نحوه‌ی بستن بزرگراه ها در تهران توسط آشوبگران

یکی از خبرنگاران از ناآرامی های اخیر در پی گرانی بنزین می گوید که آشوبگران با قمه در بزرگراه ها می ایستادند و رانندگان را مجبور می کردند که ماشین های خود را خاموش کنند.

نحوه‌ی بستن بزرگراه ها در تهران توسط آشوبگران

نا آرامی های روزهای اخیر در تهران و تمام نقاط کشور برای بسیاری از افراد مشکل ایجاد کرده است.

یک روز پس از اعلام نرخ جدید بنزین در ایران، عدّه‌ای از مردم در اعتراض به این خبر در برخی خیابان‌های شهر تهران و بعضی شهرستان‌های دیگر تجمع کردند. مردم نگران بودند که افزایش قیمت بنزین اوضاع اقتصادی آنان را بیش از پیش تحت‌الشعاع قرار خواهد داد؛ بویژه آنکه دولت بویژه در روز‌های اول نیز از اطلاع‌رسانی درست و اقناع افکار عمومی غفلت بزرگی کرده بود و همین مسئله موجب انتقاد بسیاری از کارشناسان و رسانه‌ها و شخصیت‌ها شده است.

با این حال در کنار اعتراضات اولیه‌ای که همگان آن را به رسمیت شناختند، به نظر می‌رسید همچون بسیاری از موارد مشابه دیگر، و البته این بار پررنگ‌تر، اقدامات برنامه‌ریزی شده و سازمان‌دهی شده‌ی پیچیده‌ای نیز برای سوءاستفاده از نگرانی مردم به نفع آشوب و اغتشاش و ناامن کردن کشور وجود آمده است. رهبر انقلاب در سخنرانی یکشنبه صبح خود تاکید کردند که مردم نگران‌اند و مسئولان باید مراقب گرانی باشند، با این حال آنکه پمپ بنزین آتش می‌زند و خرابکاری می‌کند مردم نیستند بلکه اشرارند و مردم عزیز باید صف خود را از این‌ها جدا کنند.

طی روز‌های گذشته به مرور اطلاعات و جزئیات بسیاری از نحوه‌ی سازماندهی به اغتشاشات و آشوب‌ها به دست آمده و توسط خبرنگاران نیز رویت شده که نشان می‌دهد این آشوب‌ها هیچ نسبتی با اعتراض مردمی ندارد بلکه اساساً یکی از اهداف اصلی آن‌ها ضربه زدن به امکانات و منابع همین مردمی است که از افزایش قیمت بنزین هم نگران‌اند! آتش‌زدن پمپ‌بنزین‌هایی که متعلق به اشخاص حقیقی است، آتش زدن بانک‌هایی که در واقع پرونده‌های مالی خود مردم در آنجا نگهداری می‌شود و بخصوص بانک‌های مسکن که پرونده درخواست‌کنندگان وام در آنجا وجود دارد و یا آتش زدن خانه‌ها و ماشین‌های مردم عادی و نیز امکانات عمومی که خود مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند نشان می‌دهد که اغتشاش، مردم را هدف گرفته و داغی به نگرانی آن‌ها اضافه می‌کند.

برخی از مردم حتی در همان روز اول (شنبه) شاهد بوده‌اند که چگونه هسته‌های مرکزی اغتشاش که سازماندهی و آموزش دیده‌اند همدیگر را به خوبی می‌شناسند و یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند. شاهدان می‌گویند که این افراد در هسته‌های کوچک، اما پراکنده خرابکاری و آتش‌زدن‌ها را آغاز می‌کنند و بلافاصله از صحنه می‌گریزند. وزارت اطلاعات اعلام کرده است که بسیاری از این آشوبگران شناسایی شده‌اند و با آن‌ها برخورد خواهد شد.

در یکی از این موارد یک خبرنگار از چند نفر از افرادی که از همان ابتدای ماجرا شاهد آتش‌زدن بانک مسکن کیانشهر تهران بود جزئیات ماجرا را پرس و جو کرده است. این شاهدان می‌گویند دو نفر با موتور در مقابل بانک توقف کرده و با امکاناتی که در دست داشتند این بانک را آتش زده و فرار کردند.

اما در همین باره یکی از عکاسان خبری روایت جالبی را از نحوه‌ی ساختن ترافیک‌های سنگین در برخی نقاط شهر توسط آشوبگران روایت کرده است.

او می‌گوید: ساعت ۱۹:۳۰ روز یکشنبه ۲۶ آبان‌ماه از محل خبرگزاری برای حرکت به سمت منزل بیرون آمدم، به سمت خودرویم رفتم، منزلم در اسلامشهر بود و وقتی از نشان (مسیریاب ایرانی) استفاده کردم، مسیر آیت‌الله سعیدی را به من معرفی کرد. من هم از همین مسیر رفتم.

ابتدای مسیر آرام و خلوت بود تا اینکه به سمت چهاردانگه رسیدم. در حال رانندگی بودم و قبل از اینکه به سرعت گیر برسم مجبور شدم سرعتم را کم کنم در همین حین به یک باره جمعی حدود ۲۰ نفر جلویم ظاهر شدند. همگی آنان قمه به دست داشتند، در دست برخی از آنان علاوه بر قمه سنگ نیز بود. مقابلم ایستادند و به من و چند خودروی دیگر که کنارم بودند اشاره کردند که بایستید. من ابتدا فکر کردم که راهزن هستند و می‌خواهند خودرو را به زور بدزدند. درب ماشین را قفل کردم. تعداد خودرو‌ها بیشتر شد و در کنار هم ایستادند به آن‌ها هم اشاره کردند که خودرو را خاموش کنید. وقتی دیدند خاموش نکردیم با فریاد و نشان دادن قمه مجبورمان کردند ماشین‌ها را خاموش کنیم. ردیف اول حدوداً ۵ یا ۶ خودرو می‌شدیم. آن‌ها موفق شدند ما را متوقف کنند.

پشت سر ما هم ماشین‌های دیگر هم ایستاده بودند. آن‌ها با ایجاد رعب و وحشت و با نشان دادن قمه به زور موفق شدند که تمامی خودرو‌های متوقف شده را خاموش کنند. اما من خودرویم را خاموش نکردم، ولی چراغ‌هایم را خاموش کردم تا باور کنند که خودروی من هم خاموش شده است. آن‌ها لاین مقابل به سمت تهران را هم متوقف کرده بودند.

وقتی حواسشان پرت شد من لاین کندرو را کنارم دیدم که مجبور بودم به صورت خلاف به سمت بالا حرکت کنم. در یک لحظه با سرعت بالا به اصطلاح تیکاف کشیدم، اما آن‌ها متوجه شدند و بلافاصل به سمت من آمدند، من توجه نکردم و فقط پایم را روی پدال گاز فشار دادم تا آن‌ها به من نرسند. سه نفر از آن‌ها با فحاشی به سرعت دنبال من می‌دویدند و حتی چند تا از سنگ‌هایی که پرتاب کردند به شیشه عقب برخورد کرد، اما خوشبختانه شیشه‌ها سالم ماندند و من موفق شدم از آنان فاصله بگیرم.

آن‌ها صورت‌هایشان را هم پوشانده بودند و اغلب هم لباس مشکی بر تن داشتند. من که موفق شدم فرار کنم، اما نمی‌دانم بقیه چکار کردند فرار کردند یا نه؟ بعد‌ها از اخبار شنیدم که در آن محل راهبندان شده و ترافیک سنگینی صورت گرفته است.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها