ارسطوی پایتخت و همسرش در کنار نسرین نصرتی و شوهرش + تصاویر

احمد مهرانفر بازیگر نقش ارسطو در سریال پایتخت و همسرش را در کنار نسرین نصرتی ( بازیگر نقش فهیمه معمولی در سریال پایتخت) و همسرش سام پاک پیکار را در ادامه می بینید.

ارسطوی پایتخت و همسرش در کنار نسرین نصرتی و شوهرش + تصاویر

احمد مهرانفر بازیگر نقش ارسطو در سریال پایتخت و همسرش را در کنار نسرین نصرتی ( بازیگر نقش فهیمه معمولی در سریال پایتخت)  و همسرش سام پاک پیکار را در ادامه می بینید.

 

خوانندگی احمد مهرانفر ( ارسطوی پایتخت ) در برنامه شهاب حسینی + فیلم

 

احمد مهرانفر

 

نسرین نصرتی متولد 1355 در تهران بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. او با بازی در سریال پایتخت به شهرت رسید.حضورش در عرصه بازیگری بصورت کاملا اتفاقی صورت گرفت به پیشنهاد یکی از دوستانش از سال 80 بعنوان منشی صحنه وارد تئاتر شد در یکی از روزها در نبود بازیگر آن نقش، بجای وی بازی کرد و مورد اقبال قرار گرفت و همینطور برای بازی در یک نمایش از او دعوت کرد که موجب تغییر سرنوشت وی شد.

 

 

نسرین نصرتی

 

 
 

نخستین تجربه حرفه ای

بعد از چندین سال تست در دفتر بازیگری سیروس الوند در نهایت با انتخاب دسیتار وی برزو نیک نژاد به سریال تا ثریا سیروس مقدم در سال 1390 معرفی شد و بازی کرد.

 

 

نسرین نصرتی

 

شهرت با پایتخت

 

نسرین نصرتی با بازی در نقش فهمیه در سریال پایتخت به شدت محبوب شد و به شهرت رسید، حضور وی از فصل دوم این مجموعه شروع شد و تا آخرین فصل ادامه دارد

 

نسرین نصرتی

 

ازدواج و همسر نسرین نصرتی

نسرین نصرتی در سال 1388 با سام پاک پیکار ازدواج کرد، آشنایی اش در یک مهمونی خانوادگی شروع شد و بعد از 10 سال ارتباط در نهایت به خواستگاری و ازدواج ختم شد.

 

نسرین نصرتی

نسرین نصرتی در کنار بابک جهانبخش

 

 

نسرین نصرتی

 

دختر نسرین نصرتی

این زوج در آبان سال 95 صاحب یک دختر بنام سوفی شد.

 
 

 

نسرین نصرتی

 

 

حمایت همسرم

همسرم بازیگر نیست و فعالیت حرفه ای اش در مورد هنر نیست اما او مخاطب جدی هنر است و به حوزه کاری من اشراف کامل دارد؛ همین موضوع باعث می شود با یکدیگر در نهایت عشق و احترام زندگی کنیم. او بهترین مشاورم است و بی تردید اگر لطف و حمایت های او نبود، نمی توانستم به بازیگری ادامه داده و پرتوان کارم را انجام.

 

نسرین نصرتی

نسرین نصرتی در کنار الناز حبیبی

 

هر نقشی را بازی نمیکنم

من آدم کم کاری هستم و دلم می خواهد نقش هایی را که بازی می کنم انتخاب کنم به همین خاطر بازی در هر نقشی را نمی پذیرم و ترجیحم این است در آثاری حضور پیدا کنم که از هر جهت آن را دوست داشته باشم.

 

نسرین نصرتی

 

زندگی ساده ای دارم

زمانی که سر کار نیستم، در خانه به زندگی شخصی و روزمره ام می پردازم، من زندگی شخصی بسیار ساده و در عین حال صمیمی دارم و از این سبک زندگی بسیار لذت می برم.

 

نسرین نصرتی

 

بازیگری :

پایتخت 5

محمد رسول الله (فیلم)

پایتخت 4

شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

پایتخت3

پایتخت 2

تا ثریا

زخم شانه حوا

پانزده و یک روز

روشنایی های شهر

و خداوند عشق راآفرید

رو به آسمان

آینه

کارآگاهان

شهر زیبا

شانس زندگی

حمکت پنهان

عطش

معصومه

سی امین روز

سیب سنجد سمنو

درآغاز یک روز

 

نسرین نصرتی

نسرین نصرتی در کنار هومن حاجی عبداللهی

 

دستیارکارگردان

نمایش سکوت 1385

نمایش اتاق رؤیا 1381

 

نسرین نصرتی

 

تئاتر :

نمایش من خیال تو نیستم 1392

نمایش خداحافظی نکن 1390

نمایش لابی 1389

نمایش رازماهی آکواریوم آقای ژان 1387

نمایش جنایات قلب 1387

نمایش دودلقک و نصفی1385

نمایش خانه پدری1386

نمایش کاکتوس1387

نمایش تنها راه ممکن1384

نمایش فاخته ها 1384

نمایش نجواهای نانوشته 1383

نمایش قهوه تلخ 1382

نمایش نامه خوانی

ازبیت المقدس تااریحا 1392

روایت های ساده از زندگی روزمره 1391

 

نسرین نصرتی

 

مصاحبه با نسرین نصرتی

خانم نصرتی لطفأ کمی از چگونگی همکاری با آقای سیروس مقدم در پایتخت 4 برایمان بگویید؛ اینکه حضور شما در 3 بخش این سریال چگونه تا قسمت چهارم تداوم پیدا کرد؟

قطعا بدانید کاری را که دوست داشته باشم همکاریم در آن مجموعه ادامه پیدا می کند. تمام عوامل این پروژه از گروه کارگردانی گرفته تا گروه پشت صحنه آنقدر برایم دوست داشتنی بودند و هستند که برای پرورش دادن نقش«فهیمه» همواره انگیزه داشته و با تمام وجودم با این مجموعه کار کرده ام.

 

*به غیر از مجموعه دوم در قسمت سوم و خصوصا فصل چهارم این سریال به نظر میرسد نقش و حضور شما پررنگ تر شده است؟

من معتقدم حضور در یک سکانس پایتخت هم برای بازیگران بی دلیل نیست. این را می خواهم بگویم که همه چیز کاملا بر اساس اصول نگارش و قصه پیش می رود اگر چند با صحبت شما چندان موافق نیستم و به این مسئله فکر هم نکرده بودم. آنچه برایم ارزش دارد اینکه به نقش فهیمه تعلق خاطر دارم. بازی در شخصیت فهیمه به من انگیزه می دهد که لحظه به لحظه به نقش فکر کنم تا بتوانم هرچه بهتر آن را پرورش دهم.

 

*وقتی نقش فهیمه از ابتدا به شما پیشنهاد شد برای بهتر شدن شخصیت و پرورش آن، خودتان هم پیشنهاد به کارگردان می دادید؟

من هیج وقت فکر نمی کردم بازیم در قسمت های سوم و چهارم ادامه پیدا کند. اصولا وقتی ضبط کاری تمام می شود با گروه خداحافظی می کنم اما وقتی به کار دعوت شدم از سر شوق و علاقه با گروهی که بسیار دوشتشان دارم و از همه مهمتر اینکه به گروه اعتماد کامل دارم کارم را با شور و شوق بیشتر شروع کردم.

 

*منظورم این بود که با آقای مقدم و تنابنده چقدر تعامل داشتید؟

ببینید در قسمت دوم که نقش به من پیشنهاد شد همان موقع شخصیت فهیمه شکل گرفت. من با آشنایی کامل از خصوصیات و رفتار فهیمه در قسمت های بعد حاضر شدم. سعی می کردم در قسمت های بعد نقش را پرورش دهم تا درست تر از کار دربیاید. اینکه هر بار بحث و نظری در مورد خصوصیات نقش با آقای مقدم و محسن تنابنده داشته باشیم خیر. همه فضا را می شناسیم. می دانیم از کار چه می خواهیم. باور کنید فرصت بحث هم وجود ندارد همه چیز سریع بدون کوچکترین خستگی جلو می رود.

 

*خانم نصرتی فکر کنم با لهجه خوبی که ارائه می دهید باید اهل شمال و استان مازندران یا گلستان باشید؟

خیر! بر عکس من شمالی نیستم و اهل تهرانم.

 

*پس چگونه توانستید به خوبی در جایگاه یک زن شمالی بازی کنید و لهجه این منطقه را به خود بگیرید؟

بازیگری شغل ماست خانم رامین فر در فیلم یه حبه قند با لهجه یزدی بازی داشتند اما آیا ایشان یزدی هستند؟ خیر؛ ما باید به عنوان یک بازیگر ریسک کنیم نقش را بپذیریم و آن را بشکافیم. با نقش کلنجار برویم تا شخصیت را بتوانیم خلق کنیم. من همیشه عاشق بازی کردن در چنین نقش های متفاوت بودم. نقش هایی که به هیچ عنوان به شخصیت من نزدیک نباشد و از من فاصله زیادی داشته باشد.

 

*با مردم شهرهای مازندران زیاد مراوده داشتید تا اینکه بتوانید در قالب نقش قرار بگیرید؟

خوبی سریال پایتخت این است که ما در لوکیشن شمال قرار داریم. در کنار مردم شمال ، آداب و خصوصیات زندگی آنها را از نزدیک می بینیم و لمس می کنیم. همه چیز در این سریال در خدمت بازیگران است. باور کنید عاشق کار کردن در فضای سریال پایتخت هستم .

 

*بسیاری از منتقدین معتقدند بازی شما یکی از بازی های خوب این سریال است که به خوبی به چشم می آید نظر شما چیست؟

منتقدین نسبت به من لطف دارند. از صبح تا شب ما سر کار هستیم و هنوز فرصت اینکه نظر یا نقدی را بخوانیم نداشتیم اما هر آنچه که بوده تلاش دست جمعی همه بازیگران و تعامل ما با یکدیگر در کنار کارگردانی درست آقای مقدم بوده است. پایتخت 4 ماحصل تلاش همه عوامل است که شما می بینید. این را هم به صحبت هایم اضافه کنم که من برای بازی در کلیه نقش هایی که بر عهده من بوده یکسان کار می کنم. برای همه نقش ها به یک اندازه وقت و انرژی می گذارم و نکته دیگر اینکه قطعا نظرات دوستان منتقد برایم ارزشمند است و به من انگیزه ادامه مسیر را می دهد اما اصولا نه با تعریف ها خوشحال می شوم و نه از نقدها ناراحت و دلگیر.

 

*اما این نقد هم به بازی شما وارد است که کمی در بیان دیالوگ ها و لهجه دچار اغراق می شوید؟

اولین نفری هستید که این نقد را در مورد بازی من دارد. ولی صحبت شما را رد هم نمی کنم. سلیقه همه برایمان محترم است. قرار نیست همه سریال پایتخت را دوست داشته باشند.

 

*در طول این مدت بعضی صحنه های سریال عملا از ریتم می افتد و به عبارتی کش پیدا می کند و بخش کمدی در طول کار نمی بینیم. به نظر شما علتش چیست؟

زندگی همه ما انسانها هم با طنز همراه است و هم با غم و ناراحتی. ما نمی توانیم در لحظه لحظه سریال برای مردم ادا در بیاوریم تا بخندند. داستان این سریال برگرفته از زندگیست که جریان دارد. لزوما از ابتدا ساخت این سریال برای خنداندن مردم ساخته نشده و زندگی یک عده آدم با فراز و نشیب هایش در شهر شمال روایت می شود.

 

*مردم شمال چه نظری در مورد این سریال دارند؟

رفتار مردم محترم و دوست داشتنی این خطه از کشور نسبت به ما سراسر لطف و خوبی است. ثانیه ای حاضر نمی شوند اوکیشن را ترک کنند. به آنها می گوییم سریال الان از تلویزیون پخش می شود بروید از تلویزیون ما را ببینید، نمی روند و لوکیشن را به هیچ عنوان ترک نمی کنند. یکی از محاسن کار این است که در کنار شمالی های عزیز این سریال را ضبط میکنیم و این بسیار برای من خوشحال کننده است.

 

*با کودک بازیگر نقش «بهروز» به راحتی کنار می آیید؟ کار با بچه برای گروه سخت نیست؟

«بهروز»اینقدر شیرین و دوست داشتنی است که نمی توانم وصفش کنم قطعا برای بچه خیلی سخت است اما آقای مقدم بسیار به فکر بچه است و بهترین شرایط را برای کار با او فراهم می کند.

 

اولین بار شما با سریال «تا ثریا» با سیروس مقدم همکاری کردید...

بله اولین بار من در سریال «تا ثریا» در خدمتشان بودم. نقش کوتاهی در سریال «پایتخت 2» داشتم. خدا را شکر اگرچه حضورم در این سری کوتاه بود، امّا زمینه ای شد تا در سری سوم نیز در خدمتشان باشم.

خیلی زود در سری دوم «پایتخت» به همراه مهران احمدی، جنس بازی تان را به این تیم نزدیک کردید. در واقع از فرصت و شانس حرفه ای تان نهایت سود را بردید.

ـ بله درست می گوئید. در «پایتخت 2» آنقدر جمع صمیمی بود و هم جلو، هم پشت دوربین اعضای پروژه «پایتخت» ارتباط خوبی برقرار کردند که من هم توانستم خودم را به شخصیت فهیمه و خانواده پایتخت نزدیک کنم.

 

در سری سوم ایفاگر نقش زنی بودید که باردار است و قرار است همراه با خانواده و همسرش بهبود درگیر ماجراهای مختلفی شود؟

ـ بله، جالب اینکه او باردار بود و در شرایط سختی از جمله پائین آمدن سقف خانه، قصه بهبود و... سعی کرد بچه اش را حفظ کند. خدا را شکر ما در سریال «پایتخت» با کارگردانی طرف هستیم که جدا از توان و قدرت کارگردانی در کارش، یک جامعع شناس است. ایشان برای من حکم آن پدر را دارند که جیب پر پول دارد و بچه نگران نیست از اینکه پدرش بیرون می رود. همراهی با آقای مقدم یک خیال آسوده برای بازیگر دارد. تو در کار با آقای مقدم فقط موظفی نقش خودت را خوب و با انرژی، بازی کنی، همین!

فهمیه از ابتدا قرار بود یک شخصیت خوب و مثبت باشد. در سریال «پایتخت 3 » نقش های خوب زیاد بود، شخصیت های مثبت و خوب از جمله اوس موسی که هدایت هاشمی نقش او را بازی کرد یا مهران احمدی که نقش بهبود فریبا را بازی کرد، همگی شخصیت های بسیار خوبی بودند منتها فهیمه نقشی پررنگ در میان خانواده معمولی داشت و بازی در نقش خواهر، خواهر شوهر و همسر باعث شد که نقش من پررنگ تر شود.

 

لهجه فهمیه خیلی قابل باور و منطقی از آب در آمده بود چگونه با اینکه خودتان اهل تهران هستید به این لهجه رسیدید؟

- مادر من گیلانی است، ولی واقعا مازندرانی نیستم و کسی هم در اطرافم نبود که مازندرانی صحبت کند. راستش را بخواهید من سریال پایتخت را بسیار دوست داشتم مخصوصا وقتی سری اول را دیدم. صداقت و پاکی که در این سریال بود برایم بسیار دلنشین بود. علاقه من به پایتخت باعث شد وقتی آقای مقدم مرا برای بازی در پایتخت دعوت کرد، بلافاصله قبول کنم، ولی با لهجه مشکل داشتم. خاطرم هست که این مشکل را با محسن تنابنده در میان گذاشتم و او گفت، نسرین نصرتی فقط شبکه طبرستان را ببین و سعی کن یاد بگیری.

 

شخصیت فهیمه خیلی زود جای خود را در دل سریال باز کرد و باعث شد شما حضوری پررنگ و لعاب والبته تأثیرگذار در سری سوم داشته باشید؟

-این را به حساب شانس و اقبال گذاشتم و لطفی که آقای تنابنده و آقای مقدم به من داشتند که در کنار بازیگرانی چون ریما رامین فر ، احمد مهران فر ، مهران احمدی، علیرضا خمسه و ... حضوری جدی تر داشته باشم.

 

من به خاطر شرایط زندگیم اصولا کم کار می کنم.

شاید سالی یک بار یک تئاتر بازی کنم. بازی در هر کاری و پرکاری دغدغه من نیست. ولی من فهیمه را با اعتقاد و علاقه قلبی بازی کردم. در این سریال احساس می کردم نقش یک زن قدرتمند را بازی می کنم. زنی که بین برادرش و شوهرش یک رابطه متناسب برقرار می کند و دلش نمی خواهد خیلی چیزها خراب شود.

به نظر من فهیمه زنی فهیم و قدرتمند بود و مردم چنین زن هایی را دوست دارند. فهمیه زنی راسخ است و در بیشتر قسمت هایی که حضور دارد، زنی قدرتمند نشان داده می شود؛ به ویژه در دافعه هایی که دارد یا جدل هایی که می کند. فهیمه ادعاهایی دارد که روی آنها پافشاری می کند و حتی جاهایی مقابل نظر بقیه می ایستد و اعتراض هایی هم می کند.

 

نسرین نصرتی

 
احمد مهرانفر در 10 خرداد ماه سال  1354 در برزک کاشان متولد شد. احمد مهرانفر دارای مدرک کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد کارگردانی میباشد. احمد مهرانفر از سال 78 اجرای حرفه ای تئاتر را آغاز کرده است.

 

این بازیگر در فیلم های اقلیما ، حقیقت گمشده ، دربارهٔ الی… ، کلبه و آتش بس و تئاترهایی همچون همه چیز دربارهٔ آقای ف ، فنز ، قهوه تلخ ، شکلک 17 دی کجا بودی؟ و… به ایفای نقش پرداخته است. البته نویسندگی و کارگردانی نمایش ادیپ افغانی را نیز در کارنامه هنری خود ثبت کرده است. او نوروز سال 90 و 92 با سریال پایتخت 1 ، 2 و 3 در نقش ارسطو حضور در تلویزیون را تجربه کرد و به شهرت زیادی دست یافت  و شناخته شد. او هم اکنون مشغول بازی در پایتخت 4 میباشد.

 

احمد مهرانفر

 

ازدواج و همسر احمد مهرانفر

 

احمد مهرانفر بازیگر نقش پرطرفدار و محبوب ارسطو در سریال پایتخت 5 در جدید ترین پست اینستاگرامی اش در 25 فروردین 97 خبر ازدواجش را رسما اعلام کرد؛ او با مونا فائض پور ازدواج کرده است.

