ها کشیده‌اند و از مردم عادی می‌گیرند و به شما پرداخت می‌کنند؟ دولت متوجه این مسئله نیست که کسانیکه مالیات بیشتری پرداخت می‌کنند با تحمیل به مردم ضعیف، این مالیات را تامین می‌کنند و چون انحصار در تولید را هم شاهد هستیم مردم دیگر چاره‌ای جز خرید از تولید کننده‌های مرسوم ندارند.

لذا توصیه من به دولت این است که مسئله برجام را جدی بگیرد و سعی کند آنرا به سرانجام برساند و مشکلاتش را با غرب حل کند چون این دولت نیست که هزینه لجبازی را پرداخت می‌کند، این مردم هستند که هزینه این تقابل ... را به شدت پرداخت می‌کنند و فشار آن به دوش مردم است. نتیجتا برجام را به همین راحتی نباید رها کرد و با این امید که وابستگی به درآمدهای نفتی را کم می‌کنیم و مالیات را زیاد می‌کنیم نمی‌توان اقشار ضعیف را نادیده گرفت.

 

از سوی دیگر دولت باید تعهدات غیرضروری را با یک کار پژوهشی خیلی مفصل و با حضور پژوهشگران اقتصادی جلوی این تعهدات را بگیرد. دولت خیلی خرج‌ها در اقتصاد می‌کند که اثر رفاهی ملموس برای جامعه ندارد و پژوهش و مطالعه‌ای در رابطه با اثر این هزینه‌ها تاکنون ندیده‌ایم. بنابراین بنظر می‌رسد دولت باید اولا بداند که کجا هزینه می‌کند و ثانیا باید جلوی این هزینه‌ها را بگیرد و از طریق مالیات تورمی به موسسات مالی کمک نکند، درحالیکه در کشورهای دیگر موسسات مالی را تعطیل می‌کنند، با هر استانداردی که حساب کنید این موسسات در کشور باید تعطیل شوند تا دیگر مجبور نباشند با انتشار پول بستر تداوم آن موسسه را ادامه دهند.

 

اما متاسفانه موارد فوق اصلا در برنامه‌های دولت نیست و اراده اینکه بخواهد این مسائل را حل کند در دولت وجود ندارد.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها