وحدت ملی موجب اقتدار
قدیر گلکاریان
رخدادهای اخیر در رابطه با نظام سیاسی کشورمان به درجهای از حساسیت و توجه رسیده که نیازمند روشنگری برای عمومی است.
زیرا تحولات به وقوع پیوسته در طول سالهای گذشته، بالاخص از زمان امضای تفاهمنامه برجام و اندک زمانی بعد از خروج آمریکا از تفاهمنامه بینالمللی و آغاز تحولات ناخواسته و تأثیرات آن بر نظام سیاسی کشور، منجر به بروز کنشها و واکنشهایی شده که به نهایت اتفاقات هفته پیش حاصل گردید.
جرأت یافتن ایالاتمتحده در ارتکاب به جزم تروریسم دولتی و زیر پا نهادن قوانین موجود در کنوانسیونهای تصویب شده و ترور شهید قاسم سلیمانی از جمله مسائلی است که بازنگری مفهوم قدرت در نظام بینالملل را اجتناب ناپذیر ساخته و واکنش ایران در مورد هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی در عمق عراق را از این منظر بسیار قابل درک میسازد.
اصطلاح "قدرت و یا قدرت در سیاست" غالباً مترداف با رئالیسم و وجود سیاست خارجی در نظام واقعگرایی سیاسی است. هرچند ساختن چنین مفهومی در رابطه با قدرت هنوز هم برای بسیاری از تئوریسینهای علم سیاست به یک چالش بدل شده است ولی هیچ اندیشمندی در این زمینه منکر قدرت سیاسی با توسل به مشروعیت از سوی ملت نیست.
یه طور سنتی، اعتقاد بر این بوده که کشورها تنها نهادهای مدعی اقتدار سیاسی هستند لیکن، چنین بر میآید که چنین طرز فکری بهنوعی پارادایم در درک قدرت است. چرا که حضور عظیم و گسترده مردم در همدلی و همرأیی برای محکوم کردن جنایت آمریکا در ترور سردار سلیمانی و همچنین حضور آحاد مردم از هر طیف عقیدتی، فکری، سیاسی، مذهبی، صنفی، طبقاتی، آن هم در سنین و جنسیت مختلف نشان داد که علیرغم رویکرد واقعگرایانه ایران در علم سیاست، مسیر بسیار درستی را از نظر قدرت ساختاری برداشته است. قدرتی که ضمن توجه به عوامل مادی به فاکتورهای معنوی نیز توجه داشته و در سربزنگاه، حاصل قدرت در سیاست ایران را به صفر ختم نمیکند. اقتدار سیاسی ایران در نظام بینالملل به واسطه وحدت در دفاع از آرمانها و ارزشهای ملی است.
سالهاست که تئوریسین.های غربی به دلیل محدود ماندن در باورها و پارامترهای کلیشهای در تئوریهای مربوط به نظام سیاسی، قدرت درک ساختار فرهنگی- اجتماعی - سیاسی مردم ایران را ندارند. از این روست که ارزیابیها و مشاورههای آنان در طول چهار دهه غالباً نتیجه معکوس نشان میدهد. اقدام به خطایی جبرانناپذیر و تصمیمی جنونآمیز از سوی ترامپ در فراهمسازی حادثه به شهادت رساندن سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس حاصل همین پندار و عدم شناخت دقیق از ساختار فکری- سیاسی- اجتماعی مردم ایران بوده است.
حضور گسترده مردم در اعلام تنفر از اقدام آمریکا و متعاقب آن اقدام شایسته و بایسته قدرت نظامی ایران در مورد هدف قرار دادن پایگاههای بسیار مهم و مجهز آمریکایی منجر به سکوت ۱۸ ساعته سردمداران سیاست در کاخسفید برای ارزیابی و تنظیم متن سخنرانی جهت حضور ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی شد. آنچه در اظهارات مقامات مختلف و سناتورهای آمریکایی و حتی مسئولین کشورهای غربی و عربی دیده میشود، نشان از نتایجی است که باید به خوبی آنها را ارزیابی و حلاجی کرد تا اثرات آنها ماندگار شود تا پایمردی، رشادت و شهادت سردار قاسم سلیمانی بیپاداش نماند. نتایج تأثیر وحدت ملی و اقدام انتقامجویانه سپاه ایران را خلاصهوار میتوان چنین رقم زد:
۱. سخنرانی ترامپ برخلاف همیشه فاقد مفهوم سیاست چماق و هویج بود و برای نخستین بار از جمله "گزینههای مختلف بر روی میز" چیزی بر زبان نیاورد. برعکس ابراز داشت که برای صلحی پایدار آغوش باز میکند.