 

 

احمد مهرانفر

 

بیوگرافی مونا فائض پور همسر احمد مهرانفر

مونا فائض پور همسر احمد مهرانفر متولد سال 1368، فعال در زمینه مدلینگ تبلیغاتی و تئاتر است.او در حال حاضر هنرجوی دوره های بازیگری است که زیر نظر هومن سیدی می باشد.مونا فائض پور در حرفه ی مدلینگ مشغول به فعالیت بوده و در اینستاگرام بیش از 100 هزار دنبال کننده دارد.

احمد مهرانفر بازیگر نقش ارسطو در سریال پایتخت در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با جام جم ضمن تاکید بر این نکته که تمایلی به ساختن سری سوم این سریال موفق ندارد افزوده است:فعلا علاقه ندارم نه خود ارسطو را بازی کنم نه نقش شبیه ارسطو را. بخش‌های برگزیده این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

 

احمد مهرانفر

 

 

ارسطو برای من تمام شده

این‌که قرار است (پایتخت ۳) در تاجیکستان ساخته شود، شایعه است و درست نیست. البته این را بگویم من خودم شخصا ویژگی‌هایی که برای نقش ارسطو در نظر گرفته بودم در پایتخت ۱ و ۲ عملی کردم و الان دیگر چیزی برای این نقش در ذهن ندارم. به عبارتی ارسطو برای من تمام شده و راستش چندان تمایل ندارم پایتخت ۳ ساخته شود که لازم باشد برای بار سوم من نقش ارسطو را بازی کنم. بیشتر دوست دارم روی نقش دیگری کار کنم و یک شخصیت دیگر با ویژگی‌های جدیدتری بسازم، چون معتقدم بازیگری هم مثل نوشتن و مثل کارگردانی است. وقتی شما یک کار را کارگردانی می‌کنی، دیگر آن کار از تو جدا می‌شود و تو باید به سراغ کار دیگری بروی.

 

احمد مهرانفر

 

 

عاشقتیم ارسطو!

(بازخورد مردم) مثلا می‌گویند: عاشقتیم ارسطو! یا یک بار که داشتیم توی اتوبان می‌رفتیم، آقایی شیشه ماشین را پایین داد و گفت: آیا رانندگی با سرعت بالا کار خوبی است؟ از این موارد زیاد داشتیم که الان یادم نیست. البته از پایتخت ۱ بازخوردهای عجیب و غریب زیادی به یاد دارم.

 

 

 

احمد مهرانفر

 

حساس نشو! به دعوای من و همسرم پایان می‌دهد

آقای محسن تنابنده یک روز برای خرید به یک فروشگاه رفته بود، خانمی به او گفته بود که همسر من سرطان دارد و دکتر توصیه کرده که باید روحیه‌اش را بالا نگه دارد و او هر روز سریال پایتخت را تماشا می‌کند و همین باعث شده که حال خوبی داشته باشد. به خود من هم بارها ایمیل زده‌اند و از تاثیرات مثبت سریال پایتخت و شخصیت ارسطو گفته‌اند. به طور مثال یک نفر از خارج کشور برایم ایمیل زده بود- یادم نیست خانم بود یا آقا!- اما نوشته بود من و همسرم خیلی با هم دعوا می‌کنیم، اما از وقتی سریال شما را دیده‌ایم تا دعوایمان می‌شود به‌هم می‌گوییم: حساس نشو! وقتی این جمله را می‌گوییم خنده‌مان می‌گیرد و دعوا تمام می‌شود!

 

احمد مهرانفر

 

آیا ازدواج با یک جلف عروسک باز کار خوبی است؟

یکی از سکانس‌های دوست داشتنی‌ام، صحنه‌ای بود که روی پیامگیر موبایل خانم فدوی پیغام می‌گذاشتم؛ تندتند صحبت می‌کردم و می‌گفتم آیا ازدواج با یک مرد عنکبوتی کار خوبی است؟ آیا ازدواج با یک جلف عروسک باز کار خوبی است؟ این جملات را که پشت سر هم می‌گفتم خیلی زیبا شده بود. بیشتر از آن که طنز و خنده دار باشد خیلی جذاب و لذتبخش شده بود اما در زمان تدوین این دیالوگ‌ها پراکنده شده بود و شیرینی و جذابیت که در ذهن من بود از آن گرفته شده بود.اما خود من دیالوگ‌های آن سکانس را که پشت سر هم می‌گفتم خیلی دوست داشتم.

 

احمد مهرانفر

 

تکیه کلام «از تسمشه» از خاطره خمسه آمد

اما گویا آقای علیرضا خمسه به استرالیا سفر می‌کند، آنجا یک نفر پیش آقای خمسه می‌آید و می‌گوید: شما که مدعی هستی لهجه‌ها را می‌دانید، بگو این جمله یعنی چی؟ شم به بدن… بعد آقای خمسه می‌گوید حالا من یک جمله می‌گویم تو بگو معنی‌اش چی میشه؛ تسمش… آن روزی که آقای خمسه این خاطره را تعریف کرد همه ما به آن فکر می‌کردیم که چگونه از این واژه در کار استفاده کنیم. تا این که قرار شد کامیون خراب شود و بعد ماجرای کلاه نقی پیش بیاید و… اول فکر کردیم وقتی کامیون خراب می‌شود یکی از همکاران ارسطو کامیونش را نگه دارد و بیاید از ارسطو بپرسد چی شده و بعد ارسطو این جمله را بگوید. اما در ادامه به چیزی رسیدیم که در نهایت گرفته شد. نقی به ارسطو می‌گوید: این ماشین درست می‌شود و ما را به جنوب می‌رساند و می‌پرسد این ماشین چه‌اش شده؟ که ارسطو در جواب نقی می‌گوید: از تسمشه…

 

احمد مهرانفر

 

تصادف واقعی عوامل سریال

شب عید بود و همه عجله داشتند از قشم به تهران برگردند. یک عده با هواپیما آمدند، یک عده با ماشین و… دو نفر از گروه تدارکات هم باید ماشین را از قشم می‌آورند که آن اتفاق افتاد و خیلی هم اتفاق بدی بود، همه ما را ناراحت کرد و یک روز هم کار را تعطیل کردیم و تصمیم گرفتیم که کار را ادامه ندهیم، اما موافقت نشد. روزی که این اتفاق افتاد من سر صحنه آمده بودم و حتی گریم هم شدم، اما نتوانستیم کار کنیم. روحیه همه ما بهم ریخته بود.

 

احمد مهرانفر

 

مخالف نظر آقای تنابنده بودم و عصبانی شده بودم

نه! اما یادم هست درباره کار و نقش‌ها من و آقای تنابنده خیلی صحبت می‌کردیم. گاهی سر این بحث‌‌ها و قانع کردن یکدیگر عصبی می‌شدیم و جاهایی این عصبیت روی بازیمان هم تاثیر می‌گذاشت. مثلا یک روز در پشت صحنه برای یک نما داشتیم با هم بحث می‌کردیم. دقیقا یادم نیست چی بود اما من مخالف نظر آقای تنابنده بودم و عصبانی شده بودم و با همین حس مقابل دوربین رفتم. یکی از سکانس‌های مربوط به دادن کلیه بود. صحنه‌ای که من سراغ نقی می‌رفتم و مدارکم را می‌خواستم اما او می‌گفت دست من نیست و من می‌گفتم به جان هما قسم بخور که دست تو نیست. او هم می‌گفت که چرا قسم بخورم؟ عاقبت هم به هما گفت که مدارک را به من بدهد و خودش هم گفت: مدارک را بگیر و برو کلیه را بده. من می‌خواستم بگویم: می‌روم و به تو هیچ ربطی نداره! این جمله به تو ربطی نداره. مال خودم بود که اصرار داشتم ارسطو آن را بگوید.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها