در سونامی اخبار بد، چه کنیم؟
برخلاف تصور که گمان میرفت افراد به سمت خبرهای غیرتنش آفرین یا مثبت و خنثی بروند، مشخص شد آنها ناخواسته خود را در معرض اخباری قرار میدادند که اضطراب آفرین بود. افرادی که گفته بودند به اخبار خوب بیشتر علاقمند بودند بیشتر اخبار بد را انتخاب کرده بودند.
شوک به جامعه به خاطر اخبار بد میتواند در هر جامعهای برای مردم زیان بار و آسیب زننده باشد. اخبار بد و نگران کننده یکی از موضوعاتی است که نشاط و شادی را از ساحت اجتماع دور میکند. با این حال طی چند وقت اخیر سرعت حوادث و رخدادها به طرزی باورنکردنی بر نگرش افکار عمومی به مسائل تاثیر گذاشته است.
در این میان شاید بتوان «آرامش» را حلقه مفقودهای دانست که همه در چنین جامعهای به دنبال آن هستند. خبرهای بد برای هرکسی وحشت آفرین است و گاهی ممکن است مسیر زندگی افراد را تغییر دهد. اما گاهی هم کسانی که زیر بمباران اخبار بد واقع میشوند بدون آنکه متوجه باشند به مرور دچار افسردگی و بی انگیزگی میشوند و شاید عوارض روحی و جسمی این امر تا مدتها مکتوم باقی بماند.
در بیشتر جوامع توسعه نیافته، شنیدن خبر بد چندان هم غافلگیرکننده نیست، زیرا در اینگونه جوامع مردم با اخبار بد و تاسف بار تقریبا خو گرفتهاند، اما کاملاً بدیهی است که شنیدن خبر بد در هر حالی چندان آسان نیست، هرچند که این موضوع با تکرار مکرر جنبه عادی به خود گرفته باشد.
اما واقعیتی که در برخی کشورهای مصیبت زده نمیتوان از کنار آن گذشت این است که افکار عمومی این جوامع میدانند که در محاصره اخبار بد هستند و از هر گوشه اخبار بد به سمت آنها هجوم میآورند. اما روان شناسان میگویند باید دید آیا این اخبار نشان دهنده ذات محیط پیرامون ما است یا عواملی که بر محیط اثر گذاشته اند؟
آیا اخبار بد فروکش میکنند؟
وقتی رویدادهایی مثل سقوط هواپیما یا از دست دادن یک قهرمان ملی به وقوع میپیوندد، روح جامعه تا مدتها آزار دیده باقی میماند. در چنین حالتی جامعه تا زمان رسیدن به یک وضعیت عادی دوره سختی را سپری میکند، اما مشکل زمانی حادتر میشود که چرخه حوادث و رخدادها تکرار شده و ابعاد آن ادامه دار میشود.
بی شک، فرار کردن از اخبار بد و فاجعهها غیرممکن است. جنگ با تروریسم، نژادپرستی، آزار و اذیت و ترس، تصادفات مرگبار و.. بر اخبار تسلط دارند. امروزه به لطف تکنولوژی مردم به طور شبانهروزی و ۲۴ ساعته درگیر اخبار بد و پخش صحنههای آخرین فاجعههای روز گیر افتادهاند.
یک ادعای قدیمی وجود دارد که میگوید: «اخبار بد فروش میکند» و اخبار بد برای کسانی که از اضطراب رنج میبرند دلایل بیشتری برای ترساندن دارد.
اضطراب را که گاهی نتیجه مطلع شدن از خبر بد است، میتوان در ۲ کلمه خلاصه کرد. «چنانچه اگر» (whaif) اگرچه این کلمات کوچک، به ظاهر بی معنی به نظر میرسند، اما میتوانند قدرت ویرانگری داشته باشند. چه اتفاقی میافتد؟ ما باید چه کار کنیم؟ اگر نتوانم؟ چنانچه اوضاع بدتر شود؟
اخبار بد و اضطراب اجتماعی
کارشناسان روان شناسی تردید ندارند که در بیشتر مواقع، اخبار نگران کننده اضطراب فردی و اجتماعی را گسترش میدهند و این به معنی آن است که چیزهای زیادی جامعه و افراد را در معرض نگرانی قرار داده است. این امر میتواند در ذهن افکار عمومی طیف وسیعی از سناریوها را در عرض چندثانیه تولید کند که در بالا به آنها اشاره شد؛ از جمله اینکه «حالا چه میشود؟»
سراغ اخبار نروید!
میگویند بی خبری خوش خبری است، اما آیا میشود خود را از تحولات دور نگه داشت؟
زمانی که امریکا درگیر جنگ با عراق بود، تصور این بود که صفحات زیادی از روزنامهها و سایتها به این موضوع اختصاص خواهد یافت، اما بحث جنگ خبر مورد علاقه همه افراد نیست و برای همین منظور در سرویسهای دیگر روزنامهها و سایتهای امریکایی اخبار هنرمندان، فیلمها، مد روز و.. خودنمایی میکرد.
مفهوم این امر آن بود که ذهن همه افراد جامعه درگیر موضوع اصلی روز جامعه که میتواند یک خبر بد یا ترسناک باشد، نیست.
گرچه مدیریت اخبار در جوامع توسعه نیافته دشوار است، اما کارشناسان میگویند راهکارهایی وجود دارد تا افراد جامعه خود را از خبرهای ناگوار دور نگه دارند و در مسیر بازخورد آنها واقع نشوند.
یکی از این راهکارها این است که تصمیم بگیرید که چگونه رسانههای خبری را مصرف کنید. خبر بد این است که رسانههای دیجیتال بیش از هر زمان دیگری از راههای مختلف، ما را در جریان اخبار و رویدادهای بد قرار میدهد، اما از طرفی خبر خوب این است که به ما راههایی برای کنترل مصرف رسانههای خبری را نیز داده است.
این روزها ممکن است در هر ساعتی از شب یا نیمهشب با اخبار بد یا ویرانگری مواجه شوید. اخبار بد رسانههای اجتماعی این روزها در گوشی هوشمند مردم ممکن است حس ناشی از عواقب قریب الوقوع ایجاد کند. اگر اینطوری هستید نوتیفیکیشنها را از برنامه و کانالهای خبری خود غیرفعال کنید یا حتی همه آنها را پاک کنید.
یک راهکار دیگر این است که با توجه به این موضوع که بسیاری از مردم کانالهای خبری را در رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر دنبال میکنند. اگر یک فاجعه رخ داده باشد در نظر بگیرید که آیا برای شما مفید است که پیوسته این اخبار را در رسانههای روزمره دنبال کنید. دور شدن از بولتنها، تماشای کانالهای خبری ۲۴ ساعته و دورشدن از شبکههای اجتماعی در این مواقع میتواند برای شما مفید باشد.
یک واقعیت مسلم این است که اخبار بد همیشه در جهان وجود خواهد داشت. اما به این معنی نیست که شما موظف هستید آن را بشنوید و دنبال کنید یا اینکه درباره آن بخوانید. رسانهها به سختی به این موضوع باور دارند که اخبار بد به فروش میرسد. اما این را باید متوجه باشند که بالا نگه داشتن پیوسته این اخبار و نشان دادن درد و رنج همراه اضطراب میتواند به یک ترکیب سمی منجر شود.
خبرهای فوری و پمپاژ اخبار بد!
بسیاری از کارشناسان میپرسند چرا روزنامهها و برنامههای تلویزیونی پر از فاجعه، فساد و بی کفایتی مدیران است؟ «هنگامی که شما اخبار را نگاه میکنید، گاهی اوقات احساس میکنید که تنها خبرهای بد و افسرده کننده و وحشتناک گزارش میشود و این سوال برایتان پیش میآید که چرا رسانهها روی چیزهای بد در زندگی متمرکز میشوند؟ نه خوب؟ واقعا چه اتفاقی میافتد که رسانهها این اخبار بد و افسرده کننده را به ما میگویند؟
پاسخ کارشناسان این است که بُرد رسانه خصوصا کانالهای خبری برای بازخورد و بازدید بیشتر در اخبار فوری تکان دهنده است و در نتیجه آنها از این راه میتوانند بازدیدهای خود را بیشتر کنند.
یک احتمال قوی دیگر نیز وجود دارد. اینکه بیشتر خوانندگان و بینندگان رسانههای خبری انگار یاد گرفتهاند که روی این اخبار بد و فاجعه آمیز تمرکز کنند.
محققین غربی یعنی «مارک تروسر» و «استوارت سوروکا» تحقیقاتی انجام دادهاند تا روشن کنند نگرش مردم در استفاده از اخبار چگونه است؟ آنها چگونگی ارتباط دهی افراد به اخبار را زیرسوال بردند (مثلا زمانی که کسی از کامپیوتر شخصیاش برای جستجوی اخبار استفاده میکند، دقیقا مشخص نیست که چه کسی از رایانه در حال استفاده است) معنی این امر آن است که فردی که دنبال اخبار میرود به طور ناخواستهای به سمت موضوعاتی ممکن است هدایت شود که مطابق میل او نباشد.
در یک آزمایش تجربی مشخص شد میل و گرایش افکار عمومی وقتی به دنبال اخبار هستند به سمت اخبار هولناک و فاجعه آمیز زیاد است. در همین آزمایش داوطلبین در ابتدا باید اخباری سیاسی را از خبرگزاریها انتخاب میکردند، در این حین دوربین اندازه و ارزیابیهای لازم را بر روی حرکت چشم آنها انجام میداد.
به آنها گفته شده بود که حتما به خواندن مقالات خبری بپردازند، اما در اصل هیچ تفاوتی در نتیجه نداشت. در مرحله بعد، داوطلبین میبایست ویدیویی کوتاه میدیدند، سپس آنها میبایست به سوالاتی آنها جواب میدادند، مانند اینکه چه نوع خبر سیاسیای را دوست دارند؟
نتایج پژوهش بسیار منفی بود و بیشتر اخبار خوانده شده موضوعاتی، چون ریا، فساد، شکست و... بود. برخلاف تصور که گمان میرفت افراد به سمت خبرهای غیرتنش آفرین یا مثبت و خنثی بروند، مشخص شد آنها ناخواسته خود را در معرض اخباری قرار میدادند که اضطراب آفرین بود. افرادی که گفته بودند به اخبار خوب بیشتر علاقمند بودند بیشتر اخبار بد را انتخاب کرده بودند.
اما وقتی از آنها پرسیده شده بود، ابراز علاقه مندی به اخبار خوب کرده بودند. به طور متوسط آنها اذعان کرده بودند که رسانه بیشتر بر اخبار خیلی منفی تمرکز دارد. محققین پژوهش خود را "تعصب منفی" عنوان کردند، این واژهای است که روان شناسان برای طلب شدید همگانی ما انسانها برای شنیدن و یادآوری اخبار بد به کار میبرند.
این فقط به عنوان یک تئوری یاد نمیشود بلکه ما اینطور هستیم که به خطرات احتمالی، واکنش منفی نشان میدهیم. اخبار بد سیگنالی برای مغزمان به شمار میآید که در مقابلش باید از خود دفاع و مقاومت نشان دهیم.
کارشناسان در غرب میگویند:همانطور که پیشبینی میشد، دلایلی وجود دارد که افراد زودتر به کلمات منفی واکنش نشان میدهند، در آزمایشگاه، میتوانید با کلمات "سرطان"، "جنگ"، "بمب" این مساله را تست کنید و واکنش افراد را مشاهده کنید.
همچنین کلمات مثبتی مانند لبخند، کودک، تفریح و... واکنش کم تری را نسبت به کلمات منفی به خود جذب میکنند. نتیجه گیری اینکه در کل ما به کلمات منفی واکنش سریع تری نشان میدهیم. اگر به ما بگویند یک کلمه منفی را حدس بزنیم، مطمئنا میتوانیم دقیقا آنرا بگوییم
برهوت خبری و کسالت آور مطلوب است؟
واقعیت این است که همیشه اینطور نیست که این اخبار بد و افسرده کننده مورد تقاضای زیاد باشند. گاهی اخبار عادی مردم را کلافه میکند و در نتیجه آنها به سمت هیجان بیشتر سوق مییابند، اما وقتی این منفی بافی در معرض تکرار واقع میشود روح مخاطب خسته شده و سعی میکند از اخبار بد فرار کرده یا آن را نادیده بگیرد.
البته این موضوع برای خبرنگاران هم جذاب است به این معنی که شاید روزنامهنگاران برایشان مرسوم شده که دنبال سوژههای مهیج بروند. چون پوشش یک فاجعه ناگهانی بیشتر از پیشرفت آرام و آهسته هرکسی را برای گزارش دادن انگیزه میدهد. شاید هم آنها بر این باورند که گزارش مهیج از حوادث ناگوار برای گزارش و داستانهای خبری سادهتر است.
اما موضوع اینجاست که رسانهها در بیشتر مواقع به رسالت و وظیفه کاری خود میپردازند یعنی امکانپذیر نیست که رسانه و خبرنگار، رخدادها را نادیده بگیرد و صرفا به درج اخبار خوشایند یا خنثی مبادرت کند.
البته در چنین شرایطی گاهی نیز رسانهها سعی میکنند تا جامعه شرایط آرام بخش را تجربه کند. در چنین مواردی اخبار رخدادهای حسای برای بخشهای تصمیم گیر ارسال میشود و در عوض جامعه با اخبار امید بخش مشغول میشود. این استراتژی نیز هزینه زاست چرا که جامعه پس از یک دوره رکود و بی خبری ممکن است احساس کند که در معرض بی اطلاعی و غفلت واقع شده و در واقع حقایق به آنها گفته نشده است.
امروزه سرعت پخش اخبار بد با روی کار آمدن تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی شتاب بیشتری به خود گرفته است و امروز به اندازه یک دست در جیب کردن با انواع اخبار دور و نزدیک فاصله داریم و حتی خودمان نیز گاهی وظیفه خبررسانی را بر عهده میگیریم.
ضمن اینکه حالا احتمال دیدن عکسها و فیلمهای وقایع نیز که تاثیر بهمراتب قویتری از خبرهای مکتوب دارند بیشتر شده است. اکنون بسیاری از اخبار بد را میتوان با جزئیات تصویری که عدهای تصویربرداری و از طریق شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند تماشا کرد. درست به همین دلایل، بیش از گذشته باید به مسئله تاثیر اخبار بر زندگی فردی و اجتماعی توجه کرد و به این پرسش پرداخت که آیا لزومی برای مدیریت انتشار و دریافت این اخبار وجود دارد یا نه.
خبرهای بد مختص همه جوامع است
شوک به جامعه با اخبار بد منحصر به یک یا چند کشور نیست و در واقع بیشتر جوامع با این موضوع دست به گریبان هستند. گرچه کارشناسان، مدیریت صحیح اخبار را راهکار مصونیت جوامع از اضطراب میدانند، اما بی شک نقش شفافیت به شرط مخیر کردن افراد به استفاده از اخبار میتواند مفید باشد.
روان شناسان میگویند غریزه بقا به عنوان یکی از ویژگیهای طبیعی بشر دلیل دیگری است برای توجیه مواجهه با اخبار منفی. به این معنا که انسان بیشتر به مسائل خطرناک و یا تهدیدکننده توجه میکند تا بتواند بهتر از خود محافظت کند. اما تماس بیشتر با اخبار منفی، به هر دلیل که باشد، نگرانیهای ما را تشدید و کنترل آنها را سختتر میکند. به هر حال تعامل ما با دنیا تحت تاثیر این اخبار قرار میگیرد و به ناچار وقتی واقعیتی در جوامع بوقوع میپیوندد گریز از واقعیات موجود امکان پذیر نیست.
