افزایش آمار شوهرآزاری

معمولا خشونت‌های خانگی، ذهن را به سمت خشونت علیه زنان می‌کشاند. در حالی که برخی مردان نیز قربانی خشونت در خانواده می‌شوند اما به دلیل غرور مردانه و نیز جلوگیری از دستاویز شدن توسط دوستان و اطرافیان سکوت می کنند و به هیچ‌کس حرفی نمی‌زنند.

افزایش آمار شوهرآزاری

گزارش صفحه‌های حوادث رسانه‌ها و آمار مراجعه‌کنندگان به پزشکی قانونی حکایت از افزایش این پدیده در ایران دارد؛ روندی که گاه به قتل و جنایت نیز منجر می‌شود.

رضا جعفری، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور آذرماه امسال آخرین آمارهای مرتبط با خشونت خانگی یا «همسرآزاری» را اعلام کرد و گفت: ۹۷.۷ درصد از قربانیان همسرآزاری، زنان و ۲.۳ درصد قربانیان را مردان تشکیل می‌دهند و زنان خانه‌دار یا بیکار و زنانی که تحصیلات ابتدایی دارند، بیش از بقیه مورد آزار و خشونت خانگی قرار دارند.

این مسئول، فراوانی این آزارها را به ترتیب جسمی، عاطفی، روانی، غفلت و بی‌توجهی و جنسی عنوان کرد.

به باور جامعه‌شناسان، شوهرآزاری پدیده ای است که با رفتارهای آزاردهنده زنان در قالب کلامی، رفتاری، جنسی، اقتصادی و در مواردی جسمی بروز می‌کند و مرد به دلیل سرشکستگی و احساس شرم و ترس از به تمسخر گرفته شدن، از طرح این خشونت‌ها طفره می‌رود.

افزایش خشونت علیه مردها

پدیده خشونت علیه مردان معضلی جهانی است که با در دسترس شدن فضای ارتباطی و شکستن قبح شکایت از آزارهای خانگی توسط مردان، آمارها حکایت از افزایش آن می‌دهند. 

به گزارش تارنمای اسپانیایی «ال پاییس»، خشونت خانگی علیه مردان، چالشی نوپدید برای سلامت اجتماعی رقم زده است. به گونه ای که در اسپانیا ۸ درصد مردان از خشونت و آزارهای خانگی اعم از فیزیکی، کلامی، عاطفی وسوء‌استفاده جنسی شکایت دارند.

بر اساس این گزارش، در سال گذشته میلادی ۱۰۵۷ شکایت از خشونت زنان علیه مردان در اسپانیا به ثبت رسید که البته می‌توان گفت در مقایسه با آمار ۲۶ هزار و ۴۴ زنی که از خشونت خانگی مردان به مراکز رسیدگی شکایت برده‌اند، چندان زیاد نیست.

در بخشی دیگر از گزارش ال پاییس آمده است: طی سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ تعداد ۵۸ مرد و ۴۸۸ زن توسط شریک زندگی خود به قتل رسیده است. این آمار یعنی ۱۲ درصد قربانیان جنایت‌های خانگی را مردان و ۸۸ درصد را زنان تشکیل می‌دهند.

بنا به نوشته ال پاییس اکنون ۹۲ درصد قربانیان خشونت‌های خانگی را زنان و ۸ درصد را مردان تشکیل می دهند که ۷۵ درصد از این افراد، شهروندان اسپانیایی و ۲۵ درصد دیگر مهاجران هستند.

وضعیت خشونت علیه مردان در آلمان

تارنمای یورونیوز هم با یادآوری خشونت خانگی علیه مردان در آلمان، از عزم این کشور برای شکستن کلیشه‌های اجتماعی و ذهنی در این مورد خبر داده و نوشته است: آلمان برای اولین‌بار طرحی را برای کمک به مردان قربانی خشونت خانگی ارائه داده است. مقامات ایالت‌های بایرن و نوردراین - وستفالن می‌گویند که قصد آنها از اجرای این برنامه شکستن کلیشه‌های ذهنی و اجتماعی درباره این موضوع است.

این برنامه که دارای سه محور اصلی ایجاد یک خط تلفن و وب‌سایت برای مشاوره آنلاین و تلفنی به مردان قربانی خشونت خانگی، ساخت خانه‌های امن و مراکز مشاوره حضوری برای این افراد و شکستن «تابوها» و کلیشه‌های ذهنی و اجتماعی درباره خشونت علیه مردان است.

یورونیوز، یکی از دلایل مغفول ماندن این آسیب را عدم تمایل مردان به گزارش کردن و سخن گفتن درباره خشونتی عنوان می‌کند که از سوی شریک زندگی خود متحمل می‌شوند که ترس از ضعیف جلوه کردن، تحقیر و باور نشدن از سوی اطرافیان، یکی از دلایل این سکوت است.

به گفته اداره پلیس فدرال آلمان ۱۷.۹ درصد از آمار قربانیان خشونت خانگی را مردان تشکیل می‌دهند و از ۱۲۷ هزار و ۲۳۶ مورد گزارش‌شده ۲ هزار و ۳۷۲ مرد، قربانی این نوع از خشونت هستند.

در ایران نیز مانند دیگر نقاط جهان از آنجا که مساله قدرت در روابط، عنصری مهم و اساسی در نوع بروز خشونت از سوی افراد به شمار می‌رود، مردان قربانی این نوع خشونت از بیم تمسخر، باور نشدن یا ضعیف جلوه کردن، خشونت‌های متحمل‌شده از سوی شریک زندگی خود را نه در جمع اطرافیان و نه در مراجع قضایی مطرح نمی‌کنند. خشونت‌هایی با رنگ و بوی محروم شدن از دسترسی به منابع مالی، محرومیت از آزادی‌های فردی، خشونت کلامی و تحقیر که گاه تا قتل از سوی شریک زندگی کشیده می‌شود.

منظور از خشونت علیه مردها چیست؟

یک جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در باره خشونت خانگی علیه مردان می‌گوید: این پدیده به لحاظ بررسی جامعه‌شناختی پیشینه جدیدی دارد. چون پذیرش این واقعیت که مردان در چارچوب خانواده و زندگی زناشویی و بسته به شرایطی که در آن قرار دارند، می‌توانند تحت تاثیر خشونت قرار بگیرند، هنوز ناشناخته است. مردانی که به واسطه نظام سنتی، صاحب قدرت و ثروت بودند.

کامبیز مصطفی‌پور ادامه می دهد: اما با دگرگونی ساختار، طبقه اجتماعی و آشنایی زنان به حقوق خود، گفتمان و روابط میان اعضای خانواده هم تغییر کرد و پدیده شوهرآزاری هم سر بر آورد.

به گفته این جامعه‌شناس، مرد هم عامل خشونت است و هم قربانی خشونت. به این معنا که گاهی در یک فرایند نابسامان زندگی زناشویی، شاید خشونت علیه زنان ابزاری برای کنترل باشد اما عکس آن هم صادق است و زن هم گاهی وقتی نیازهایش تامین نمی‌شود، دست به خشونت می‌زند.

مصطفی‌پور خشونت علیه مردان را به ۷ دسته تقسیم کرده و می‌گوید: خشونت های کلامی اعم از توهین، ناسزا، بددهنی و غیره، روانی یا فشارهای روحی ناشی از مطالبات غیرمعقول از یکدیگر، اجتماعی مثل مقایسه شوهر با اطرافیان.

وی می‌افزاید: خشونت‌های مالی به معنای محروم کردن همسر از منابع مالی در مواقعی که پایگاه قدرت زنان بالاتر است، جنسی، فیزیکی مانند ضرب و شتم و حقوقی که آن هم محروم کردن از مطالبات پدری و همسری و به طور کلی حقوقی که در نظام خانواده تعریف شده است، از دیگر خشونت های خانگی علیه مردان است اما نوع متداول خشونتی که علیه مردان صورت می گیرد، بیشتر از نوع کلامی و اجتماعی است و خشونت فیزیکی بسیار کمتر است.

این جامعه‌شناس می‌گوید: اگر طبقات اجتماعی را به سه دسته فرادست، متوسط و فرودست تقسیم کنیم، می‌بینیم که طبقات اجتماعی فرادست و فرودست کمتر با مشکل خشونت علیه مردها روبه‌رو هستند. چون طبقه اجتماعی پایین یا فرودست بر پایه یک نظام سنتی مردسالار استوار است که مورد پذیرش زنان هم هست. طبقه اجتماعی فرادست هم در جایگاه خود، هرگاه احساس تزلزل و سستی کرد، با مسائل مالی آن را حل می کند و به نوعی کمتر خشونت خانگی در آن جا معنا دارد اما افراد طبقه متوسط بیشتر در معرض خشونت قرار دارند. چون نه سیستم‌های ارزشی و نظام مردسالار طبقه فرودست را دارند و نه از امکانات طبقه فرادست به عنوان ابزار قدرت بهره‌مندند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها