چرا زنان از بی توجهی و بی مهری همسرانشان به ستوه آمده اند
یک مشاور برجسته حوزه روابط همسران در جدیدترین تحقیقات خود از نقش اصلی و موثر بی توجهی در اختلافات زناشویی ، خیانت و طلاق بین زوجین در ایران پرده برداشت. به باور مهدی آریافر بیتوجهیهای مردان، نقش موثری در شکست زندگی مشترک و خیانت بین همسران ایرانی دارد.
در حال حاظر یکی از عمده ترین اختلافات در روابط بین زوجین و علت مراجعه آنها به دادگاههای خانواده، بیتوجهی و بیمهری همسران نسبت به یکدیگر می باشد.
این بی توجهی لایههای عمیقی دارد که سالیان سال بین زوجین همچنان بصورت حل نشده باقی مانده و با گذشت مدت زمان زیادی از روابط تبدیل به کینه و نفرت و تنش شده و هر یک را دچار احساساتی چون ترس از دست دادن همسر، استرس، خشم، کینه و نفرت و ناامیدی از آینده رابطه نموده است.
براساس مطالعاتی که در دفتر مشاوره مهدی آریافر انجام گرفته است و در وب سایت شخصی ایشان mahdiaryafar.com منتشر شده، بیتوجهی و کمتوجهی یکی از اصلیترین عوامل ایجاد تنش و اختلاف بین همسران است.
از بین صدها پروندهای که توسط ایشان مورد بررسی قرار گرفته، راهحل ها و رویکردهایی استخراج شده که حاصل تجربه و دانش ایشان در این زمینه است. از این رو ما با مهدی آریافر محقق و پژوهشگر حوزهی روابط همسران و مشاور سرشناس خانواده مصاحبهای ترتیب دادهایم تا به دلایل این امر پی ببریم.
آقای آریافر فکر میکنید بیمهری مردان نسبت به زنان از چه چیزی نشات میگیرد؟
با این سوال باید به دنبال سرنخهای روانشناختی و جامعهشناختی رابطه از دیدگاه مردان بپردازیم. مردها عمدتا رویکرد مشخصی در یک رابطه دارند و چون در بیرون از خانه، هم مشغله کاری و هم مشغله اجتماعی دارند ممکن است در برخی موارد این رویکرد در رابطه کمرنگتر شود. اما به معنای بیتوجهی نیست. پس نباید هر بیمهری یا سردی لحظهای را بهپای بیتوجهی و عدم توجه مرد به زن تلقی کرد. در برخی موارد این بیتوجهی لزوما ارتباطی به مشغله کاری ندارد و ممکن است به دلیل مشکلات یا اختلافاتی باشد که با همسر و یا خانوادهی خود دارند. چون مردان نسبت به بروز احساساتشان نسبتا محافظه کار هستند، ممکن است به شکل کمتوجهی بروز پیدا کند.
زن چه از نظر روانشناختی و چه از نظر فیزیولوژیکی دوست دارد برای همسر خود در اولویت باشد. اگر مرد نتواند به این نیازهای اساسی زن پاسخ بدهد مسلما باعث ایجاد تنش در رابطه میشود. در این موارد شک خیانت به همسر بسیار زود به سراغ رابطه میآید. چرا که ما هر روزه در جمعهای مختلف و مجلات و فیلمها و سریالها شاهد روابط موازی هستیم و این شک ممکن است به سرعت رشد کند و گریبان رابطهی زناشویی را بگیرد.
همسرانی که فکر میکنند مورد بیتوجهی یا بیمهری قرار گرفتهاند. باید در وهلهی اول چند سوال از خودشان بپرسند. آیا همسر یا شریک عاطفی آنها مثل سابق از نظر رفع مشکلات و مسائل مربوط به خانه حالت حامی و پشتیبان را دارد؟ آیا این رفتار به طور مداوم انجام میشود و یا صرفا برخی مواقع خاص مورد بیتوجهی قرار میگیرند؟ آیا همسر آنها مشکلات کاری و دغدغههای خارج از خانواده را بازگو میکند؟ آیا این بیتوجهی دوطرفه است و یا صرفا از جانب مرد میباشد؟ پس از اینکه این سوالات به طور کامل بررسی شدند، اگر این رفتار بیتوجهی یا بیمهری، تبدیل به یک عادت شده باشد کمی نگرانکننده است، اما همچنان راهحلهای زیادی برای حل این مشکل وجود دارند. اما اگر صرفا در برخی مواقع خاص این رفتار شکل میگیرد و مرد همچنان نقش یک حامی و پشتیبان را در خانه و مخصوصا در رابطه دارد، ممکن است عوامل خارجی باعث ایجاد چنین مشکلی شده باشند.
یک مثال ذکر میکنم: در برخی موارد مشاهده میشود که مرد در تماس تلفنی با همسر تمایل دارد که هر چه سریعتر به این مکالمه پایان بدهد، اما در تماس تلفنی با دوستان و آشنایان وقت بیشتری را به صحبت کردن اختصاص میدهد. به نظر شما آیا این دلیلی به غیر از بیتوجهی به همسر دارد؟ همچنین مردانی که در جمع به همسران خود توجهی ندارند و جلوی آنها به خانمهای دیگر توجه و خوش و بش بیشتری نشان میدهند ، بدیهی است که این موارد برای یک زن بسیار آزاردهنده است و بی توجهی و بی مهری محسوب میشود. یا در حضور همسر خود بیش از حد از تلفن همراه استفاده میکند. زن در این مسئله حق دارد این رفتار مرد را بیتوجهی به حساب بیاورد. در این مسئله باید واقعبین باشیم. شناخت بیتوجهی عمیق و بیتوجهی ناشی از مشکلات و تنشهای زندگی در بسیاری از موارد ساده است.
از نظر جنابعالی دلایل عمدهی این بیتوجهی چه چیزهایی هستند؟ منظور ما موارد واقعی هستند که در این زمینه به دفتر مشاوره شما مراجعه میکنند. با توجه به سابقهای که در این زمینه دارید چه عواملی بیشترین نقش را دارند؟
یکی از مواردی که بیشتر خانمها در جلسات مشاوره بیان میکنند این است که مرد بیشتر کار، خانواده خود، دوستان، و بعد همسر و فرزندان را در اولویت قرارمیدهد. در این مورد باید حق را به خانمها بدهیم. آقایان باید بتوانند تعادل مناسبی را بین کار و روابط عاطفی خود برقرار کنند و آن را مدیریت کنند. وظیفهی مرد در رابطه صرفا مبتنی بر مسئولیتها و وظایف نیست. باید از نظر حمایت عاطفی، توجه به مسائل احساسی، درک موقعیتهای عاطفی و مواردی از این دست هم به نوبهی خود در رابطه نقش داشته باشد. از طرفی خانمها باید نگرانی و استرس کاری که مرد متحمل میشود را در نظر بگیرند و از متشنج کردن فضای خانه و رابطه خودداری کنند.
مورد دیگری که بسیار به چشم میخورد مشکلات جنسی میباشد. این مشکل اگر به درستی هدایت و حل و فصل نشود، ممکن است تبعات خوبی نداشته باشد. رابطهی جنسی بخش مهمی از رابطه زناشویی است. بسیار دیده میشود که برخی مردان پس از رابطه جنسی زودهنگام هیچ واکنشی نشان نمیدهند یا همسر خود را ترک میکند و یا به خواب میروند، یا رابطهی جنسی آنها بیکیفیت است و هیچ معاشقه و مغازلهای صورت نمیگیرد. این امر علاوه بر دلایل علمی که خارج از بحث ماست میتواند نشانی از بیتوجهی مرد نسبت به زن تلقی شود.
برخی مردان نمیدانند چگونه با همسر خود رفتار کنند و یا فراموش کردهاند. آنها مشکلات کاری را دلیل بسیاری از بیمهریها و بیتوجهیهای خود میدانند. اما مگر گفتن کلمات و جملات محبتآمیز، پاسخگویی به نیازهای احساسی و عاطفی، گوش دادن به حرفهای همسر و مواردی از این دست چقدر زمانبر است؟
گفتن کلمات و جملات محبتآمیز یک سیگنال مثبت از جانب مرد است که بسیاری از این مشکلات ناشی از بیتوجهی را حل میکند. اما حتی چنین رفتار سادهای هم از برخی مردان دیده نمیشود. بهتر است زوجها این موارد را با هم در میان بگذارند تا این مشکلات دنبالهدار نشود.
