ایران و دیپلماسی تنشزدایی
احمد قویدل
فعال مدنی
تلاش جمهوری اسلامی ایران برای عادیسازی روابط با عربستان سعودی از هر زوایهای به آن نگاه شود تلاش اصولی و درستی با هدف تنشزدایی در منطقه خاورمیانه است. اگر بخواهیم دقیقتر این اقدام را ارزیابی کنیم، این اقدام اصلاح یک اشتباه استراتژیک است. تحلیلگرانی که تلاش میکنند مواضع قبلی ایران را در رابطه با کشور عربستان سعودی یادآوری کنند و با طرح این سوال که چه شده است که عربستان خوب شده است! مواضع قبلی را به رخ مسئولین میکشند! لامحاله فراموش میکنند به عنوان کنشگران سیاسی باید از دیپلماسی تنشزدایی از طرف هر کشور با هر ماهیت نظام سیاسی حمایت کنند.
سیاست تنشزدایی به عنوان یکی سیاست محوری در جهان دیپلماسی همیشه بستری بوده که کشورهای مختلف با تنوع حکومتها و نوع حکمروایی با تبعیت از آن در خدمت صلح جهانی باشند.
در ایران ما بزرگترین تجربه دیپلماسی را با کشور عراق داشتهایم. در سایه این سیاست پس از سالها جنگ تحمیلی که نیازی به تکرار خسارات جانی و مالی آن نیست با پذیرش قعطنامه ۵۹۸ روابط دو کشور در سایه صلح متحول گردید.
واقعا در سایه این تجربه بزرگ چه اهمیتی دارد که چه کسی از دیوار سفارت عربستان بالا رفته است و چه مواضع رسمی و غیررسمی در رابطه با آل سعود اتخاذ شده است. مهم این است که موضع فعلی تنشزدا و قابل استقبال است.
واقعیت این است سیاست اسرائیل برای محاصره ایران و بسط نفوذ خود در منطقه عملا با هدف انزوای سیاسی ایران در منطقه در حال پیشرفت بوده و هست. اصلاح ارتباط با عربستان سعودی یک گام بزرگ برای دور کردن ایران از از این دام دیپلماسی اسرائیلی است.
اینکه میانجی کیست و چه منافعی را در ایران دنبال میکند مقوله دیگری است که باید در جای خود ارزیابی گردد.
در سپهر دیپلماسی بینالمللی واکنش هر فشار کشورهای غربی با هدایت آمریکا به هر کشوری موجب نزدیکی آن کشور به روسیه و چین است. این بدیهیترین معادلهای است که در جهان سیاست با یک اتوماسیون خاص دیپلماسی بینالمللی اتفاق میافتد. جنبش غیرمتعهدها تلاشی برای مقابله با این گریز ناپذیری تعهد به شرق یا غرب بود که متاسفانه در دهه گذشته به شدت کمرنگ شده است. اتفاقی نیست که چین واسطه نزدیکی ایران و عربستان میشود. همانطور که اتفاقی نیست که بزرگترین قراردادهای اقتصادی ایران با روسیه و چین است. اینکه اساسا دیدگاههای ایدئولوژیک چین و روسیه با ایران و عربستان فاصله اساسی دارد، در سپهر سیاست بینالمللی جایگاهی ندارد.
ارتباطات بینالمللی بر بستر منافع کشورها شکل میگیرد و تمسخر کردن اینکه بیخدایان دست با خدایان را در دست هم میگذارند ادبیاتی است که در سیاست جایگاهی ندارد و بیشتر به ادبیات جایگزینی شبیه است که طرفداران شرمگین تنش در خاورمیانه از آن برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده مینمایند. اینکه روزنامه کیهان در فضای آن اشتباه استراتژیک درباره آل سعود چه گفته است و امروز چه میگوید این هم از آن دسته از ادبیات شرمگین طرفدار تنش در خاورمیانه است. طرفداران صلح جهانی و سیاست تنشزدایی در هر شرایطی از هر تصمیمی همراستا با این دو حوزه که پیشنیاز گفتگوی تمدنهاست حمایت و استقبال میکنند. و یک نکته اینکه پرچمدار دوستی ایران عربستان دبیر شورای امنیت ملی است، این پیام را در بطن خود دارد که تیم دیپلماسی وزارت امور خارجه ظرفیت این رایزنیهای استراتژیک را ندارد. دولت رئیسی ضرورت دارد با توجه به تغییر سیمای سیاسی منطقه و و فشار مضاعف ناشی از تیرگی ارتباطات با آمریکا که در حال سرایت جدی به اروپا است با ترمیم کابینه، سیمای جدیدی را در مقابل دیپلماتهای جهان قرار دهد. اصرار به عدم ترمیم کابینه از یکسو و خارج شدن مجلس از ظرفیت پرسشگری و کند شدن اهرم استیضاح هر روز لطمات بیشتری به کشور وارد میکند. در فضایی که تصمیمات سران سه قوه تعیین کننده سیاست داخلی است و اقدامات استراتژیک در حوزه سیاست خارجی با هدایت وزارت امور خارجه پیش نمیرود عملا ارکان تعریف شده در قانون اساسی یعنی قوه مقننه و قضائیه از کارکرد نظارتی خود بر قوه مجریه هر روز دورتر میشوند. در چنین شرایطی وزیران با خیال راحت از کندی اهرم استیضاح کار خود میکنند. در شرایطی که سیاستهای دست راستیترین دولت در اسرائیل که فرآیند عادیسازی روابط با کشورهای عربی منطقه را هدایت میکند با بحرانهای جدی داخلی مواجه شده است فرصت بسیار خوبی برای تحرک و تعریف استراتژی جدید در حوزه سیاست خارجی است. نباید این فرصت را از دست داد. ذکر این نکته ضروری است که حتی اگر دولت بخواهد بر سیاستهای جاری در وزارت خارجه اصرار ورزد معرفی چهره جدید در دستگاه دیپلماسی کشور یک اقدام حداقلی در مواجهه با شرایطی است که اپوزیسیون خارج از کشور موفق شده است که خود را به سطح ملاقاتهای رسمی با سران کشور های اروپایی برساند.