هشدار فیاض زاهد در گفتگو با مستقل آنلاین:

منتظر امواج اجتماعی بعد از کرونا باشید

فیاض زاهد میگوید: کرونا بر زندگی کاسبان جزء، فروشندگان، رانندگان، کارگران روزمزد، زنان سرپرست خانوار اثر گذاشته و باید منتظر امواج اجتماعی بعد از کرونا باشیم. روحیه ناامیدی مفرط و انزوای اجتماعی گسترش خواهد یافت.

منتظر امواج اجتماعی بعد از کرونا باشید

"فیاض زاهد" پژوهشگر و استاد دانشگاه است که سابقه جدی روزنامه‌نگاری نیز دارد. از آنجا که او عضو شورای اول شهر رشت بوده و اصالتا متعلق به شهر رشت است، از دلایل اپیدمی کرونا در این شهر و همچنین عملکرد دستگاه‌های اجرایی گیلان در مواجهه با ویروس، اطلاعات دقیقی دارد. به سراغ او رفتیم تا از کرونا بپرسیم و تحلیل او از تاثیرات این اپیدمی بر ایران را بشنویم.

 

اپیدمی‌ و پاندمی‌ اقشار مختلفی را درگیر می‌کنند. در ایران ابتدای امر یک بخش الیت جامعه مبتلا شد. اولا چه توضیحی برای این شیوع دارید؟

ثانیا آیا این شیوع در صحنه سیاست اثر مهمی خواهد داشت؟

ثالثا آیا نمونه مشابه تاریخی هم سراغ دارید؟

 

