تصویر بدبختی

تصویر بدبختی

فرهاد قنبری
فعال رسانه‌ای

بدبختی و خوشبختی واقعی و عینی با احساسِ بدبختی و خوشبختی دو مقولهٔ متفاوت است.
ایران امروز با تمام شرایط سخت اقتصادی که در آن حاکم است، با تمام سخت‌گیری‌های فرهنگی و اجتماعی که در آن وجود دارد، ولی به نظر نارضایتی ذهنی مردم بسیار بیشتر از شرایط عینی و واقعی حاکم بر جامعه است. امروزه تقریباً اغلب مردم کشور از وضعیت زندگی خود به شدت ناراضی و عصبانی هستند و خود را بدبخت‌ترین انسان‌های روی کرهٔ زمین احساس می‌کنند.
این نوع نگاه ایرانیان را، در نگاهِ حسرت‌آلود آن‌ها به اروپا و آمریکا و کشورهای همسایه و حتی ترکیه می‌توان دید. (به خاطر دارم تا دو ماه قبل وقتی طعنه‌های اشرف غنی و مشاورش شاه حسین مرتضوی به ایرانیان در مورد دموکراسی و آزادی در افغانستان را مضحک و بی‌معنی می‌خواندم، بسیاری از دوستان و آشنایانم با تعجب می‌گفتند که یعنی تو شرایط زندگی مردم ایران را بهتر از افغانستان می‌دانی؟ و هنگامی که در پاسخ می‌گفتم افغانستان از لحاظ سیاسی و فرهنگی شبیه عهد قاجار ایران است و هنوز تا رسیدن به ایران امروز حداقل به یک قرن تجربه آن هم بدون تجربهٔ بنیادگرایی و اشغال و جنگ داخلی نیازمند است، به شوونیسم ایرانی متهم می‌شدم!).

نارضایتی ذهنی حاکم بر جامعهٔ امروز ایران را می‌توان در نگاه حسرت‌آلود مردم به ایرانیان مهاجر یا کسانی که موفق به گرفتن اقامت یکی از کشورهای غربی می‌شوند به راحتی مشاهده کرد. (به تجربهٔ شخصی، نگاه ایرانیان مقیم خارج به کشور را به مراتب واقع بینانه‌تر نسبت به وضعیت کشور می‌بینم. چرا که آن‌ها به‌واسطهٔ سال‌ها زندگی در خارج درک بهتری از وطن و زندگی در کشوری تبعیدی دارند).

بخش بزرگی از نارضایتی ذهنی مردم بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، تاثیر و تلقین رسانه‌هاست. برخی رسانه‌های تصویری فارسی‌زبان و برخی فعالان توییتری در سال‌های اخیر تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا "حس بدبختی و فلاکت" و "ناامیدی مطلق" را در میان مردم نهادینه کرده و اینکه ایرانیان بدبخترین مردم جهان هستند را به امری بدیهی و پذیرفته‌شده تبدیل نمایند. و بدیهی و طبیعی است که در چنین شرایطی شهروندان یک جامعه از همه چیز محیط زندگی خود احساس سرخوردگی و نفرت شدید خواهند داشت و همیشه در استرس و بیزاری و نفرت از جامعه و تندخویی و عصبانیت نسبت به دیگران و حس بدبختی به سر خواهند برد. به‌عنوان مثال برخی رسانه‌های تلویزیونی وقتی که سعی می‌کنند از ساده‌ترین مشاغل و نحوه زیست‌جهان غربی، گزارش‌های جذابی ارائه کنند در مواجهه با جامعهٔ ایران چیزی جز فلاکت، دزدی، شلوغی و خشونت برای به تصویر کشیدن ندارند. نمایش مداوم چنین تصاویر فلاکت‌باری در طولانی مدت، شهروندانی ناامید، افسرده، خشن، ضد اجتماعی و بی‌تفاوت به جامعه تولید می‌کند، شهروندانی که زندگی خود را نابود‌ شده احساس می‌کنند و تمام آرزوها و آمال خود را فرار از این جهنم می‌دانند.

درست است که ما ایرانیان از لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار دشوار و سختی به سر می‌بریم و از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نیز وضعیت مناسبی نداریم اما این دلیل بر خودتحقیری نیست و با تمام این اوصاف جامعهٔ امروز ایران در مقایسه با جوامع همسایه هم از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در شرایط بالاتری قرار دارد و هم رواداری و غیرپذیری بسیار بیشتری در خود دارد (مقایسه کنیم برخورد مردم ایران با پناهندگان را با برخورد مردم ترکیه با مهاجران) و بنیادگرایی دینی هم به نسبت جمعیت، کمترین پیرو و حامی را در میان ایرانیان در مقایسه با ملت‌های منطقه دارد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها