اقلیما رئیس انجمن مددکاری ایران:
۵۰ درصد کسانی که در این مدت اخیر به جرم دزدی دستگیر شدند، دزدی اولی بودهاند
رییس پلیس تهران چند ماه قبل اعلام کردهبود ۵۰ درصد کسانی که در این مدت اخیر به جرم دزدی دستگیر شدند، دزدی اولی بودهاند. یعنی ۵۰ درصد این افراد اصلا دزد نیستند، زندگی عادی داشتهاند اما فشارهای اقتصادی آنها را به این روز انداخته که دزدی کنند یا با چاقو جلوی مردم را بگیرند تا تلکهشان کنند
هر چند روز یک بار تصویر، خبر یا فیلمی از یک سرقت مسلحانه، دزدیهای سریالی، خشونتهای خیابانی و ... فضای مجازی و رسانهای را تحت تاثیر خود قرار میدهد. شاخصها و آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که اوضاع اقتصادی کشور در روندی نزولی قرار گرفتهاست. ترکیب فقر و آسیبهای اجتماعی ملغمهای پیچیده با ابعاد مختلف ایجاد میکند که تبعات آن نه تنها گریبانگیر مردم است بلکه حکومتها را هم به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. اخیر با موج جدیدی از افزایش قیمتها روبهرو بودهایم که تاثیر آن بر شرایط معیشتی میتواند بحرانهای اجتماعی را تشدید کند. مصطفی اقلیما، رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و متخصص آسیبهای اجتماعی در مورد تاثیر فقر بر آسیبهای اجتماعی با «امتداد» گفتوگو کردهاست.
مصطفی اقلیما، استاد دانشگاه ، محقق و مددکار اجتماعى در مورد تاثیر فقیرتر شدن مردم بر آسیبهای اجتماعی گفت: «وقتی از فقر میگوییم از یک مساله اجتماعی صحبت میکنیم. مسائل اجتماعی کل یک کشور را تحت تاثیر قرار میدهد و البته در بلند مدت به وجود میآید. مردم که یک باره فقیر نمیشوند! بنابراین برای حل این مساله اجتماعی هم بازه زمانی چندین ساله نیاز داریم. فقر معلولی از علتها است. ما قبل از انقلاب هم مشکلات اقتصادی داشتیم اما ظرف این ۴۰ سال به فاجعه رسید. مردم حجمی از فشارها را مدام تحمل کردند تا به امروز رسید. افزایش حقوقها حداقل باید با میزان تورم موجود برابری کند اما شاهد این اتفاق نیستیم. وقتی این اتفاق نمیافتد پس همه ما با هم فقیرتر شدهایم. فرض کنید تورم ۱۵ درصد بوده اما حقوق ۱۰ درصد افزایش پیدا میکند. این فاصله ۵ درصدی را به نوعی پر میکنیم گرچه مقداری فقیرتر شدهایم اما وقتی این روند ادامه پیدا میکند، شهروندان هر روز فقیرتر میشوند. سال گذشته بنا بر اعلام منابع رسمی ۴۵ درصد تورم داشتهایم. حقوقها را ۱۰ درصد افزایش دادند پس ما ۳۵ درصد فقیرتر میشویم.»
او ادامه داد: «همین ماه ابتدایی سال جدید برخی اجناس افزایش قیمت ۵۰ درصدی داشتهاند. مگر مردم میتوانند به اندازه سرعت تورم، درآمد کسب کنند؟ همین باعث هر روز فقیرتر شدن ما میشود. در نتیجه این فقر آسیبهای اجتماعی هم روز به روز افزایش پیدا میکند. رییس پلیس تهران چند ماه قبل اعلام کردهبود ۵۰ درصد کسانی که در این مدت اخیر به جرم دزدی دستگیر شدند، دزدی اولی بودهاند. یعنی ۵۰ درصد این افراد اصلا دزد نیستند، زندگی عادی داشتهاند اما فشارهای اقتصادی آنها را به این روز انداخته که دزدی کنند یا با چاقو جلوی مردم را بگیرند تا تلکهشان کنند. در دزدیهای اولی چون فرد یا افراد بیتجربه هم هستند، ممکن است ناخواسته منجر به قتل یا آسیبهای جدی هم بشود. همین میشود که فقر از یک فرد عادی دزدی میسازد که شاید ناخواسته قاتل هم شود.»
رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران افزود: «آسیبهای اجتماعی به شدت روند افزایشی داشتهاست. ازدواج به شدت کاهش پیدا کرده یا اگر ازدواجی صورت میگیرد از هر ۳ ازدواج ۲ ازدواج به طلاق ختم میشود. فرزندآوری هم به تبع آن کم و کمتر میشود. نمیشود که انتظار داشت با تبلیغ برای فرزندآوری یا سیاستهای تشویقی چون پرداخت وام برای هزینههای بچه، خانوادهها تصمیم به فرزندآوری بگیرند. اول باید خانوادهها بتوانند از پس تامین هزینهها برآیند تا بعد تصمیم به بچهدار شدن بگیرند. شغل و مسکن یکی از جدیترین معضلات و مشکلات امروز مردم و مانع اصلی برای شکلگیری خانواده یا ایجاد تزلزل در خانوادهها است. پایه جامعه هم خانواده است. خانوادهها نمیتوانند پول پوشک بچه یا سایر خدمات بهداشتی بچه را ندارند.»
اقلیما همچنین گفت: «دانشجوی من که تجریش خانهای اجاره کردهبود، امسال به ورامین رسیدهاست. یعنی هر سال با حقوق کارمندی و گرانی فقیرتر شد تا جایی که امسال فقط ورامین توانست خانهای اجاره کند. به من تلفن کردهبود و میگفت از ورامین کجا بروم؟ دیگر پولم برای اجاره خانه کفاف نمیدهد. در واقع حاشیهنشینی هم به شدت در حال افزایش است. طبقه متوسطی که تحصیل کردهبود و کار میکند به اینجا رسیدهاست وای به حال باقی افراد. دانشجویی را میشناسم که در حال تحصیل در مقطع فوق لیسانس ژنتیک است. شاگرد اول دانشگاه علوم پزشکی ایران است که در مترو لوازم آرایش میفروشد. باید روبنده بزند که کسی او را نشناسد چون راه دیگری برای ادامه زندگی ندارد.
فکر کنید که چقدر این آدم ناامید میشود و چطور تمام ایده و ابتکارات و انرژیش از بین میرود.»
او با اشاره به از بین رفتن طبقه متوسط توضیح داد: «اساس طبقه متوسط از بین رفته است. یک درصد کمی پولدار داریم و بقیه فقیر هستند. بعضی از این فقیرها یک لقمه نان دارند که بخورند و باقی همان را هم برای خوردن ندارند. با این تصمیماتی که برای آرد و نان گرفتهاند، خوردن املت هم سخت شدهاست. ساندویچ فلافل که غذای خیلی از اقشار ضعیف شد با افزایش قیمت نان فانتزی از سبد غذاییشان حذف میشود.»
اقلیما همچنین افزود: «وقتی مردم با چنین فشارهای اقتصادی مواجه میشوند، آسیبهای اجتماعی به خصوص دزدی افزایش چشمگیری پیدا میکند. دزدی هم فقط این نیست که جیب مردم را بزنم. مثلا تصور کنید یک استاد دانشگاه میزان حقوقش به دخل و خرجش نمیرسد. مجبور است شغل دومی هم داشتهباشد. من اساتیدی را میشناسم که بعدازظهرها در اسنپ کار میکنند. فکر کنید استادی که بعدازظهرها اسنپ کار میکند و طبق قانون موظف است برای هر ۲ ساعت تدریس باید ۶ ساعت مطالعه کند. چه اتفاقی میافتد؟ آیا میتواند مطالعه لازم را برای تدریس داشتهباشد؟ وقت ندارد. بیسواد سر کلاس میآید. هم از مباحث آموزشی و هم زمان کلاس میزند و عمر دانشجو را میدزد که قابل برگشت نیست. همین دانشجوی بیسواد وارد بازار کار میشود و این چرخه ادامه پیدا میکند البته که دزدی یک استاد دانشگاه خیلی خیلی خطرناکتر از کسی است که جیب مردم را میزند.»
این استاد دانشگاه گفت: «من ۵۰ سال با معتادان کار کردهام. بسیاری از کسانی که معتاد هستند آنقدر فشارهای خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی را تحمل کردهاند که در نهایت به اعتیاد روی میآورند. آسیبهای اجتماعی روز به روز افزایش پیدا میکند. آن زمان است که بحرانهای اجتماعی به وجود میآید. بحرانهای اجتماعی هم میتواند انقلابهای اجتماعی را شکل دهد. بحران گرسنهها شکل میگیرد. در واقع افرادی در جامعه زیست میکنند که برایشان مردن یا زنده ماندن فرقی ندارد. اصلا به سیاست کاری ندارند بلکه گرسنه هستند. برای آنها این که چه کسی رییسجمهوری است یا وزیر فرقی ندارد. آنچه مهم است گرسنگی است که باید برای آن راهی پیدا کند. او غذا میخواهد، کار میخواهد، آرامش میخواهد، امنیت اجتماعی میخواهد و ...»
اقلیما در پایان متذکر شد: «بدی آسیبهای اجتماعی این است که به هم دیگر قابل تبدیل است. یعنی مثلا بیکاری میتواند به طلاق برسد، به فقر برسد، به قتل برسد و... . دیگر آنقدر آسیبها و فقر زیاد شده که گروهها و انجمنها و خیرین هم درماندهاند و کاری از آنها بر نمیآید. در این زمانه که مردم هم درمانده شدهاند، دولت باید به فکر زیرساختها و تصمیمات زیربنایی باشد. چرا که کمک خیرین جوابگو نیست. الان همه اقشار دچار مشکل شدهاند و اعتراض هم که میکنند جوابی نمیگیرند. کجای دنیا معلمی که برای معیشتش اعتراض کرده را دستگیر میکنند؟ جز این که حق خودش را خواسته چه خواسته است؟ »
منبع: امتداد- مرجان زهرانی
ارسال نظر