گاهی علائم اختلال استرس پس از سانحه در افرادی که در معرض اخبار بد یا تصاویر خشونتآمیز هستند، دیده میشود. برخی مطالعات نشان میدهد این علائم رابطه مستقیمی دارد با میزان زمانی که افراد برای تماشای تلویزیون یا گوش دادن به اخبار صرف میکنند. یکی از ویژگیهای افرادی که دچار ضربه روحی، به معنای کلی آن، میشوند این است که به صورت افراطی وقایع اطراف خود را تفسیر و به آنها فکر میکنند.
بنابراین، این افراد در مواجهه با اخبار منفی نگاههای تعمیمدهندهای دارند و حتی در زمان همدلی نیز دچار افراط میشوند تا جایی که آنها نگرانی را به جامعه بزرگتری تعمیم میدهند و به این ترتیب اضطراب ملی ناشی از پمپاژ اخبار بد جنبه ناخوشایندی پیدا میکند.
شانا گاداریان در واشنگتن پست مینویسد: «رقابت رسانهای به این معناست که رسانهها تمایل دارند از تصاویر و روایتهای احساسی هرچه قویتر استفاده کنند تا مخاطبهای همیشه در حال ریزش خود را راضی نگه دارند.»
مطالعهای که در دانشگاه کیمبریج انجام شده نشان میدهد که افزایش فروش نشریات با بالا رفتن میزان خبرهای منفی نسبت مستقیم دارد.
در مقالهای که در وبسایت مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن منتشر شده، آمده است: «اگر جلد مجله حاوی خبرهای منفی باشد آن شماره ۳۰ درصد فروش بیشتری خواهد داشت. مثلاً وقتی نشریه «راشن نیوز آنلاین» تیتر روزش را از میان اخبار مثبت انتخاب کرد، ۶۶ درصد از خوانندههای آن کم شدند. خبرهای منفی توجه بیشتری جلب میکنند و سطح هوشیاری را بالا میبرند.
بررسی واکنشهای فیزیکی افراد در محیط آزمایشگاهی نیز نشان میدهد که اخبار مثبت واکنشهای فیزیکی مرتبط با تمرکز را کندتر میکند، در حالی که اخبار منفی تمرکز را بهسرعت بالا میبرند. این دقیقاً همان ویژگیای است که رسانه بهخوبی از آن استفاده میکند.
در کشورهای توسعه یافته، امروز تعداد بیشتری از رسانهها به ضرورت سرمایهگذاری بر اخبار مثبت و سازنده پی بردهاند. آنها تاکید خود را بر ارائه راهکار و حل مسئله گذاشتهاند. تام استنفورد، استاد روانشناسی و علوم شناختی در دانشگاه شفیلد میگوید: «وقتی مخاطب و رسانه تا این حد روی اخبار منفی متمرکز هستند پس مشکلات زیادی وجود دارد، بنابراین بهتر است همین حالا وارد عمل شویم.»
بنا بر این به نظر میرسد گرچه رسانه در تولید اخبار مثبت یا منفی نقش قاطعی دارد، اما نگرش به این موضوع با این واقعیت ارتباط معنادارتری پیدا میکند که میزان حساسیت به اخبار بد و رسیدن به نقطه اضطراب ملی در دو جامعه توسعه یافته یا توسعه نیافته متفاوت است، اما شکی در این موضوع نیست که آستانه تحمل افکار عمومی در هر دو جامعه فوق الذکر و تحریک پذیری آن میتواند در یک سطح باشد مثل اجتماع مخالفان ضد جنگ در امریکا و کسانی که از یک خبر بد مثل سقوط هواپیما یا تصادفات مکرر مرگبار با تلفات بالا دچار اضطراب ملی میشوند که در مورد اول آنها با یک کنش به دنبال ممانعت از وقوع اتفاق بد هستند و در مورد دوم جوامع سعی میکنند خود را از خبر بد دور نگه دارند تا دچار ترس و اضطراب نشوند.
ارسال نظر