سرعت بالای ازدواج مجدد در دهه‌‌ هفتادی‌ها و هشتادی‌ها

دهه هفتادی ها و هشتادی ها بیشترین آمار طلاق و ازدواج مجدد را به نام خود ثبت کرده‌اند.

سرعت بالای ازدواج مجدد در دهه‌‌ هفتادی‌ها و هشتادی‌ها

ازدواج مجدد در ایران رشد چشمگیری پیدا کرده و  در 6سال، رشد 17درصدی داشته است. اطلاعات منتشر شده توسط سازمان ثبت احوال کشور نشان می‌دهد در سال1392، 5درصد از کل ازدواج‌های ثبت‌شده، برای بار دوم یا سوم بوده‌اند که این رقم در سال1398، 22درصد افزایش یافته است. در سال1398، 17.1درصد از ازدواج‌های مردان مربوط به آنانی بوده که دست‌کم برای بار دوم ازدواج کرده‌اند. این سهم درباره زنان هم برابر با 15.4درصد از ازدواج‌هاست.

این آمار از نظر جمعیت‌شناسان و جامعه‌شناسان چندان عجیب نیست و می‌گویند که با افزایش طلاق در ایران منتظر افزایش ازدواج مجدد به‌ویژه در مردان باید باشیم؛ البته آنها معتقدند که نباید به این پدیده صفر و صدی نگاه کرد.

شهلا کاظمی‌پور، دانشیار گروه جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران در این‌باره گفت: «نمی‌توان گفت که این جهش آماری در ازدواج مجدد بد است یا خوب. از نظر جمعیت‌شناسان خوب است؛ چون نشان می‌دهد که ایرانیان همچنان به نهاد خانواده پایبندند، اما از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی قطعا ازدواج مجدد معایبی دارد که کارشناسان آن حوزه باید درباره آن نظر دهند.»

کاظمی‌پور پیش‌بینی کرد که ازدواج مجدد در ایران طی سال‌های آینده روند افزایشی پیدا کند؛ «چون شیب طلاق تند شده، این اتفاق دور از ذهن نیست. به‌عنوان یک جمعیت‌شناس معتقدم ازدواج مجدد بهتر از زندگی مجردی است؛ چراکه در کنار آسیب‌های فراوانی که این سبک زندگی دارد، می‌تواند باعث کاهش جمعیت در آینده نیز شود. البته آمارها نشان می‌دهد که شانس ازدواج مجدد برای مردان بیش از زنان است که این نکته منفی تلقی می‌شود.»

افزایش 5درصدی ازدواج با زنان مطلقه

در آمار ثبت احوال نکته‌های جالب دیگری هم دیده می‌شود؛ مانند اینکه «سهم مردانی که قبلا هرگز ازدواج نکرده بودند و برای نخستین‌بار با یک زن مطلقه، ازدواج می‌کنند از یک‌درصد در سال92 به حدود 5درصد در سال98 رسیده است. استان‌های مختلف در این سهم الگوی متفاوتی دارند و بیشترین ازدواج مجدد مردان و زنان به این شکل مربوط به البرز و تهران است.

در سال92 به‌ازای هر 100زن 138مرد ازدواج مجدد داشته‌اند که این رقم در سال97 به‌ازای هر 100زن به 113مرد تغییر یافته است. این آمار بیانگر این است که ازدواج مجدد در زنان بهبود یافته و در حال تبدیل به عرف است. غلامحسین حقدادی، روانپزشک و معاون سابق امور اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی در این‌باره گفت: «این تغییر نشان می‌دهد که ازدواج مجدد زنان به نحو قابل‌توجهی در سال‌های اخیر افزایش پیدا کرده است که جای تحلیل دارد و نباید از این مسئله مهم به‌سادگی گذشت.»

او افزود: «در بین سال‌های 92 تا 97 (به‌مدت 6سال) تعداد 302000زن که در این بازه زمانی طلاق گرفته‌اند باز ازدواج کرده‌اند. به‌عبارت دیگر حدود 47درصد زنان طلاق‌های بین سال 92 تا 97 دوباره ازدواج کرده‌اند؛ بنابراین حجم عمده‌ای از زنان طلاق گرفته به زندگی زناشویی بازمی‌گردند. البته جمعیت بی‌همسران ناشی از طلاق رو به افزایش است و همچنین سهم ازدواج اولی‌ها در آمار نیز رو به کاهش است. این روند مهم نیاز به تحلیل‌های روانشناختی، جامعه‌شناختی و فرهنگی دارد و باید برای آن سیاستگذاری کرد.»