یکی از بزرگترین مشکلاتی که حداقل بسیاری از بخش‌های اجتماعی به آن باور دارند و در حوزه‌هایی از آن اغراق شده، مسئله کمبود امکانات در ایران است. مثلا همه ما می‌دانیم ایران ۴۰ سال است که در تحریم به سر می‌برد، اما در سوپر مارکت‌ها، فروشگاه‌ها و داروخانه‌های ما در مقام مقایسه با کشورهای اروپایی، استرالیا، آمریکا با توجه به پیشینه‌ی آن‌ها، همچنان اگر در ایران مردم بگردند، می‌توانند دستکش، ماسک، ضدعفونی کننده، پوشک، دستمال کاغذی، سیب‌زمینی، پیاز و ... را تهیه بکنند. تامین اینها با شرایطی که ما داریم کار آسانی نیست ولی از آنجایی که در یک نگاه عمومی و تقریبا بر اساس پایش‌هایی که انجام شده، بخشی از مردم ایران معتقدند سیستم، سیستم ناکارآمدی است و به درستی مسئولیت‌های خودش را انجام نمی‌دهد، این نگاه شامل داستان کرونا هم می‌شود. از آنجایی که حکومت به دلایل مختلف که اصلی‌ترین آن‌ها فهم ایدئولوژیک است و یا درواقع امنیتی دیدن وضعیت خودش و امنیتی کردن حکمرانی، در بازپخش و نشر اطلاعات، با خست و ملاحظه‌کاری رفتار می‌کند و از این بابت هم لطمات سختی خورده است. نمونه‌هایش هم فراوان می‌شود پیدا کرد و مثال زد. ظاهرا بر اساس شواهد مختلف اولین نمونه کرونا در قم دیده شده و یا حداقل در قم ثبت شده است. بخش بزرگی از افکار عمومی معتقدند که مشکل آغاز شیوع در قم به دلیل دو مسئله بود: یکی دلیل سیاسی است یعنی برگزاری انتخابات و راهپیمایی و مسئله دوم هم فهم ایدئولوژیک و متصلبانه از مفهوم معنویت و دینداری است. به این معنا که مثلا نمی‌شود گفت در جایی مثل قم که این‌همه روایت دارد اگر روزی با بلیه و مصیبت و بلا مواجه شدید به قم پناه ببرید، یا اگر بهشت ۷ تا در دارد سه درِ آن در قم باز می‌شود، این یک نگاه متصلبانه، فقاهت‌محور و با قدرت تثبیت‌کنندگی است. وقتی نامه استعفای آقای نمکی پخش شد و بعد گفتند دروغ است، همان روز اول نامه را دیدم و از سنس نامه فهمیدم که نامه‌ی درستی است، ظاهرا نتوانسته‌اند منویات خود را پیش ببرند و این منویات هم اراده نهادهای مذهبی و صاحب قدرت در شهر قم بود که اجازه قرنطینه ندادند. نمونه تاریخی هم دارد؛ مثلا کتاب کیلفورتینگ که اهل فضل خوانده‌اند و فیلمش هم ساخته شده است را نگاه کنید، شاید حدود ۱۵ تا ۱۸ سال در دوره استالین تلاش شد که در شوروی اداره آگاهی یا اداره کرایم‌سکشن تاسیس بشود و حزب کمونیست موافقت نمی‌کرد، برای اینکه می‌گفت نمی‌شود در بهشت سوسیالیزم قاتل زنجیره‌ای وجود داشته باشد. یا در این فیلم بسیار زیبایی که آلمانی‌ها ساختند lives of others شما می‌بینید آنجا چه محدودیتی برای آن نویسنده در بیان آمار زنان بی‌سرپرست یا زنان ویژه یا موضوع خودکشی وجود داشت. زمانی که سردبیر روزنامه‌ها بودم، در یک مقطعی واقعا خط قرمزهای اجتماعی‌مان از خط قرمزهای سیاسی‌مان بیشتر شده بود چون آقایان نمی‌خواستند بپذیرند حکومتی که به نام جمهوری اسلامی تاسیس شده، در آن قتل، جنایت، دزدی، چک برگشتی، طلاق، تجاوز وجود دارد و این را واقعا یک شکست اخلاقی_ سیستمی برای مفهوم سلامت اجتماعی در جامعه می‌دانستند. در خارج از کشور هم نمونه دارد؛ معروف‌ترین نمونه‌اش در لیسبون بود که وقتی آن زلزله آمد، باورهای جامعه را دچار اختلال کرد. در تاریخ جنگ‌های صلیبی هم تاثیری پیروزی مسلمان‌ها بر مسیحیان یکی از عوامل پیدایش رنسانس بود؛ چون با شهرهای مسلمانان آشنا شدند و فهمیدند دنیا روی شاخ گاو نیست، و پایان افق در دریا پایان جهان نیست، زمین گرد است و نظریه کپلر، کپرنیک، گالیله درست بوده است. در نامه‌ای که شارلمانی برای هارون الرشید نوشته و مورخان به آن اشاره کرده‌اند پرسیده: این جایی که همکاران شما می‌روند و در آنجا ورد می‌خوانند و جادو می‌کنند آنجا کجاست؟ هارون الرشید پاسخ می‌دهد، کتابخانه است و وردخانه نیست در اینجا کتاب می‌خوانند، ترجمه می‌کنند، می‌نویسند. واقعا در جنگ‌های صلیبی مسیحیان کانسپت و تصورشان از جهان ترک برداشت. غرضی که وزیر مخابرات بود یکی از سیاست‌هایش این بود که بچه مذهبی‌های انجمن اسلامی را یک سال برای ماموریت به اروپا می‌فرستاد. این‌ افراد می‌رفتند، اروپا را می‌دیدند، رویکردشان ملایم‌تر می‌شد و  برمی‌گشتند؛ دیگر از آن خطبه‌ها و تیغ و درفش خبری نبود. اروپایی‌ها وقتی شهرهای مسلمانان را دیدند، تمام تلقی‌شان از اسکولاستیک و اندیشه قرون وسطایی ترک برداشت. بدیهی است که این وقایع سابقه داشته و سیستم قربانی فهم خودش در ارتباط با مسئله پدیده‌های بشری شد و غیرعلمی رفتار کرد. الان هم که مسئله را جدی گرفته‌اند به دلیل خسارت‌های زیاد جانی، مالی و اقتصادی است. اما باید گفت جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، سود و فایده است.

 آیا اپیدمی رشت قابل پیش‌بینی و همچنین پیشگیری بود؟

بله قابل پیش‌بینی بود. شاید وجود بعضی پروژه‌هایی که در منطقه آزاد انزلی واقع شده بود و بعضی چینی‌ها آنجا کار می‌کرده‌اند یا برگزاری یک تورنمنت وزنه‌برداری بین‌المللی که چینی‌ها در آن شرکت داشتند، مسبب شیوع این ویروس در رشت بوده است. البته گفته‌اند این اثبات نشده چون از آن‌ها راستی‌آزمایی کرده‌اند و آن‌ها را تحت کنترل داشته‌اند اما آن موقع هنوز کیت‌های کرونا به ایران نیامده بود، پس چگونه این‌ افراد را کنترل کرده‌اند، شاید فقط با تب‌سنج فقط تب آن‌ها کنترل شده بود. شاید به دلیل رطوبت یا به دلیل تراکم جمعیت، مشکل حاد ایجاد شده است. رشت و استان گیلان بالاترین تراکم جمعیت زمین را در ایران دارد، شهرها به هم چسبیده‌اند، روستاها به شهرها چسبیده‌اند. اتفاق دیگری که افتاده این بود که شایعه شد در سال‌های آینده به دلیل خشکسالی شاهد مهاجرت جمعیت ۲۰ تا ۳۰ میلیونی از نقاط جنوبی، شرقی و غربی به سمت شمال ایران هستیم. و تراکم جمعیت عجیبی اتفاق افتاده است. از ۳ سال گذشته تقریبا بخش وسیعی از زمین‌های کشاورزی تبدیل به ویلا شده است. در دوره احمدی‌نژاد ویلاسازی بالا گرفت، در زمین‌های کوچک روستایی و کشاورزی ویلا درست کردند. این موج هم دلیل اجتماعی دارد؛ اشخاص به دنبال آزادی‌های شخصی و زندگی خصوصی خود بودند و چون نیروهای غیبی همه جا حضور داشتند رفتند در اصفهان، ارومیه، مشهد، شیراز و هرجای ایران، اطراف شهرها ویلاسازی انجام دادند. همین امر از عوامل اصلی تخریب محیط زیست بود نه جنگل باقی ماند نه کوه باقی ماند. در شمال مخصوصا در گیلان این روند بدتر است چون محیط جغرافیایی محدودتری دارد. برخلاف مازنداران و گلستان، تراکم جمعیتی و مرطوب بودن محیط باعث شد این فرایند در گیلان تسریع شود. بیمارستان‌ها از نظر تخت بیمارستانی، تجهیزات سی تی اسکن، دستگاه‌های تامین اکسیژن و مراقبت آی‌سی‌‌یو بخصوص در روزهای اول خیلی مشکل داشتند. این موارد در گیلان مشکل‌آفرین شد. استانداری گیلان اولین تجربه‌ی آقای زارع بود، شاید برخورد با چنین بحرانی در این سطح کار را برای ایشان سخت کرد. رئیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان فوق تخصص قلب است ولی مدیر بحران نبود به همین دلیل آقای نمکی اول یک پزشک به نام دکتر شادنوش را از استان دیگری نماینده تام‌الاختیار خودشان کردند. همه ما گیلانی‌ها که به آقایان نوبخت و جهانگیری فشار می‌آوردیم تا در این شهر بیمارستان صحرایی تشکیل دهند، دکتر شادنوش دو هفته مقاومت کرد و اجازه نداد. بعد از دو هفته آنقدر فشارها زیاد شد که آقای نمکی ایشان را برداشت، نماینده آستانه اشرفیه دکتر قربانی را جایگزین کرد. تازه ایشان هم نه اقتدار لازم و نه پرنسیپ لازم را دارد. وقتی از ایشان خواسته‌اند ورودی و خروجی شهر را ببندند، گفته‌اند من باید با وزیر موضوع را مطرح کنم. در مجموع تلفات بالا بود، از چهارشنبه تا پنجشنبه قبل ۶۹ نفر فوتی در گیلان ثبت شده است.  مسئله دیگر این است که شاید در رشت که تعداد فوتی بالاست، علت فوت را کرونا نمی‌نویسند، نارسایی قلبی و ریوی می‌نویسند، گاهی نتیجه آزمایش هنوز نیامده و بیمار فوت کرده است. برای اینکه پاندمیک گزارش نشود با رقم پایین‌تری به افکار عمومی اعلام می‌شود. دیروز استاندار گیلان می‌گفت ما رسیدیم به یک رقم فلت، ورودی و خروجی‌ها در حال استیبل شدن است. من گزارش جدید از رشت گرفتم گفتند تعداد مراجعین کاهش یافته خروجی‌ها بیشتر شده است. ر‌ِیت فوت هم رو به کاهش است. اما در دو سه روز آینده که پیک خروج مردم از تهران فرا می‌رسد، دوباره گیلان را درگیر می‌کند. در مجموع هموطنان ما در گیلان روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشته‌اند و امیدوارم با دعای خیر همگان شرایط در آنجا بهتر شود.

 تاثیر عمیق و ماندگار اپیدمی در جامعه و فرهنگ ایران چه خواهد بود؟

یکی از مهم‌ترین اثرات آن گسترش روحیه ناامیدی مفرط، انزوای بیشتر اجتماعی و کاهش اثرگذاری و کنش اجتماعی است. از نظر سیاسی هم به نظر می‌رسد که این مسئله جامعه را فریز می‌کند یعنی اولویت حیات و نیازهای ضروری بر سایر مسائل غلبه پیدا می‌کند.  یک خطر واگرایی را در موضوع کرونا می‌دیدیم و آن بی‌تدبیری بود؛ در خیلی از استان‌ها گفته می‌شود که شهر را قرنطینه کنید تا مهمانان جدید وارد نشوند، من نمی‌دانم چرا با قرنطینه مخالفت می‌شود، شاید دولت و حاکمیت به دلیل پروتکل‌های بین‌المللی قرنطینه، مخالف بستن راه‌ها بودند و دیدیم که در شهر آمل و حتی گیلان به ماشین‌هایی که پلاک غیرمحلی داشتند، حمله شده بود. این مسئله می‌تواند نوعی بی‌انضباطی اجتماعی را ایجاد کند. حکومتی که به ادعای خود می‌تواند در بحرانی مانند بحران بنزین جامعه را در دو روز کنترل کند پس باید اراده‌ای جدی داشته باشد تا مردم را اقناع کند که اگر قرار است در خانه بمانند، در خانه بمانند. همانند سایر مسائل، اکنون هم رفتارها جزیره‌ای است؛ رئیس جمهور که باید رئیس کمیته باشد به آقای رئیسی و دیگران پاسخ می‌دهد، آقای لاریجانی می‌گوید که ریاست این جلسه هفته‌ای یکبار با من است در حالی که این موضوع بسیار حیاتی و بحرانی است و خود رئیس‌جمهور باید کنترل دستگاه‌ها را به دست بگیرد. اخباری وجود دارد مبنی بر اینکه آقای جهانگیری درگیر کرونا شده است و در منزل بستری است، به هر حال رئیس‌جمهور و معاون او باید این کارها را انجام دهند. من فکر می‌کنم آقای روحانی کمی دلخور است. بر اساس بعضی از اخبار غیرقابل تایید، گفته می‌شود که روحانی درخواست قرنطینه شهر قم را کرده بود اما با درخواست او مخالفت شد و الان به نوعی می‌خواهد بگوید که مسئولیت آنچه که اتفاق افتاده است با دولت نیست چرا که دولت تلاشش را در روزهای اول انجام داد و با آن به دلایل سیاسی و امنیتی مخالفت شد. اما اثر پس از کرونا، اثر قابل تامل و قابل مطالعه است به این معنا که کرونا بر کاسبی‌های جزء، دست‌فروشی‌ها، خرده‌فروشی‌ها، مغازه‌های کوچک، رانندگان، حمل و نقل، بیزنس ساختمان، کارگران روزمزد، زنان سرپرست خانوار و حاشیه‌نشینان تاثیر بسیار عمیقی خواهد گذاشت و اقتصاد ناتوان ایران را ناتوان‌تر خواهد کرد. این جمعیت مطالبه‌گر، ناامید و خسته که کرونا توان و ظرفیت اقتصادی آن‌ها را به شدت کاهش داده است در شکل مطالبات اجتماعی خردکننده‌تری خود را نشان خواهند داد. من به چند نفر از مسئولین هم گفته‌ام که باید منتظر امواج اجتماعی بعد از کرونا باشیم، کرونا می‌تواند کاری بکند که بعضی از حوادث تاریخی با کشورهای دیگر کرد، کرونا می‌تواند برای ایران یک چرنوبیل باشد؛ همانطور که چرنوبیل بر شوروی موثر بود کرونا هم می‌تواند تاثیراتی بر اقتصاد و ساخت سیاسی ایران بگذارد و باید برای آن فکری کرد. 

 

دلایل بحران اپیدمی در هر کشوری متفاوت است. شیوع، ابتلا و فوت  مبتلایان در ایران را نتیجه کدامیک از این عوامل می‌دانید؟ الف) نبود آمادگی مواجهه و ناتوانی نظام سلامت؟ ب)عوام‌زدگی مردم؟ ج) تاثیر اندک رسانه‌های رسمی؟ د) پیشینه مسئولان در پنهان‌کاری و ناکارآمدی؟

می‌توان گفت که همه‌ی موارد! طرح نظام سلامت که با دولت آقای روحانی مطرح شد، سر و صدای زیادی ایجاد کرد و بودجه و اعتبار زیادی را بلعید، در آخر هم به دلیل اختلاف بین آقای قاضی‌زاده هاشمی، آقای نوبخت و وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی منجر به قهر و استعفای آقای قاضی‌زاده هاشمی شد؛ نه تنها طرح جامعی برای نظام سلامت ایران فراهم نکرد بلکه سازمان تامین اجتماعی را بدهکارتر کرد و بیمارستان‌های خصوصی را در یک فاصله معناداری در جهت ارائه خدمات به مردم و گروه‌های مختلف اجتماعی که کارمندان بودند، قرار داد. شاید اگر طرح نظام سلامت به درستی پیش می‌رفت، مهم‌ترین دستاورد دولت آقای روحانی محسوب می‌شد اما متاسفانه کاملا شکست خورد. تحریم‌ها علیرغم همه حرف‌هایی که ترامپ و پمپئو زدند، تاثیرگذار بود و ایران نتوانست در بخش تجهیز منابع پزشکی خود از کانال‌های گفته شده در سوئیس و مکانیزم‌ اینستکس استفاده کند. ضمن اینکه نظام سلامت و بهداشت در ایران نسبت به دیگر کشورهای منطقه وضعیت قابل قبولی دارد، اساسا نظام بهداشتی ایران بعد از انقلاب وضعیت بهتری پیدا کرد. مردمی که باور و اعتماد لازم را ندارند، در کنار نوع فرهنگ طبقه پایین یا کم‌درآمد که رعایت پروتکل‌ها در فهم اجتماعی آن‌ها لحاظ نشده و دارای اهمیت نیست، بر این مسئله موثر است. وقتی سه روز مدرسه تعطیل می‌شود و تمام بزرگراه‌های شمال قفل می‌شود، ناشی از همین مسئله است. رسانه‌های مستقل در ایران ضعیف شده و اکثرا کاغذی هستند. فشارها در سال‌های گذشته باعث شده که رسانه‌ها تنها کپی پیست کنند و کارهایی نظیر گزارشات تحقیقی دیگر وجود ندارد. بزرگانی از مطبوعات ایران در حوزه مطبوعات کار نمی‌کنند. مسئله پنهان‌کاری در موضوع هواپیمای اوکراینی رخ داد و نوعی پرده‌دری آشکار بود، در واقع دیواری که بین حاکمیت و مردم بود فروریخت. زمان بسیار زیادی لازم است تا این اعتماد دوباره به دست بیاید.

 موثرترین و اساسی‌ترین کار رسانه در این روزها چیست؟

رسانه در بحران وظیفه مهمی دارد. رسانه‌ها در بحران یک بازوی مهم شورای عالی امنیت ملی یا ستاد مبارزه با هر بحرانی هستند، در جلسات شرکت می‌کنند، در سیاست‌گذاری‌ها نقش دارند و اساسا بخشی از راه حل هستند اما در ایران شکل‌گیری چنین روندی را بعید می‌دانم. گاهی سردبیران و اهالی برخی از رسانه‌ها دعوت می‌شوند و آن‌ها را در جریان تصمیماتشان قرار می‌دهند این از نظر من معکوس است. رسانه وظیفه دارد با مخاطب و مردم صادق باشد اما نباید بی‌پروایی کند چرا که موضوع وحشت در چنین شرایطی اهمیت دارد، در رسانه‌های مهم هم در بحران سانسور اعمال می‌شود. در زمان جنگ، زلزله و بحران‌هایی که وحشت اجتماعی ایجاد می‌کند مرز باریکی میان صداقت و بیان اخبار و اطلاعات و عدم ایجاد وحشت وجود دارد لذا رعایت این مسایل دارای اهمیت است.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها