درون گراها دارای چه شخصیتی هستند؟
محققان برای آشنایی بیشتر با ذهن و آنچه در این دنیای بزرگ میگذرد، تحقیقات خود را روی مغز و عملکرد آن متمرکز کردند.
علم جنبههای مختلفی دارد، اما یکی از مهمترین جنبههای آن موضوع روانشناسی است. محققان برای آشنایی بیشتر با ذهن و آنچه در این دنیای بزرگ میگذرد، تحقیقات خود را روی مغز و عملکرد آن متمرکز کردند. در این گزارش به بررسی تعدادی از یافتههای محققان درباره شخصیت و عملکرد افراد میپردازیم.
چرا معاشرت برای افراد درونگرا خستهکننده است؟
افراد درونگرا از نظر فیزیولوژیکی با افراد برونگرا تفاوت دارند و به همین دلیل واکنش آنها به محرکها شدیدتر است.
موقعیتهای اجتماعی برای افراد درونگرا طاقتفرسا به شمار میروند و این افراد معمولا ترجیح میدهند که زمان زیادی را برای خود و فعالیتهای خود داشته باشند؛ بنابراین معاشرت برای درونگراها خستهکنندهتر از برونگراهاست. نتایج بررسیهای علمی حاکی از آن است که در سطح فیزیولوژیکی افراد درونگرا نسبت به برونگراها واکنشهای شدیدتری به محرکهایی، چون صدای بلند دارند.
این امر بدین معناست که معاشرت برای درونگراها خستهکنندهتر از برونگراهاست، بنابراین پس از موقعیتهای اجتماعی نیاز به استراحت بیشتری دارند. برخی متخصصان بر این باورند که درونگراها در برابر محرکهای بیش از اندازه واکنش فیزیکی خاصی بروز میدهند که شامل زنگ خوردن گوشها، تاری دید و نفس نفس زدن میشود.
چرا برخی انسانها شوخطبع هستند؟
بررسیها نشان میدهد شوخطبعی سیگنالی اجتماعی است که نقش مهمی در روابط اجتماعی و عاطفی ایفا میکند.
بر اساس یک نظریه جدید دلیل تکامل حس شوخطبعی در انسان، ترغیب وی به انجام کارهای دشواری مانند بررسی صحت اهداف و دیدگاه دیگران است. بر این اساس، شادی پاداشی است که پس از برطرف کردن یا ابطال یکی از پیشفرضها نصیب انسان میشود. درواقع این امر به ما کمک میکند تا پدیدهها را با دیدگاه جدیدی درک کنیم.
جوکها نوعی محرک فوقالعاده طبیعی هستند که از این سیستم بهرهبرداری میکنند. پس از تکامل حس شوخطبعی به سیگنالی اجتماعی تبدیل شد. بر اساس باور عموم، افراد شوخطبع باهوش و دوستانه هستند. شوخطبعی حتی در روابط اجتماعی و عاطفی نیز نقش مهمی دارد. زنان ترجیح میدهند همسران شوخطبعی داشته باشند، مردان نیز نگران این هستند که شوخیهایشان به اندازه کافی بامزه نباشد.
آیا با صدای بلند درس خواندن، به یادگیری بهتر کمک میکند؟
بررسیها نشان میدهد که با صدای بلند درس خواندن میتواند به یادگیری بهتر کمک کند.
برخی افراد بر این باورند که خواندن یک متن یا مطلب با صدای بلند میتواند به یادگیری بهتر آن کمک کند. براساس دو احتمال این باور درست است. اول، شنیدن اطلاعات جدید با صدای خویشتن به یادگیری بهتر کمک میکند. دوم، در عمل گفتن و ادای کلمات قدرتی وجود دارد که اطلاعات را به یادماندنی میکند.
اخیراً این دو احتمال در یک مطالعه علمی مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش، از داوطلبان خواسته شد که کلماتی را با صدای بلند بخوانند، سپس به صدای ضبطشده خود گوش بدهند. در مرحله بعدی از داوطلبان تست حافظه گرفته شد. براساس یافتههای جدید، هر دو عمل گفتن و شنیدن صدای خود در یادگیری مطالب جدید به حافظه کمک میکند.
متن و اطلاعات را با صدای بلند خواندن روند فعالتری نسبت به مطالعه خاموش (خواندن اطلاعات جدید بدون صدای بلند) دارد و به همین دلیل به یادگیری بهتر کمک میکند. شنیدن صدای خود نیز باعث میشود اطلاعات مهمتر و برجستهتر به نظر برسند که این امر نیز باعث یادگیری بهتر میشود.
چرا در زمان دلخوری پشت چشم نازک میکنیم؟
پشت چشم نازک کردن در دنیای امروز به معنای عصیان خاموش فرد است.
امروزه چشم نازک کردن نشانهای از عصیان پنهانی است. نوجوانان وقتی یارای مقابله با والدین یا مسئولان مدرسه را ندارند و تسلیم توبیخ آنها میشوند، پشت چشم نازک میکنند تا نشان دهند که شرایط بر وفق مرادشان نیست. با این حال پشت چشم نازک کردن همواره عصیان خاموش نبوده است.
آنالیزها روی متون ادبی نشان میدهد که معنای نوین پشت چشم نازک کردن در دهههای اخیر ظهور کرده است. برای مثال در زمان شکسپیر، پشت چشم نازک کردن، تمایل فرد را نشان میداده است. روانشناسان مدت زیادی را به بررسی رفتارهایی، چون اخم کردن، لبخند زدن و تمسخر کردن پرداختهاند تا معنای مفهوم آنها را بهتر درک کنند با این حال از بررسی پشت چشم نازک کردن غافل ماندهاند.
چرا درد عاطفی به صورت جسمی حس میشود؟
بررسیها نشان میدهد درد جسمی و درد ذهنی مناطق مشابهی را در مغز درگیر میکند.
درد عاطفی نوعی درد جسمی به شمار میرود. درواقع احساسات انسان عملکردهای بدنی هستند که مغز، سیستم عصبی و هورمونهای کنترلکننده ضربان قلب، تنفس، هضم، خواب و موارد دیگر را درگیر میکنند.
تجزیه و تحلیل روی اسکنهای مغزی حاکی از آن است که درد ذهنی و فیزیکی مناطق یکسانی از جمله قشر قدامی مغز را فعال میکنند. انسانها موجودات اجتماعی هستند و تکامل یافتهاند تا به شکل گروهی زندگی کنند و روابط اجتماعی جدی داشته باشند؛ بنابراین وقتی یک رابطه عاطفی مانند دوستی بر هم میخورد، فرد با هجومی از نیروهای عاطفی و احساسی روبهرو میشود.
سرعت افکار انسان چقدر است؟
بسیاری از افراد گمان میکنند که فکر کردن بلافاصله و با سرعت زیاد اتفاق میافتد، اما تأخیر در افکار انسان نیز وجود دارد.
پیدا کردن پاسخ درستی برای پرسش «سرعت افکار انسان چقدر است؟» کار دشواری است؛ بنابراین دانشمندان میزان زمانی که طول میکشد تا انسان از اطلاعات حسی آگاه شود را اندازهگیری کردند. تخمین زده میشود که انسان در ۵۰ میلیثانیه (حدود یک بیستم ثانیه) محرکهای حسی را تجربه میکند.
تصور میشود مغز انسان میتواند با سرعت بالاتری به اطلاعات واکنش نشان دهد. درواقع تخمین زده میشود که مغز ما قادر است در کمتر از یک چهارم میلیثانیه به اطلاعات ورودی واکنش نشان دهد. برای درک بهتر این موضوع بهتر است بدانید که ۱۵۰ میلیثانیه طول میکشد تا یک دونده پس از شنیدن صدای شلیک گلوله، شروع به دویدن کند.
درواقع سوال اصلی اینجاست که چقدر طول میکشد واکنش مغز به اطلاعات ورودی از طریق مسیر عصبی به اندام مربوطه برسد. محاسبات هرمان فون هلمهولتز، فیزیکدان آلمانی، در قرن نوزدهم نشان میدهد که سرعت انتقال اطلاعات در مسیرهای عصبی ۳۵ متر بر ثانیه است. با این حال برخی از اعصاب بدن سرعت بالاتری در انتقال اطلاعات دارند و میتوانند آنها را با سرعت ۱۲۰ متر بر ثانیه عبور دهند./ خبرگزاری آنا
ارسال نظر