راه بروکسل از کردستان نمیگذرد!
صلاحالدین خدیو
روزنامهنگار
میگویند کوسه رفت ریش بگیرد، سبیلش را هم داد. این ضرب المثل به تمامی درباره پوتین صدق میکند که ظاهرا بخاطر جلوگیری از گسترش ناتو به سمت شرق، به اوکراین حمله کرد و در تلهای افتاد که خود آن را چیده بود.
روسیه نه تنها به اهداف نظامیاش در جنگ دست نیافت، بلکه پیامدهای تجاوزش با تشویق فنلاند و سوئد به عضویت در ناتو باعث یک دگرگونی اساسی در ترتیبات امنیتی اروپا گردید.
درست است که این دو کشور اسکاندیناوی میگویند که جنگ اوکراین باعث بازاندیشی در اولویتهای استراتژیک شان شده، اما اگر علائم شکست احتمالی روسها در افق پدیدار نمیشد، دشوار بود ریسک خشم مسکو را به جان بخرند.
عملکرد فاجعه بار ارتش روسیه در اوکراین، تتمه ابهت کرملین را نزد همسایگان کوچکتر آن از بین برد و کار بجایی رسیده که اکنون ناتو میگوید فرآیند بررسی عضویت گرجستان را هم دوباره از سر میگیرد.
برخلاف انتظار تا اینجا شاهد واکنشهای ضعیف و از سر درماندگی از سوی روسیه بودهایم. چرا که این کشور با حمله ناکام به اوکراین، عملا اهرمهای بازدارندگی خود را از دست داده و آخرین خاکریز آن تهدید به استفاده از سلاح اتمی است که برخی میگویند تنها در صورت شکست نهایی و ورود قوای اوکراینی به کریمه، واقعا ممکن است به آن متوسل شود.
از پوتین که بگذریم، داستان رفیق پوتین مصداق "شاه میبخشد، شیخ علی خان نمیبخشد"، شده است. اردوغان را میگویم. سلطان ترکیه آشکارا گفته، تا فنلاند و سوئد پشتیبانیشان را از کردها قطع نکنند و میزبان جوامع کرد تبعیدی باشند، با عضویت آنها در ناتو موافقت نخواهد کرد.
به لحاظ قانونی پذیرش عضو جدید، محتاج قبول آن از سوی هر سی عضو این اتحادیه است. اما با فرض موافقت ۲۹ عضو و شتاب ناتو برای پذیرش سریع این دو کشور، ترکیه بتواند مقاومت چندانی بکند. آنکارا تازه از رهگذر بحران اوکراین توانسته قدری چهره مخدوش خود نزد هم پیمانان غربیاش را بازسازی و ارزش استراتژیک کشورش در میانه منازعه شرق و غرب را یادآوری نماید. ارزشی که با خاتمه جنگ سرد به محاق رفته بود.
وزیران خارجه دو نامزد جدید عضویت در ناتو راهی آنکارا هستند تا با ترکیه به نوعی مصالحه برسند. فنلاند و سوئد در جریان حمله دو سال قبل ترکیه به کردهای سوریه، صادرات تجهیزات نظامی به آن را معلق کردند.
احتمالا رفع این ممنوعیت یکی از خواستههای آنکارا خواهد بود، اما بعید است آنها به خواستههایی از قبیل اخراج کردهای مخالف ترکیه و یا تحریم سازمانهای سیاسی و نظامی کردهای سوری تن دهند.
اما به باور من صرف گره خوردن پرونده عضویت دو کشور مهم اروپایی به مساله کردها، پروپاگاندایی عظیم و رایگان به نفع آن است و سبب طرح گسترده آن در مقیاس جهانی میشود.
ترکیه در گذشته دو بار چوب این گونه حساسیتهای غیر متعارف به جنبش کردها را خورده است:
یک بار در بهار ۱۹۹۱ که برخلاف ایران مرزهایش را به روی کردهای گریزان از حمله صدام حسین را بست و عملا باعث اعلام منطقه پرواز ممنوع و خروج دائمی ارتش عراق از کردستان گردید.
بار دوم هم در سال ۲۰۰۳ کە با مخالفت پارلمان ترکیه با استفاده آمریکا از پایگاه اینجرلیک برای حمله به عراق، واشنگتن را ناچار کرد ستاد جبهه شمالی را به اربیل ببرد و کردها در موقعیتی از خداخواسته قرار گیرند. پیامد ستادنشینی اربیل، تبدیل اقلیم کردستان به موقعیت نیمه مستقل کنونی بود.
بار سوم آن چه زمانی خواهد بود و چه خواهد شد؟
ارسال نظر