مدیریت ایام کرونا
مستقلآنلاین، بابک ابراهیمی، استاد دانشگاه/
اضطراب کرونا بیش از ویروس کرونا دامنگیر جامعه شده است و رفع تبعات آن با اعمال مدیریت درست و جامع ممکن میشود.
«کرونا هراسی» از تعداد پرشمار مراجعان سالم به بیمارستانها برای تست کرونا و افت چند هزار واحد گلبول سفید سیستم ایمنی، کروناهراس به دلیل اختلال کرونافوبیا، پیامهای دریافتی از گروههای مختلف اجتماعی در گلایه از اخبار و عدم ترمیم روحیه عمومی توسط رسانهها و شبکههای اجتماعی و نیز سخنان نسنجیده و گاه سنجیده اما دیر برخی مسئولان هویداست.
دلایل این اضطراب، متعدد است؛ و تبعات این اضطراب، یا همان کروناهراسی کم نیست و این محصول بیاعتمادی ویرانگر است از منظر برخی که هنوز در کنج انزوا و انتظار امیدوار به ساختن جامعهای سالم و علممحور هستند. گفتن اینکه روانشناسی و مشاورهٔ علممحور حلقهای گمشده از زنجیرهٔ خوشبختیگرای علوم انسانی در جامعه است، سخنی تکراری است اما سخن تازه آنست که علاقهٔ مسئول مهم ایرانی به اعتراف به آلودگی به ویروس در برابر دوربین بیش از آنکه صداقت تعبیر شود، در ایجاد هراس و اضطراب عمومی مؤثر افتاد. همچنین علاقهٔ برخی مدیران به ارائهٔ اطلاعات محیرالعقول و بیعلاقگی به اعتراف به خطای استراتژیک و تصمیم به تغییر استراتژی و یا شاید استعفا حوزهای کمتر مطالعه شده است. از دلایل اضطراب، نوعی بیاعتمادی و ناباوری به جدیت و تصمیمگیری صحیح مسئولان امر است که با اطلاعرسانی دیرهنگام درباره ویروس، این شکنندگی روانی آغاز شد.
در مرحلهای دیگر بدون هیچ دلیل علمی، برنامهٔ قرنطینه مردود و مربوط به قدیم اعلام شد، در حالی که امروزه نیز در کشورهای توسعهیافته اجرا میشود و مسئول مبارزه با کرونا در تضادی آشکار با نظرش، خود را ایزوله و قرنطینه کرد.
این دوگانگی و تأخیر در اتخاذ یک استراتژی کارآمد، طبیعتاً فشار روانی را بر جامعه بیشتر کرد. متأسفانه رئیس جمهور نیز مخالفت با قرنطینه و تعطیلی بخشی از ادارات را حسب اطلاعات غلط دریافتی از مشاورانش تکرار کرد. تمام نشانههایی که جامعه از اتفاقات کرونا در ایران دریافت میکرد، حاکی از نوعی آشفتگی، غافلگیری، مدیریت نادرست و حتی بیعملی بود که طبعأ روح و روان فردی و اجتماعی را تحت تأثیر مخربی قرار میدهد. با این حال نباید از نقش مخرب نابهنگام و فرصتطلبانهٔ برخی مخالفان حکومت با تضییع نظرهای علمی و کارشناسی و زیر پا گذاشتن «وجدان و مسئولیت اجتماعی» و «شرافت رسانهای» غافل بود. حقیقتجویان برای ثبت در حافظهٔ ابدی تاریخ هیچ حقیقتی را نباید فراموش کنند. بدیهیست تنها برنامهٔ قرنطینه نمیتواند یک برنامهٔ کامل برای مهار زودهنگام شیوع بیماری باشد و برنامههای مکمل میتواند مهار آن را با کمترین تلفات، تسریع نماید؛ ولی به نظر میآید دولتمردان قاطعیت و جرأت لازم را در آغاز برای تدوین و اجرای یک برنامهٔ ملی نداشتهاند و این روند از همان زمان ادامهٔ پروازهای شرکت ماهان به چین برای مقاصد اقتصادی و ... با بهانهها و توجیهات غیرقابل قبول آشکار بود؛ از این رو گمان نمیکردند عواقب این سهلانگاری دامنگیرشان شود، فلذا اهل دقت از همان زمان شیوع در چین، ورود کرونا به ایران را بدون معطلی برای اعلان دولت، ناگزیر میدانستند. حال واضح است که با ممنوعیت پروازها و ورود مسافران ایرانی به کشورهای همسایه ضرر اقتصادی کشور و از جمله شرکت ماهان بسیار بیشتر شده است.
پیشگیری، اصلی بیخدشه است و امید داشتن به درمان با تأمین نیازها از طریق سازوکار مالی غرب در مرحلهٔ بعدیست. با این حال هنوز هم فرصت برای اتخاذ تصمیم قاطع در جهت اجرای یک برنامه جامع عملیاتی مهار کرونا و نیز مدیریت بازار ملزومات پیشگیری وجود دارد. الزامأ مردم نیز با درک شدت بالقوه و بالفعل واگیر نباید در رعایت بهداشت عمومی کوچکترین سهلانگاری نمایند، در غیر این صورت با آلودن و آلوده شدن، مرتکب اعمالی غیرقابل جبران میشوند.
درس تلخی که بازماندگان نباید از یاد ببرند، این است که بی بنیاد محکم حقیقت، آرام و قرار جامعه متزلزل است، و علممحوری با وجود همهٔ محدودیتهای علم تنها راه حل مؤثر نجات و بقاست. سهلانگاری، ویرانگر است و در عین حال که حقیقت آنست که پستها و مناصب و مسئولیتها دارای ارزش حیاتی برای جامعه هستند و نباید به شوخی و طنز و بیتفاوتی ارزش آن لوث شود. در فردای گذار از بحران نباید از یاد برد که تمام امیدهای واقعگرایان بعد از خداوند به کشفیات علم از دل قوانین طبیعت بود که بتوان با اعمال برنامههای علمی به پیشگیری و درمان پرداخت، و بیتردید و بیدرنگ با کمک همین علم در همهٔ رشتهها، باید به جنگ با دیگر مزاحمان و نابودکنندگان حیات و ویروسهای جهشیافتهتر از هر نوعی و در هر زمینهای شتافت.
ارسال نظر