در ستایش اخلاق
مستقلآنلاین، مهران بختیار، فعال سیاسی/
سالیانی پیش برای دید و بازدیدهای عید منزل یکی از بزرگان ملی مذهبی مهمان بودم در میان صحبتها بحث به روابط زن و شوهری رسید و بانوی منزل به بحث ورود کرد و از چند همسری مردان دفاع نمود و در جواب منتقدین به آیات قرآن استناد کرد ولی من که برآشفته بودم دو ایراد به سخن ایشان گرفتم. اول به عنوان یک زن ایشان در جهت مخالف حقوق زنان حرکت میکنند و دوم اینگونه نگاه به حقوق زن در جامعه باعث گسست پیوند میان جامعه و دین میگردد و در این برهه این امر برای جامعه بسیار زیانبار است چرا که هر جامعهای براساس دو نوع اخلاق زیست میکند؛ اول زیست اخلاقی مبتنی بر سنتهای پیشینیان که ضمانت اجرای آن اعتقادات مذهبیست و دوم اخلاق مدرن که ریشه در وجدان شخص دارد و ضمانت آن قانون عرفیست. در جامعهای چون ایران کنونی ما که در حال گذار از سنت به تجدد است نیاز آن است که متولیان دین رسمی چنان قرائت خود را با تجدد تطابق دهند که قافیه را کامل به مدرنیته نبازند (چنانکه بر حل امور جدید همچنان به روغن بنفشه متوسل شوند حتما بازی را باختهاند) که اگر اینگونه شود و بازی را به این هماورد قوی ببازند برای جامعهای که به اصول اخلاق مدرن خو نگرفته است بسیار خطرناک است، زیرا که کشور دچار یک خلاء اخلاقی میشود که آدمیان نه پایبند سنت گذشتگان هستند و نه همدلی با اخلاق جدید دارند و این چنین میشود که جامعه دچار بیاخلاقی افسار گسیخته میگردد. ضمن اینکه متولیان مذهب رسمی نیز بایستی بپذیرند که تجدد الزاما به معنای دور شدن جامعه از دین نیست بلکه زمانی این اتفاق میافتد که ایشان قدرت تطابق با شرایط جدید را نداشته باشند و بخواهند از راهکارهایی چون قانونهایی که به تصویب اقلیتی از همفکران خودشان رسیده است جامعه را به زور به راهی که میخواهند رهنمون شوند، که شاید در کوتاهمدت به صورت ظاهری این عمل جواب دهد ولی در بلندمدت باعث قهر مردم نسبت به این تفکر میشود و جامعه یک سر از آن میبُرد و آن را با تمام خوبی و بدیهایش به کناری مینهد. شاید عدهای که خواهان تجدد به هر قیمت هستند این رفتار برایشان خوشایند باشد و اینگونه تفسیر کنند که باید برای پیشرفت هزینه داد ولی به نظر راقم این سطور این هزینهای گزاف است که با تعامل دو طرف دعوی میتوان از آن احتراز کرد و جامعه را از آسیبی شدید محافظت کرد و در آینده با پیوند این دو نوع تفکر، کشوری قویتر و منسجمتر چون کشورهای آنگلوساکسون ساخت. ولی اگر این رویکرد مورد ارزیابی و عمل قرار نگیرد متولیان مذهب رسمی اولین خسرانکنندگان آن هستند و آنانکه رویکرد لائیک در سر دارند نیز به هدف خود نخواهند رسید. چونانکه کشور همسایه ما ترکیه با اینکه آتاتورک در یک قرن پیش به زعم خود دین را از عرصه سیاست کامل به عقب راند ولی پس از گذشت قریب یکصد سال این اردوغان اسلامگراست که بر مسند حاکمیت ترکیه تکیه زده است. به نظرم برای همه اقشار جامعه مناسبتر است که جامعه به یک میثاق جدید دست یابد که دولت، متولیان دین و مردم هر سه، تا حدودی منافعشان تامین گردد و جامعه از این کشاکش بیحاصل خارج شود. ولی مسلما این رویکرد اول باید در کسانی که قدرت را در دست دارند حاصل شود که بدون آن آب در هاون کوبیدن است و اگر این اولین قدم را بر ندارند مطمئن باشند که نه تنها تاریخ از آنان به نیکی یاد نخواهد کرد بلکه همچنین تفکری که داعیه تولیت آن را دارند به اعماق تاریخ رانده خواهد شد.
ارسال نظر