نقوی حسینی فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با مستقل:

استیضاح حق مجلس است

نقوی حسینی می‌گوید: طبیعی است که رئیس جمهور از انتصاب خود دفاع کند اما حق قوی مجلس هم هست که استیضاح کند. مجلس ناظر است و مردم نیز می‌گویند شما به این‌ها رای اعتماد دادید.

استیضاح حق مجلس است

استیضاح حق مجلس است

 

سرویس سیاسی

 

استیضاح وزرا توسط مجلس در تمامی دولت‌ها اتفاقی طبیعی است اما این بار پس از گذشت یک سال از عمر دولت، بحث استیضاح نیمی از کابینه مطرح است که با توجه به یکدستی مجلس و دولت، خبر از تضادهای عمیق می‌دهد.

عملکرد دولت در یکسال اخیر نه تنها وعده‌های مردمی آن‌ها را تحقق نبخشیده بلکه در مقابل سوالات مجلس نیز چندان سربلند بیرون نیامده‌اند.

به جهت بررسی موضوع فوق با سید حسین نقوی حسینی، فعال سیاسی اصولگرا و نماینده دوره‌های هشتم، نهم و دهم مجلس گفتگو کردیم. در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

 

یکسال از دولت رئیسی گذشته است و با استعفای یک وزیر و احتمال استیضاح ۴ وزیر مواجهیم؛ بنظر شما این اتفاق ناشی از تضاد دولت و مجلس است یا مجلس به این نتیجه رسیده‌ که کابینه توانایی لازم برای تحقق وعده‌هایش را ندارد؟

خبر اعلام وصول استیضاح ۴ وزیر از طرف هیئت رئیسه که یکی از اعضای رئیسه آن را اعلام کرد مقداری باعث تعجب شد چون تا آنجایی که من در جریان هستم بنا بر این بود که دولت و مجلس با یکدیگر توافق کنند و با توافقات این تغییر و تحولات صورت بگیرد تا به استیضاح کشیده نشود.

به هر حال دولت با یک ضعف‌هایی در حوزه اجرایی رو به روست که طبیعی است و همه دولت‌های گذشته تقریبا همین مراحل را طی کرده‌اند. اگر به دو دولت قبل نیز برگردید شاهد هستید بعد از یکسال کار دولت تغییر و تحولاتی در کابینه صورت گرفته و برخی از وزرا رفته‌ و افراد جدیدی حاضر شده‌اند. در دولت روحانی هم در سال اول و دوم چند وزیر جا به جا شدند که موجب تنش با مجلس نیز شد.

بنابراین خیلی طبیعی است وقتی کابینه شکل می‌گیرد و دولتمردان کارشان را شروع می‌کنند انتخاب وزرا و معاونین آن‌ها و مدیران ارشد ممکن است بعضی از جاها ضعف داشته باشند و باید بازسازی شود. بنابراین دولت و مجلس باید با تفاهم وارد این روند شوند، از جمله آقای عبدالملکی که انتقادات زیادی به ایشان وارد شد خودشان استعفا دادند.

اما ظاهرا این تفاهم روی بقیه وزرا صورت نگرفته از جمله در مورد وزیر صمت که حرف و حدیث درباره ایشان زیاد است و خیلی از انتقادات نیز به جاست. به هر حال ایشان در مجلس قول‌هایی روی صنایع و خودرو و واردات و صادرات داده است، حالا توقع مجلس این است که این وعده‌ها برآورده نشده، یا وزیر جهاد کشاورزی یا وزیر راه و دیگران.

بنابراین این اتفاق با تفاهم قابل حل نیست و مجلس ورود پیدا کرده است و مجلس قانونا حق استیضاح دارد و می‌تواند روی دولت نظارت کند. بنظرم باز هم فرصت هست یعنی اگر دولتمردان و معاون پارلمانی رئیس جمهور مذاکره کنند این مسائل قابل حل است.

وارد تنش شدن و اتهام وارد کردن به یکدیگر که اخیرا در فضای مجازی هم دیدم که اتهاماتی وارد می‌کنند مثلا وزیر می‌گوید نمایندگان درخواست انتصاب مدیران را دارند و نمایندگان در مقابل می‌گویند اصلا چنین چیزی نیست، این نوع رفتارها در جامعه تنش ایجاد می‌کند.

بالاخره مردم انتظار دارند که نمایندگان جلوی ضعف‌ها را بگیرند و دسترسی به وکیلشان دارند.

 

 آیا این تغییرات در سطح افراد می‌تواند به حل مشکل کمک کند یا صرفا نمایشی برای پاسخ به افکار عمومی در مقابل ضعف عملکرد دولت است؟

اینکه جابجایی افراد چقدر تاثیر دارد ما باید حد تاثیر فرد را در اندازه خودش ببینیم. اینکه ما بگویم عبدالملکی می‌رود زاهدی وفا می‌آید و او می‌تواند در وزارت کار تحولی ایجاد کند و همه مشکلات را رفع کند برداشت درستی نیست. تحولات که به فرد مربوط نمی‌شود تورم که به گردن خاندوزی نیست او هم برود تورم هست. یا کنترل گرانی‌ها و بازار دست فاطمی امین نیست که اگر شخص دیگری جای او بیاید بتواند بازار را درست کند.

این مسائل بهم پیوند خورده و کلیت دولت باید با هم گام بردارند. البته نقش فرد مهم است مثل نقش مربی در تیم فوتبال، درست است که بازی و بازیکنان مهمند، برنامه نیز مهم است. اما مربی هم مهم است و بالاخره مربی است که ساماندهی می‌کند. ولی همه چیز هم مربی نیست. اگر ما یک دروازه‌بان ضعیف داشته باشیم با بهترین مربی هم نتیجه نمی‌گیریم. ولی نقش جایگاه فرد در اندازه خودش مهم است باید جابجایی درست صورت بگیرد. اینطور نباشد که فرد ضعیف‌تری بگذاریم که وزارتخانه‌ها بیشتر آسیب ببینند.

اگر فردی توان مدیریتی بالایی داشته باشد می‌تواند از ظرفیت‌ها بهره‌وری بالاتری بدست آورد. اگر بگوییم این‌ها عوض می‌شوند همه چیز گل و بلبل می‌شود اینطور نیست. اما بالاخره مدیران هم باید توانمند باشند تا از ظرفیت‌های موجود استفاده شود.

 

 برخی از فعالین سیاسی معتقدند رئیسی مایل به تغییر کابینه نیست و اعتقادی به ضعف نیروهای خود ندارد؛ بنظر شما این تغییرات با عدم تمایل رئیسی انجام می‌شود؟

رئیس دولت نسبت به معرفی و انتصابات خود تعصب دارد بالاخره حتما روی آن‌ها فکر و برنامه‌ریزی و بررسی کرده است و فکر می‌کند در آن تیمی که او ساماندهی کرده می‌تواند موفقیت‌های بیشتری بدست بیاورد. بنابراین حق رئیس جمهور است که از مدیر خود دفاع کند مثل همان مثال فوتبال؛ وقتی یک مربی مسئولیت تیمی را می‌گیرد تیم را خود انتخاب می‌کند بالاخره ترکیبی درست می‌کند که برنامه‌هایش را با آن ترکیب اعمال کند. بنابراین طبیعی است که رئیس جمهور از انتصاب خود دفاع کند اما حق قوی مجلس هم هست که استیضاح کند. مجلس ناظر است و مردم نیز می‌گویند شما به این‌ها رای اعتماد دادید.

یکی از انتقادات این بود که مجلس به همه گزینه‌های رئیسی رای داد، چطور آنجا نگفتید این‌ها ضعیفند حالا بعد از یکسال استیضاح می‌کنید. مجلس نیز پاسخ می‌دهد ما بعد از یکسال عملکردشان را بررسی کردیم. بنابراین دولت حق دارد از انتصاب‌های خودش دفاع کند و بنظرم آقای رئیسی به دولت خود اعتماد و اعتقاد دارد.

 

این گزاره که گفته می‌شود رئیسی ارتباطی با کابینه خود نداشته و به نوعی این افراد به او تحمیل شده‌اند تا چه حد درست است؟

من فکر نمی‌کنم هیچکدام از منصوبین و معرفی شدگان دولت از موقعیتی برخاسته باشند که آقای رئیسی را نشناسند یا ارتباطی با او نداشته باشند و او نیز بدون شناخت آن‌ها را منصوب کرده باشد.

انتصاب در دولت یک روالی دارد که همه ملزم هستند آن را طی کنند، فرد به کمیته‌های تخصصی معرفی می‌شود و به آن کمیته‌ها مصاحبه می‌دهد بعد در صورت جمع بندی با رئیس جمهور ملاقات می‌کنند و در مورد برنامه‌ها به توافق می‌رسند و رئیس جمهور او را شخصا ارزیابی می‌کند و بدون ارزیابی قطعا معرفی نمی‌شود. بنظر من منطقی نیست که فردی بدون شناخت از سوی رئیسی معرفی شده باشد این حرف درست نیست.

اینکه افراد از سمت جناح‌ها معرفی شوند نیز طبیعی است در همه دولت‌ها نیز همینطور بوده است بالاخره افراد و جریانات و گروه‌ها برای اینکه به دولت کمک کنند ممکن است افرادی را پیشنهاد دهند اما معنای آن این نیست که همه منصوب می‌شوند. بالاخره این افراد باید استعلام‌هایشان نیز بررسی شود.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها