۱۳۹۸، دیگر برنگرد!
مستقل آنلاین، سرویس سیاسی، هرمز شریفیان/
سال ۱۳۹۸ خوشبختانه آخرین روزهایش را سپری میکند. اگر کمی خرافاتی به این سال نگاه کنیم، سالی سرشار از رخدادهای تلخ و ناگوار برای مردم ایران بود که بدشگونی آن با عالمگیر شدن ویروس کرونا همراه شد که برای ایرانیان باز هم مشکلاتی بیش از سایر کشورهای جهان داشت. سال ۹۸ بدون تردید یک نمره مردودی برای دولت ــ حاکمیت ایران داشت، سالی که در آن میزان اعتماد مردم به مسئولان به کمینهای رسید که گمان نمیرود تا پیش از آن به چنین سطحی رسیده باشد. افزایش فشار اقتصادی به اقشار میانه و فرودست جامعه ناشی از سیاستهای #بیتدبیرانه و ادامه تحریمهای بیسابقه و ظالمانه دولت «ترامپ» که سختی آن تنها بر گُرده این اقشار بود، زیرا برخی از بخشهای دیگر جامعه بهدلیل اتصال به جریانهای خاص، بسیار کمتر از سایرین، این فشارها را تحمل کردند و بخشی دیگر نهتنها فشاری متحمل نشدند بلکه بر ثروتهای نامشروع خود از راه «کاسبی تحریم» افزودند و اتفاق خاصی هم برایشان نیفتاد. افزایش ناگهانی قیمت بنزین و تصویب آن توسط نهادی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ اشارهای به آن نشده یکی دیگر از تصمیمهای نادرست حاکمیتی بود که فشار آن باز هم بر اقشار ضعیف وارد میشد و اعتراضهای سراسری به آن باعث سرکوب معترضانی شد که حاکمیت معتقد بود عوامل خارجی به سمت معترضان آتش گشودند. سرکوبی که تا امروز و پس از گذشت ۵ ماه هنوز آمار دقیقی از آن بهدست مردم نرسیده و بسیاری خانوادهها هنوز از وضعیت دستگیری فرزندان و اعضای خانواده خود ندارند چرا که اخبار این اعتراضها یکی پس از دیگری در سیل اخبار ناگوار بعدی دفن و بهدست فراموشی سپرده شد.
پس از آن ترور «سردار شهید قاسم سلیمانی» در خاک عراق توسط ارتش آمریکا بود که جامعه ایران را با شوکی بزرگ روبهرو کرد اما هنوز این شوک اثرات خود را نگذاشته بود که شیب تند بیاعتمادی مردم به حاکمیت به صفر رسید و از لحظه سرنگونی «هواپیمای اوکراینی» توسط موشکهای خودی، سقوط بیاعتمادی آغاز شد چرا که ۱۷۶ مسافر اکثرا ایرانی این هواپیما بهطرز فوق مظلومانهای، جانبهجان آفرین تسلیم کردند و داغی بر دل خانوادهها و مردم ایران گذاشتند که حالا حالاها التیامپذیر و فراموش شدنی نیست. پس از این، تمام توجه مسئولین متوجه راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات دوم اسفند مجلس شورای اسلامی شد؛ رخدادهایی که بهگفته منتقدان بهانهای بود که به شیوع «ویروس کرونا» پرداخته نشود و ندای «آسوده بخوابید، همه چیز در امن و امان است» در سراسر کشور طنین انداز شود در حالیکه چنین نبود و عفریت کرونا داشت به سرعت از شهر قم بهسوی سایر شهرهای ایران هجوم میبرد و قرنطینه نکردن به موقع این شهر باعث شد تا کشور در مقابل یک بحران جدی دیگر قرار بگیرد. با همه این تمهیدات، انتخابات مجلس با کمترین نسبت مشارکت برگزار شد، نسبتی که منابع رسمی آن را ۴۰ درصد اعلام کرد درحالی که سایر نظرسنجیها نسبت مشارکت را کمتر هم اعلام کردند. با این حال اگر چشم و گوش بسته همان ۴۰ درصد را هم بپذیریم درمییابیم که این کاهش، کاهشی چشمگیر بود که نه نتیجه رفتار ملت بلکه نتیجه سوءمدیریت و ناکارآمدیای بود که مدتهاست از آن سخن گفته میشود اما گوش شنوایی برای برخورد با آن وجود ندارد. در این میان حصر «میرحسین موسوی»، «مهدی کروبی» و «زهرا کاظمی (رهنورد)» هم وارد ده سالگی خود شد حصری که هیچ عایدی برای هیچ گروهی نداشت و تنها مظلومیت محصوران را تائید کرد، حصری که این سهتن از روز نخست ایستادگی، خود را برای آن آماده کرده بودند. اما گویا دنبالههای این نحسی در سال ۹۸ یعنی ویروس کرونا که در این آخرین روزها جان «فریبرز رئیسدانا» اقتصاددان برجسته را نیز گرفت تا سال ۹۹ کماکان دامن مردم ایران را خواهد گرفت و اثرات تلخ خود را برجای خواهد گذاشت. با این حال ویروس کرونا نیز بالاخره روزی بارخود را خواهد بست و ریشهکن خواهد شد و آنچه باقی میماند حافظه مردم ایران است که در آن کمترین اعتمادی به متولیان اداره کشور وجود ندارد و این مجموعه (حاکمیت) برای ترمیم این جراحت عمیق و کسب دوباره اعتبار خود نزد ملت، راه بسیار سختی در پیش دارد. این درست است که ایرانیان از نسل سیمرغاند و از خاکستر خود دوباره بال و پر میگشایند و از دیرباز استاد زیست در شرایط سخت هستند اما سال ۹۹ باید سالی برای ختم غمها و سوگها باشد زیرا برای چنین ملتی هم، صبر و ایستادگی اندازه و ظرفیتی دارد و ایرانیان تا همین امروز هم بسیار بیش از ظرفیت خود پای سختیها، غمها، سوگها و از دست دادنها ایستادهاند و دیگر صبری باقی نمانده است. نظام در سال ۱۳۹۹ بهتر است دست به یک خانهتکانی اساسی در ذهن و کارکردهایش بزند. خانهتکانیای که باعث شود اعتماد از بین رفته مردم را بهدست آورد و راههایی سریعالوصول برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور و معیشتی مردم پیدا کند. بسیاری از حاکمان در دنیا شاید آرزوی حکومت بر چنین ملتی را داشته باشند، ملتی صبور و سخت کوش که دشواریها را تحمل میکنند و مانند سایر ملتها با هر کم و کاستی به خیابانها نمیآیند و حاکمیتشان را تحت فشار نمیگذارند. قرار بر این بود که جمهوری اسلامی، دنیا و آخرت ایرانیان را به تعالی برساند، از آخرت که هنوز خبری نیست اما آنچه درباره دنیا قابل رویت است این است که این زندگی برازنده ایرانیان نیست و رفاه و آسایش نسبی از حداقل خواستههای هر ملتی است که متاسفانه این روزها کمتر ایرانی از این دو عامل اصلی زندگی برخوردار است. گمان نمیرود که هیچکس با داشتن آسایش و رفاه برای مردمش مشکلی داشته باشد اما تنها حرافی و لفاظی برای رسیدن به چنین وضعیتی کافی نیست و مسئولان برای رساندن زندگی مردم به سطحی قابل قبول موظفند گامهای عملی بردارند و در این راه نظر اکثریت مردم را نیز جویا شوند. سال ۱۳۹۹، آخرین سال سده ۱۳ هجری باید چنین سالی برای مردم ایران باشد، سالی سرشار از رفاه، آسایش، امنیتهای شغلی و اجتماعی و سال نزدیکی حاکمیت و ملت! ملت ایران سال جدید را با این آرزوها آغاز میکند و این مردم ثابت کردهاند برای رسیدن به خواستههایشان آماده هرگونه فداکاری هستند. حاکمیت نیز میتواند در این راه همگام با مردم حرکت کند زیرا ملت تصمیم خود را گرفته و به این مهم خواهد رسید، چه در این راه همراهی بشود یا نشود!
ارسال نظر