همچنین طبق آمار ثبت احوال در سال98، حدود 8درصد طلاق‌ها برای ازدواج دوم و بیشتر است که در استان‌های بوشهر، هرمزگان پررنگ‌تر از سایر استان‌ها دیده می‌شود. حقدادی در این‌باره توضیح داد: «ظاهرا طلاق‌های مکرر تبدیل به یک جریان فکری و فرهنگی شده که می‌تواند خطرناک باشد و باید متولیان فرهنگی برای آن فکری کنند. نکته دیگری که در آمارها می‌بینیم این است که هرچه زن در هنگام ازدواج جوان‌تر باشد، سرعت ازدواج مجدد او پس از طلاق بیشتر است؛ به‌عنوان مثال متولدین نیمه اول دهه80 در سال97 پس از حدود 5ماه از گذشت طلاق، ازدواج کرده‌اند؛ درحالی‌که برای زنان مسن‌تر این زمان بیش از یک‌سال بوده است.»

طبق آمار بهزیستی ازدواج مجدد در متولدین دهه70 بیشتر از متولدین دهه50 و 60 است؛ همانطور که طلاق در بین آنها بیشتر مشاهده می‌شود. حقدادی گفت: «در کل میانگین سن طلاق برای زنان حدود 33سال است، اما میانگین سن طلاق در متولدین دهه 50حدود 31سال و دهه 60 حدود 30سال و نیمه اول و دوم دهه 70 به‌ترتیب 22سال و 18سال و برای نیمه اول دهه80 حدود 15سال اتفاق افتاده است. جالب اینکه ازدواج مجدد در متولدین دهه 70 و 80 بیشتر است که رویکرد اجتماعی زنان و مردان مطلقه و خانواده‌های آنان را نشان می‌دهد.»

او افزود: «البته این باور کارکرد مثبت دارد؛ چون نشان می‌دهد جامعه به این رشد رسیده که طلاق پایان زندگی نیست و می‌توان زندگی مشترکی را از نو ساخت. معتقدم که باید از این نوع نگاه استقبال شود و حمایت‌های مادی و معنوی از آن صورت گیرد تا در فرهنگ اجتماعی تقویت شود؛ چون یکی از مسائل اصلی بسیاری از جوامع ازجمله ایران کیفیت زندگی افراد پس از طلاق است.»

مشکلات فرزندان حاصل از ازدواج مجدد

 

اما برخی روانشناسان معتقدند که افزایش ازدواج مجدد طی سال‌های اخیر چندان هم خوب نیست و بسیاری از آنها به مشکلات فردی و اجتماعی ختم می‌شود.

علیرضا شریفی‌یزدی، روانشناس اجتماعی در این‌باره گفت: «شاید از دید جمعیت‌شناسان یا برخی جامعه‌شناسان ازدواج مجدد امری مثبت برای جامعه تلقی شود، اما اگر این ازدواج‌ها آگاهانه نباشد و صرفا برای التیام زخم‌های زندگی شکست‌خورده قبلی صورت گیرد، حتما خطرناک است؛ چون ما شاهد تعدد فرزندان زوجین خواهیم بود که برای آنها لطمات جبران‌ناپذیری را به همراه خواهد داشت یا شاهد افزایش بیماری‌های روحی و روانی در زوجین می‌شویم که به‌مراتب خطرناک‌تر از زندگی بعد از طلاق اول است. درواقع سلامت روان خانواده‌های حاصل از ازدواج مجدد را هم باید درنظر گرفت؛ چون خطرات شکست دوم یا سوم به‌مراتب بیشتر از بار اول است.»

او افزود: «ما در دایره زنان و مردانی که برای بار دوم یا سوم ازدواج می‌کنند، افرادی را می‌بینیم که دچار فرافکنی درباره اشتباهات خود هستند و می‌خواهند به اطرافیان ثابت کنند که مقصر مشکلات پیش آمده در ازدواج قبلی آنها نیستند؛ بنابراین سریع اقدام به ازدواج دیگری می‌کنند که احتمال شکست خوردن در آن هم بالاست. در اینجاست که هزینه‌های زیادی به نهاد خانواده تحمیل می‌شود. داشتن 2 یا چند فرزند از همسران مختلف، بلاتکلیفی زندگی این فرزندان، طلاق‌های عاطفی درازمدت، افزایش خشونت در خانه می‌تواند از مضرات این نوع ازدواج‌ها باشد.»

چالش مواجهه با فرزندان از ازدواج‌های متعدد

جامعه‌شناسان و روانشناسان نظریه واحدی درباره ازدواج مجدد ندارند. برخی معتقدند که این ازدواج‌ها مستحکم‌تر از ازدواج اول هستند و برخی دیگر می‌گویند که ازدواج‌های بعدی بی‌ثبات و در مواردی که هر دو طرف فرزند دارند، خطرناک است. علی‌الله وردی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در این‌باره می‌گوید: «ازدواج دوم، مشابه ازدواج اول، نباید عجولانه انجام شود. بارزترین اختلاف در ازدواج دوم حضور کودکان است؛ چراکه آنها ازدواج مجدد والدین خود را تهدیدی برای از دست دادن وقت و محبت آنها می‌دانند. والدین در ازدواج دوم خود باید برای درک و رفع نگرانی‌های کودک تلاش کنند. والدین در درجه اول باید اعتماد به نفس کودک خود را افزایش و به حرف‌های آنها با دقت گوش دهند. کودکان باید مطمئن شوند که همیشه مورد علاقه و مراقبت والدین خود قرار می‌گیرند.»

او با بیان اینکه اغلب والدینی که طلاق گرفته و برای ازدواج مجدد اقدام می‌کنند، مهارت لازم را برای مواجهه با فرزندان خود ندارند، افزود: «این مشکل وقتی دوچندان می‌شود که طرف مقابل هم از ازدواج قبلی خود فرزندی داشته باشد که تعادل برقرار کردن در رابطه 2فرزند بسیار سخت خواهد شد. بسیاری از ازدواج‌های مجدد به‌دلیل همین معضل با شکست مواجه می‌شود. با توجه به اینکه طلاق افزایش پیدا کرده و به تبع آن ازدواج‌های مجدد هم رو به فزونی است، رسانه‌ها به‌خصوص رادیو و تلویزیون در این زمینه باید آگاهی لازم را به خانواده‌ها بدهند که جنس مواجهه با فرزندان از 2زندگی متفاوت چگونه است.»

هیچ آماری از تعداد فرزندانی که پس از طلاق والدین خود درگیر ازدواج مجدد آنها شده‌اند، وجود ندارد و تقریبا هیچ نهاد دولتی نیز این آمار را ثبت نکرده یا حداقل ارائه نمی‌دهد، اما مدیران مدارس می‌گویند که در دهه اخیر تعداد دانش‌آموزانی که والدین‌شان طلاق گرفته‌اند، زیادشده است. زهرا رجبی، مدیر یکی از دبستان‌های تهران در این‌باره به همشهری گفت: «تقریبا یک‌چهارم دانش‌آموزان هر کلاس ما، فرزندان طلاق هستند که نیمی از آنها درگیر ازدواج مجدد والدین خود هم شده‌اند که وضعیت چندان خوبی ندارند. همچنین تعداد کودکان و نوجوانانی که دارای خواهر یا برادر دیگر از ازدواج جدید والدین خود هستند یا با فرزند همسر قبلی پدر یا مادرشان زندگی‌ می‌کنند رو به افزایش است. تقریبا تمام این دانش‌آموزان از مشکلات زیادی رنج می‌برند که والدین به فکر حل کردن آنها نیستند.»

او افزود: «مدارس نیز در مواجهه با این دانش‌آموزان دستشان خالی است و حرفی برای گفتن ندارند؛ چراکه با کمبود مشاوره روبه‌رو هستند و معلمان هم نمی‌دانند چگونه مشکلات این افراد را حل کنند. به‌هرحال سازمان‌های متولی مانند بهزیستی یا آموزش و پرورش باید در این زمینه تقویت شوند تا حداقل کودکان طلاق یا حاصل ازدواج مجدد بتوانند از مشاوره‌های لازم برخوردار شوند.»

مصایب انگ‌زنی به ازدواج مجدد

به تبعیت از اینکه ازدواج مجدد برای بخشی از جامعه چندان خوشایند و مطلوب نیست و خانواده‌ها با نگاه مشکوک و نگران به آن نگاه می‌کنند، میزان آموزش‌ها درباره آن نیز بسیار اندک است. حسین افروزمنش، مشاوره خانواده معتقد است که با تغییر شکل نهاد خانواده در سال‌های اخیر باید آموزش‌ها هم در این‌باره تغییر کند؛ «تا زمانی که کودکان طلاق مورد آزار و اذیت جامعه قرار می‌گیرند یا به زنان مطلقه دید خوبی وجود نداشته باشد و پیش‌فرض جامعه این باشد که ازدواج مجدد به طلاق منجر می‌شود و فردی که یک‌بار طلاق گرفته باز هم در معرض آن قرار می‌گیرد یا فرزندان طلاق توان زندگی با همسر مادر یا پدر خود را ندارند و زندگی جدید آنها را مختل می‌کنند، نمی‌توان زمینه‌های ازدواج مجدد موفق در ایران را چید.»

او افزود: «تا زمانی که این تصورات غلط وجود دارد و با تکرار دائم تقویت می‌شود، خانواده‌های حاصل از این فرایند در معرض خطر هستند. ما باید با آموزش درست و به‌موقع این پیش‌فرض‌های غلط را از بین ببریم و فرصت زندگی دوباره را برای خانواده‌های شکل گرفته حاصل از ازدواج مجدد پدید آوریم که این امر با آگاه‌سازی‌ در رسانه میسر می‌شود.»

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها