کلیدهای مقابله با بحرانسازی
احمد قویدل
فعال مدنی
ردیابی استراتژی اسرائیل در مقابله با ایران به خوبی نشان میدهد که استراتژی اسرائیل گام به گام به سوی مقابله رو در رو با ایران است. تقویت ارتباط این رژیم با کشورهای عربی منطقه و دامن زدن به ایرانستیزی بر بستر دیپلماسی خارجی کشور که متاسفانه خالی از اشتباه نیست، راه را برای پیشرفت این استراتژی به گونهای باز کرده است که بیتردید نیاز به بازبینی سیاستهای دیپلماسی خارجی ایران دارد.
اسرائیل در استراتژی جدید خود با آمریکا و متحدین پیدا و پنهان تلاش دارد ایران را در مقابل سازمانهای بین المللی قرار دهد. این سیاست به خوبی توسط افکار عمومی جهان نیز در ارتباط شبهه برانگیز اسرائیل با گروسی مدیر کل آژانس انرژی اتمی هویدا شد. اساسا اسرائیل که عضویتی در این آژانس ندارد، ارتباطش با گروسی با محوریت موضوع ایران چه معنایی میتواند باشد؟
شبکههای خبری مدافع سیاستهای آمریکا و اسرائیل بر بستر شناختی که از روانشناسی دیپلماسی خارجی ایران دارند، سیاست تحریک مسئولین سیاست خارجی کشور را برای اتخاذ مواضع تنشزا را در دستور کار خود قرار دادهاند. علنی کردن مجموعهای از خرابکاریهای اسرائیل در ایران، اعلام علنی نقش داشتن مستقیم موساد در ترور دانشمندان هستهای و دادن آدرسهای امنیتی از تجهیزات انرژی اتمی در ایران همه در خدمت یک هدف معین و از پیش تعیین شده اسرائیل دارد.
اسرائیل و هم پیمانانش در منطقه (که بعضا با ایران هم ادعای دوستی دارند) میخواهند ایران را در تله ایجاد تنش در منطقه گرفتار کنند. در حالیکه راه مدبرانه و عاقلانه پیگیری سیاستهای تنشزدایی برای سیاست خارجی ایران است، اسرائیل و رسانههای هم پیمان با آنها با تکرار نقل قولها از مسئولین نظام ایران تلاش مینمایند بر بستر روانشناسی "غیرت" با بر شمردن سلسله خرابکاریها و عملیات جاسوسی اسرائیل در ایران، نظام را به سمت "تله" اسرائیل هدایت کنند. آنها پیشاپیش با اشتیاق از شکست مذاکرات وین تحلیل میدهند و با تکرار اینکه از برجام چیزی باقی نمانده است، آمریکا و متحدین غربی را دعوت به اتخاذ شیوههای ماجراجویانه علیه ایران مینمایند.
تلاش اپوزیسیون خارج از کشور در ارتباط با کنگره آمریکا و دامن زدن به ایران هراسی سیاست دیگری است که به موازات اقدامات اسرائیل سازمان یافته است. زمینگیر کردن دولت بایدن در انجام هر نوع توافقی با ایران، با توسل به مسائل حقوق بشری چالهای دیگر در راه دیپلماسی خارجی ایران است. متاسفانه این اپوزیسیون با حمایت آمریکا و لابی اسرائیل در کنگره آمریکا موفق شدند دبیر کل سازمان ملل متحد را در یک شرایط حساس سیاسی متقاعد نمایند که در نامهای به ایران در رابطه با چگونگی برخورد با مطالبات مردم تذکراتی بدهد. وقتی نامهای از یک مرجع بین الملی به کشور میرسد، عملا دیپلماسی خارجی در موضع تدافعی قرار میگیرد و این همان فرصتهایی است که اسرائیل و متحدان آمریکایی مترصد آن هستند.
با توجه به مطالب بالا دیپلماسی خارجی کشور چه از نظر سیاستگذاری چه از نظر ساختار اجرایی باید مورد بازبینی قرار گیرد. سیاست تنش زدایی موفقترین سیاستی است که میتواند با تقسیم کار و استفاده از همه ظرفیتهای کارشناسی کشور در دستور کار قرار گیرد. استراتژی دقیقی باید برای مذاکرات وین از طرف ایران پیشنهاد گردد. باید مسئولان کشور باور کنند شکست مذاکرات وین خواست جدی اسرائیل است. آمریکاییها به دلیل مشغله بزرگ اوکراین و روسیه تمایلی به باز شدن جبهه دیگری برای رویارویی ندارند، اما اسرائیل هارتر از گذشته غرب را هم به سمت تله رویارویی دعوت میکند.
دولت رئیسی در درجه اول باید بتواند با با پاسخ دادن به مطالبات مردم به خصوص، بازنشستگان، معلمین، کارگران و اصناف فضای داخل کشور آرام کند. پاسخ به مطالبه بازنشستگان که بسیار دیرهنگام رخ داد اما بسیار اصولی و در خدمت منافع ملی کشور است. دلسوزان کشور باید بتوانند دولت را قانع کنند که با پاسخ اصولی به مطالبات مردم سرمایه اجتماعی کشور را افزایش دهند. دولت باید باور کند حضور اعتراضی مردم در کف خیابان به دلیل مشکلات جدی اقتصادی است. تورم افسار گسیخته و مشکل معیشت به گونهای است که تا حل نشود نمیتوان انتطار داشت مردم به خیابان نیایند.
انتقال گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران به شورای امنیت یک چالش جدید علیه کشور است. تقسیم کار اصولی در حوزه دیپلماسی خارجی بین مذاکرات وین و موضوع حقوق بشر اهمیت تام دارد. منع کردن مذاکره کنندگان در حوزه انرژی اتمی و مذاکره کنندگان در وین از وارد شدن به حوزههای حقوق بشری و بالعکس یکی از کلیدهای مقابله با بحرانسازی اسرائیل در ایران است.
ارسال نظر