۲. وی ضمن اینکه از ممانعتش برای تولید سلاح هستهای سخن به میان آورد و حتی اقدام خود را به نحوی توجیه کرد ولی اظهار داشت که داعش دشمن طبیعی ایران و ایالات متحده بوده و میتوانند در آینده در این زمینه همکاری نمایند. این نشانه عجز و اعتراف به اشتباه خود و در واقع اعتراف به حقانیت ایران و سردار سلیمانی در سرکوب داعش بوده است.
۳. درخواست ترامپ از آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین در حمایت از توافق هستهای و برجام نشان از اعتراف به خطای خود در خروج از برجام بوده و اقدام ایران در گام پنجم ایالاتمتحده را به جدیت ایران متوجه ساخته است.
۴. آمریکا در طول سالهای گذشته توانمندی و ظرفیتهای قدرت موشکی ایران را بلوفی بیش نمیدانست ولی این بار با درک موفقیت ایران در این تکنولوژی و قابلیت نقطهزنی آنها پی به برتری استراتژی دفاعی ایران برده است که در اطهارات اسپر وزیر دفاع آمریکا و مارک کیمیت، معاون اسبق وزیر دفاع و سناتور راند پال دیده میشود.
۵. اعتراف ترامپ به اینکه داشتن ارتش و تجهیزات عالی به این معنی نیست که باید از آن استفاده کرد، خود حاکی از واهمه جدی آمریکا و سران لشگری آن کشور از توانمندی نظامی ایران است.
۶. تأکید مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا به دیپلماتهای آمریکایی در قطع ارتباط با اپوزیسیون خارج (مخالف ایران) نشان میدهد که حضور گسترده مردم و حمایت میلیونی از آرمانها و منافع ملی سرانجام دولت آمریکا را متقاعد کرد که دادههای موجود از سوی مخالفان و معاندان منجر به خطای آمریکا شده و به جای سرمایهگذاری در این زمینه تمایل به ایجاد بستر لازم در مناسبات با ایران دارند. بیان اینکه بدون هیچ پیش شرطی مایل به گفتگو با ایران می باشند، خود دلیل دیگری است.
۷. تجلی وحدت ملی در مراسم چند روز پیش شرایط یأس و ناامیدی را برای توطئه چینان فراهم ساخت و مک کانل، رهبر جمهوریخواهان در سنای آمریکا را مجبور به اعتراف به خویشتنداری و مماشات کرد.
۸. حقانیت ایران در استفاده از ابزار قانونی در مقابله بهمثل و تأکید دولت عراق به خروج نیروهای ائتلاف و آمریکایی زمینه را برای قدرت ایران در منطقه افزایش داده و برخلاف تصور آمریکا، ایران نه تنها در انزوای سیاسی نیست، بلکه حمایت مردمی سایر کشورها نشان از ارج و قرب پایگاه اعتقادی- سیاسی ایران در سایر کشورها حتی غیرمسلمان دارد.
آنچه نباید از آن غافل بود! دشمن هر اندازه خود را آرام نشان بدهد، باز دست از شیطنت برنخواهد داشت و در این مسیر توسل به جنگ رسانهای از اهم موضوعات خواهد بود. شایعهپراکنی در کمرنگ سازی اقدامات مقابله بهمثل ایران، تولید و پخش ویدئوهای تحریف و ساختگی در رابطه با معاملههای پنهانی میان ایران و آمریکا و برنامهریزی برای شهادت سردار، کم اهمیتسازی قدرت بازدارندگی دفاعی کشور، اشاعه ادعاهای واهی در خصوص حمایت و همکاری روسیه در موفقیت ایران و... از جمله مواردی از دهها مورد است که باید در این رابطه همگان هشیار باشند. زیرا ایجاد فضای ناامیدی و تردید بهترین حربه دشمن برای برهم زدن وحدت ملی است.
ارسال نظر