پذیرفتن حیوان خانگی برای همزبانی با کودک تک فرزند!
علیرضا تبریزی با اشاره به ضعف های کودک تک فرزند گفت: خانواده برای جبران حس تنهایی کودک تک فرزند حیوان خانگی می آورند و یا در نهایت همزبانی ها را زیاد می کنند اما در واقعیت این است که این احساس تنهایی وجود دارد و این روش ها تنها یک مسکن برای مدت کوتاه است.
شاید نزدیک به نیمی از خانوادههای ایرانی بدون فرزند، یک یا حداکثر دو فرزند دارند؛ طبق پیمایشهای علمی بسیاری از خانوادههای تک فرزند، گروهی هستند که امکان مالی برای فرزندآوری دارند ولی تمایلی به این کار ندارند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت دلایل نگرشی و اجتماعی به غیر از مسائل اقتصادی، بخش مهمی از مشکل را تشکیل میدهند.
طی چند سال گذشته، موفقترین قانونی که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته، قانون تنظیم خانواده در ایران بوده است که با سرعت فراوان، در کمتر از سه دهه تعداد فرزندان هر خانواده را از بیش از 7 فرزند در دهه 50 به 1/5 فرزند در دهه 90 رسانده است. اما آمار نشان میدهد حرکت از تک فرزندی به سمت فرزندآوری، آنهم در یک سناریوی خوشبینانه و افزایش فرزندان یک خانواده به بیش از دو فرزند دههها وقت لازم دارد اما حالا طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده طرحی است که چند وقتی است در دستور کار مجلس و دستگاه های اجرایی قرار گرفته است و قرار است علاوه بر تشویق به فرزند آوری، تک فرزندها هم خواهر و برادر دار شوند و از تنهایی در بیایند.
قسمت اصلی این قانون، تشکیل ستاد ملی جمعیت هم پیشبینی شده؛ ستادی فرا قوهای که به عنوان اهرمی هماهنگکننده عمل میکند و به نوعی، دبیرخانه عالی جمعیتی کشور ایران محسوب میشود تا مدیریت میدانی مقابله با پدیده سالمندی و تک فرزندی و کنترل ابرچالش جمعیتی کشور را بر عهده بگیرد.
علیرضا تبریزی، روان شناس کودک، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی برنا گفت: گاهی والدین از ما سوال می کنند چند تا فرزند داشته باشیم کافی است؟ واقعیت این است که قطعا دو فرزند بهتر از یک فرزند است، سه فرزند از دو فرزند بهتر است و چهارتا فرزند هم از سه تا بهتر است اما با شرط و شروطی.
او با بیان اینکه فرزندآوری زیاد به تنهایی نمیتواند شرایط روان شناختی یک خانواده را به سمت سالم رشد دهد، افزود: اگر یکسری شروط را والدین رعایت کنند، قطعا تعداد فرزندان بیشتر باشد میتواند به سلامت خانواده کمک کند.
تبریزی درباره شرایط فرزندآوری ادامه داد: باید در نظر داشته باشیم که آیا ما برای فرزندآوری وقت داریم؟ چراکه والدینی هستند که برای فرزندآوری وقت ندارند به دلیل اینکه پدر و مادر صبح زود به سرکار می روند و شب بر میگردند چنین والدینی یک فرزند هم برایشان اضافه است چراکه آن فرزند توسط پدر و مادر تربیت نمیشود و پدر بزرگ و مادر بزرگ او را تربیت میکند و فرزند چند تربیتی میشود. آسیبهای روانی چنین فرزندی ممکن است بیشتر از آسیبهای تک فرزندی او باشد.
این روانشناس کودک تصریح کرد: برخی از والدین به این علت فرزند دوم میآورند که فرزند اولشان تنها است و مشکلات رفتاری دارد. در چنین شرایطی آنها اغلب می گویند ما یک فرزند دیگر میآوریم که مشکلات رفتاری فرزند اول حل شود. واقعیت این است که از دید روانشناسی تا پدر و مادری فرزندپروری را آموزش نبینند نباید اصلا هیچ فرزندی بیاورند.
او با اشاره به اینکه شرایط اجتماعی باید برای خانوادهای که میخواهند فرزندآوری داشته باشند، فراهم باشد، ادامه داد: کودکی ما سریال اوشین پخش میشد و ما فکر میکردیم آدم ها چقدر میتوانند فقر باشند و ما از شرایطی که داشتیم راضی بودیم. بنابراین 4 یا 5 فرزند بودیم و در پذیرایی کنار هم می خوابیدیم و هیچ وقت اتاق جدا در خواست نمی کردیم.
تبریزی گفت: در حال حاضر شرایط متفاوت شده است و بسیاری از بچهها متقاضی اتاق مستقل هستند و در سنین نوجوانی به اطرافشان بیشتر نگاه می کنند و نیازمند است. والدین باید ببینند این شرایط اجتماعی- اقتصادی را برای فرزند آوری دارند یا خیر.
این روانشناس درباره فاصله سنی فرزندان یک خانواده افزود: ما سن دوسالگی را بدترین سن برای فاصله سنی بین فرزندان یک خانواده میدانیم و این در شرایطی است که بسیاری از خانواده فکر می کنند فاصله دو سال خیلی خوب است و آنها میتوانند همزبان هم باشند.
او با بیان اینکه در سن دو سالگی احساس هیجان و حسادت در بچه ها شکل میگیرد، افزود: در سن 5-6 سالگی که بچهها وارد مدرسه میشوند سن خوبی نیست که والدین فرزندآوری مجدد داشته باشند چرا که کودک 5-6 ساله کودکی است که میخواهد به مدرسه و یا پیش دبستان برود و نیاز به توجه زیاد والدین دارد و زمانی که فرزند دیگری به دنیا می آید نا خودآگاه توجه باید تقسیم شود. در چنین شرایطی تجربه به ما نشان داده است که یکی از بچه ها دراین خانواده آسیب می بیند.
تبریزی گفت: بهترین رنج سنی برای فاصله بین فرزندان یک خانواده 3 تا 5 سال است. زمانی که این فاصله زیادتر میشود و به طول مثال فرزندی 12 سال سن دارد و والدین فرزندار می شوند؛ عملا این دو فرزند هیچ جای زندگی به درد هم نخواهند خورد؛ مگر در سنین بزرگسالی.
این روان شناس ادامه داد: فاصله سنی 3 تا 5 سال باعث می شود فرزندان هم برای هم همبازی باشند و هم می توانند نیازهای اجتماعی یکدیگر را برآورده کنند البته احساس حسادت و کمبود توجه در بین چنین فرزندانی دیده نمی شود.
او با اشاره به اینکه اگر شرایط ذکر شده ایجاد نشود؛ 4 فرزند، 3 فرزند و حتی یک فرزند هم زیاد است، تصریح کرد: باید توجه کنیم فرزندآوری به چه قیمتی انجام میشود. درست است که فرزندآوری خیلی امر خوبی است و باعث جوانی جمعیت میشود اما از طرفی باید بدانیم که تولد هر فرزند و تربیت کردن آن هم باید مورد توجه قرار گیرد.
تبریزی گفت: اگر بچههای زیادی را تربیت کنیم و همه مشکلات اخلاقی جدی داشته باشند و یا همه به دزد و قاچاقچی تبدیل شوند، آیا به جامعه می تواند کمک کند؟
او با اشاره به آسیب های تک فرزندی برای خود فرزند گفت: بزرگترین مشکل تک فرزندی این است که تک فرزند ها احساس تنهایی دارند و این احساس آنها را اذیت میکند. زمانی که با چنین فرزندانی صحبت میکنیم یکی از مشکلاتشان احساس تنهایی است.
تبریزی گفت: برای جبران چنین حس تنهایی خانوادهها حیوان خانگی میآورند و یا در نهایت همزبانی ها را زیاد می کنند اما در واقعیت این است که این احساس تنهایی وجود دارد و این روش ها تنها یک مسکن برای مدت کوتاه است و مسئله را حل نمی کند. همچنین تک فرزند ها از طرف پدر و مادر توجه زیادی می شوند که موجب می شود این فرزندان به حمایت بیش از حد عادت کنند.
او با بیان اینکه چنین فرزندانی زمانی که به سن ازدواج می رسند انتظار همان میزان حمایت والدین را از همسر خود دارند و خیلی وقتها این اتفاق نمی افتد و همسر نمیتواند به اندازه پدر و مادر حامی باشد، تاکید کرد: در تک فرزندی به دلیل اینکه امکانات یک خانواده برای یک فرزند خرج میشود، فرد پر توقع میشود.
ارسال نظر