بیتوجهی از جانب خود خانمها هم جزو موارد شایع است. شما تا زمانی که به مردان توجه نداشته باشید انتظار جلب توجه عملا دور از انتظار میباشد. سایر مشکلات نظیر کمبودهای عاطفی، مشکلات اخلاقی، مشکلات ناشی از عرف، فشار خانوادههای زوجین، مشکلات مالی و مشکلهایی که ریشههای روانشناختی گوناگون دارند میتوانند دلایل بروز بیتوجهی یا کمتوجهی از جانب مردان باشند.
چرا بیتوجهی و بیمهری آنقدر تاثیر مخرب در رابطه دارد؟ نظر شما به عنوان متخصص روابط همسران در این باره چیست؟
مثالی که همیشه در این زمینه میزنم این است که شما اگر از یک گل، زیبایی و طراوت میخواهید باید به آن رسیدگی کنید. اگر این رسیدگی به طور مداوم و همیشگی انجام نشود، مطمئنا گل تازگی و زیبایی و طراوت لازم را نخواهد داشت، چه بسا پژمرده شود. از این رو توجه به همسر و محبت به او یک احساس تازگی و زیبایی را در او به وجود میآورد و در صورتی که این توجه و محبت از او دریغ شود مطمئنا طرفین رابطه دچار یک بحران عاطفی میشوند که تمام زندگی آنها را دربرمیگیرد.
البته خانمها میتوانند به طور مستقیم این موضوع را با آقایان در میان بگذارند و از دلایل آن آگاه شوند. در بسیاری از موارد گفتگو بهترین راهحل است. شاید این بیتوجهی از جانب مردان احساس نشود و هرگز فکر نمیکنند چنین رفتاری باعث بروز ناراحتی و ایجاد مشکل در رابطه میشود. در میان گذاشتن احساسات و نقطهنظرات در رابطه میتواند نهتنها مشکلات بیتوجهی و بیمهری را تا حد زیادی برطرف کند، بلکه این آگاهی دوطرفه حتی منجر به بهبود روابط میشود. هیچوقت نباید هر بیتوجهی یا بیمهری را خیانت تعبیر کرد. این بزرگترین اشتباهی است که زوجین در یک رابطه مرتکب میشوند. واقعبین بودن و تحلیل مسائل از تمام جهات در این زمینه بسیار راهگشا است.
آقای آریافر، از دیدگاه شما یکی از دلایل بی توجهی که منجر به ایجاد تنش و اختلاف بین زوجین میشود، نداشتن گفتگوی مناسب بین آنهاست. به نظر شما دلیل اینکه در اکثر مواقع مردان اتفاقهایی که در زندگی و محیط کاری آنها میافتد را با همسرشان در میان نمیگذارند چیست؟ آیا یک نوع بیمهری و بیتوجهی به همسر محسوب میشود؟
ترس و باور غلطی که در مردان شکل گرفته این است که آنها فکر میکنند اگر همه موارد اتفاقات و رویدادهای زندگی و کاری خود را با همسرشان در میان بگذارند ممکن است در آینده باعث ایجاد سوءتفاهم و اختلافات درون خانوادگی بین آنها شود. و دلیل آن هم این است که، زمانی که در بین جامعه، دوستان و همکاران خود هستند، میشنوند که با همسرشان بحث و جدل صورت گرفته، این دست موارد آنقدر در بین دوستان و همکاران مرد تکرار میشود که ترس درون او بوجود میآید. به همین دلیل هنگام صحبت کردن با همسر خود احتیاط را رعایت میکنند و این دلیل بر بیتوجهی نیست. بارها در جلسات مشاورهام با این جمله خانمها روبرو شدهام که میگویند: همسرم با اعضای خانوادهاش بخصوص خواهر و مادر خود راحتتر در مورد مسائلی که در طول روز اتفاق میافتد حرف میزند و آن خانم بعدها از طریق مادر شوهرش متوجه میشود که چه اتفاقاتی در مسائل کاری یا مالی آن مرد افتاده است. باید به این دسته از خانمها عرض کنم دلیل توجه زیاد شوهر به خانوادهاش وصحبت کردن در مورد موارد مختلف این است که به آن ها اعتماد دارند و در میان آنها احساس امنیت بیشتری میکند. از طرفی دلیل دیگر این است که، مردها نمیخواهند بار منفی و استرسهای ناشی از کار و اتفاقات روزانه خود را از طریق در میان گذاشتن با همسر خود، آرامش او و محیط خانه را برهم بزنند. خبر خوب این است که مشاوران حوزه روابط زناشویی معتقدند میتوانند به این گروه از خانمها که از بیتوجهی همسران خود آسیب دیدهاند و رابطهشان در حال فروپاشی است، الگوهای ذهنی جدید ارائه دهند که در باور و در ذهن مردانشان این موضوع ثبت شود که همسرشان نزدیکترین و صمیمیترین شخص برای گفتگوی دو نفر است.
آقای آریافر شما به عنوان مربی و مشاور برجسته قشر خاص در بین گفتگوهای خصوصیتان بین مردان و زنان آیا با مورد دیگری روبرو شدهاید که بتوان از آن به عنوان مدلی از بیتوجهی اشاره کرد؟
باید عرض کنم مسئله دیگری که در جلساتم با آن روبرو هستم بیتوجهی و بیمهری از نوع تحمیل نظرات شخصی و سلیقهای است. خانمی که در خصوص بیتوجهی مراجعه کرده بود میگفت:
همسرم اصرار دارد هر هفته با خانوادهاش یا دوستان خانوادگی بیرون برویم که در این مدت کوتاه سفر رفتن و بیرون رفتن، بسیار کلافه کننده است، از طرفی به هیچ عنوان نظرات من و فرزندانم برای او اهمیت ندارد و نسبت به آن بیتوجه است و جالب است میگوید از خانه نشستن بهتر است. شما را به سفر آوردهام و توقع دارد خوشحال باشیم و از آن لذت ببریم.
دیده نشدن و رنجش خاطر از نخستین واکنشهای طبیعی در مقابل اینگونه رفتارهای همسر میباشد در ادامه به دلیل استمرار این نوع رفتارهای تحمیلی دیده میشود زن بیمیل و رغبت و بیانگیزه شده و فقط جسمش همراه همسر به این طرف و آن طرف میرود و به منابع حمایتی خود از جمله پدر و مادر و دوستان و نزدیکان و حتی دیده شده به روابط جدید روی میآورد در نتیجه آنکه فاصله روحی، جسمی و عاطفی بین زن و شوهر ایجاد میشود. عدم توجه به این نکات در روابط همسران است که منجر به انباشته شدن حرفهای نگفته و در انتها فروپاشی یک رابطه میشود. مانند کشتی که سوراخ به ظاهر کوچکی در آن ایجاد شده و آن را ترمیم نمیکنند و در نهایت کل کشتی به زیر آب میرود.
به این گروه از مردان میگویم درست است که میخواهید به نظرات خانواده خود احترام بگذارید و از دید خودتان اتحاد خانوادگی را حفظ کنید اما توجه داشته باشید رفتار شما مانند شخصی است که میخواهد از یک خیابان دو طرفه عبور کند. هنگامی که به یک طرف نگاه میکنید و ببینید اتومبیلی رد میشود یا خیر مسلما به طرف دیگرتان هم توجه و دقت میکنید تا اتومبیلی به شما برخورد نکند. در زندگی زناشویی هم همین مثال مطابقت دارد. اگر به یک طرف توجه نکنید ممکن است با بی توجهی و عدم درک متقابل همسرتان و خیانت او مواجه شوید و در ادامه شما نیز مورد آسیب جدی قرار بگیرید.
توصیه بنده به آنان این است که بین سفر رفتن و مکانهایی که اختصاصا مورد نظر مردها است، رفت و آمد با خانواده همسر و دوستان خانوادگی خود و همسر و فرزندان خود تعادل برقرار کنند و از نظرات آنها هم مطلع شوند.
از دید شما مردانی که با خشم و عصبانیت و صدای بلند با همسرشان صحبت میکنند آیا میتوانند مانند موضوعات قبلی که اشاره کردید یک نوع بیتوجهی به همسر محسوب شود؟
بهتر است در جواب این پرسش شما به پاسخ یکی از مراجعه کنندگانم اشاره کنم که میگوید: این یک بیتوجهی محض است و از آن رنج میبرم، به این خاطر که اگر همسرم مرا دوست داشت و برای او مهم بودم هرگز با تحقیر و لحن ناخوشایند با من صحبت نمیکرد
باید عرض کنم درست است که یکی از راههای برطرف کردن بیتوجهی بین زوجین از طریق برقراری ارتباط کلامی و گفتگوی رو در رو میباشد، اما نه با عصبانیت و خشم و تخریب شخصیت بلکه با احترام و از طریق گفتگوی مسالمت آمیز.
دل مشغولیها و فکر مشغولیهای متعدد ناشی از فشار روانی کاری، بحرانهای مالی و اختلافات خانوادگی موجب ایجاد احساس خشم و عصبانیت در مردان میشود که بسیار دیده شده این احساسات منفی را بصورت عیب جوییها و انتقادهای مستمر بر سر همسرشان خالی میکنند. در جلساتم به تعدد دیدهام که این گروه از زنان سیبل هجمه فشارها و بارهای روانی مرد در زندگی مشترک قرار گرفتهاند، که بسیار خرد کننده و پایمال کننده شخصیت است.
البته بخشی به عملکرد زن بر میگردد که شنونده خوبی برای همسر خود نیستند و بیتفاوتی میان آنها نشان میدهد که ریشه اختلافات حل نشده بین زن و مرد همچنان باقی است. موضوع قابل تامل و پیچیدهای که برای بررسی و علل آن نیازمند صبر و شکیبایی زوجین در طول جلسات متعدد مشاوره است. براساس پژوهشهای انجام شده و موارد عینی، مردها بیشتر مستعد خیانت کردن هستند، گاهی دیده میشود مردها برای شروع یک ارتباط جدید این دست موارد را بهانهای قرار میدهند برای خیانت و خود را در این زمینه محق میدانند. به خانمها توصیه جدی میکنم اجازه ندهند این موارد از اختلافات ادامهدار شود به این خاطر که این گزینهها دلیل جدی برای خیانت محسوب میشود، بهتر است برای حل آن آیندهنگری داشته باشند.
و در انتها چه توصیه و پیشنهادی برای همسران دارید ؟
به آنها میگویم برای اعتمادسازی و توجه بیشتر به یکدیگر لازم است که زوجین فضای امن و راحتتری را برای هم ایجاد کنند تا گفتگوی صمیمی و بدور از تنش بین آنها شکل بگیرد. بجای تمرکز روی مشکلات و عیب جویی و نکوهش یکدیگر، به دنبال راه حل مناسب باشند، راهی که علمی و مبتنی به یک مسیر صحیح و راهگشا باشد نه نظر شخصی و سلیقهای هر یک از زوجین، راهکارهای جدید و نوینی که میتواند پایانی بر بیتوجهیهای همسرشان باشد.
و به آنها توصیه میکنم نگذارند رابطهایی که با عشق شروع شد با مسائل حل نشده به جدایی منتهی شود. بسیار جالب است بعد از حل پیچیدهترین اختلافات زوجین در انتهای جلسات میبینیم همانهایی که با بیشترین تنش و اختلاف درون خانوادگی سپری میکردند و به بالاترین نفرت و خشم به یکدیگر دست پیدا کردند، هم اکنون با بالاترین احساسات خوشایند و عشق زندگی میکنند. تجربه و تحقیقات نشان میدهند، همسران آسیب دیده از بیتوجهی در واقع در درون لایههای ذهنی خود عاشق یکدیگر هستند و یکدیگر را دوست دارند و این شگفت انگیز است.
ارسال نظر