عبور ترامپ از استیضاح با معامله قرن
مستقل آنلاین، قدیر گلکاریان، استاد دانشگاه/
توافقنامه به امضاء رسیده میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو تحت عنوان "معامله قرن" و آغاز روند به اصطلاح صلح در سرزمینهای اشغالی فلسطین از هر نظر ناسازگاری کامل با مسائل ژئوپلیتیک دارد. فراموش نشود که در زمان اوباما، شمون پرز، رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در رابطه با داعش چنین جملهای را بیان داشته بود.
"داعش باید موهبتی برای پیوستن اعراب به اسرائیل باشد. زیرا داعش دشمن فردی و یا سازمانی نیست. هستهای است فراملیتی و تروریستی که خاورمیانه را عوض خواهد کرد. چه شایسته خواهد بود که این اقدام از سوی اسرائیل و کشورهای عربی باشد و خودشان گام در تغییر نقشه جغرافیای سیاسی خاورمیانه بردارند و زمینه صلح و همزیستی را فراهم بیاورند. (برگرفته از مقاله لورا گلدمن و رایان گریم منتشر در وبسایت هاف پست/ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۴) به نظر میرسد که معامله قرن با مأموریت ترامپ و با تکیه به همان دیدگاه گذشته در سیاست رژیم صهیونیستی رقم خورده است. البته پیداست که تلاش و شتاب در طرح این پروژه از سوی ترامپ و نتانیاهو ناشی از شرایط سخت و بحرانی در موقعیت سیاسی آن دو بوده و یکی شدیداً در مخمصه پرونده اختلاس مالی و دیگری در شرایط بدنامی حاصل از استیضاح! گفتنی است که دنیای غرب، روسیه و چین طرح دونالد ترامپ را مبنی بر الحاق کرانه باختری، نوار غزه و بیتالمقدس توسط اسرائیل را مقولهای دیپلماتیک و قابل مذاکره دانستهاند. کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات، بحرین و عمان طرح موجود را پیشنهادی شرافتمندانه برای آغاز صلح قلمداد نموده و حمایت کردهاند.
در میان کشورهای عربی غیر از قطر و اردن که آن را مغایر با حقوق اساسی و مخالف مصالح فلسطینیها دانستهاند، بقیه کشورهای عربی سر خود را هنوز چون کبک در برف مخفی کردهاند. تنها در این میان ایران و ترکیه مخالفت قطعی خود را ابراز داشتهاند. ترامپ و نتانیاهو با تشریح طرح معامله قرن بیشرمانه و با صدای بلند نه تنها به بردگی گرفتن فلسطینیها را محق دانسته، بلکه زمینه برای تکه تکه کردن تدریجی ترکیه و ایران براساس طرح پروژه خاورمیانه بزرگ را نیز فراهم میسازند. از این رو دو کشور ترکیه و ایران با این طرح مخالفت جدی و تمام قد به نمایش گذاشتهاند. نمایش سریالی اهداف ترامپ و نتانیاهو بر سر مسئله فلسطین سرآغاز جنگ ژئوپلیتیکی و طراحی مجدد خاورمیانه، خلیج فارس و مدیترانه شرقی با مدیریت و اتاق فکر لابی یهودیان شکل گرفته است. این طرح که هدف انحلال فلسطین را دارد به نوعی اعلامیه جدید بالفور به شمار میرود. اولین اعلامیه بالفور که در سال ۱۹۱۷ با ابتکار وزیر خارجه انگلیس، آرتور بالفور آغاز شد، ایجاد کشور یهودی (اسرائیل) در فلسطین را پیشبینی کرد و موجبات دوام اشغالگری رژیم صهیونیستی تا به امروز را فراهم آورد. آنچه میتوان به عنوان گمانهزنی مطرح کرد اینکه، در مرحله بعدی روند الحاق فلسطین بدون در نظر گرفتن صاحبان اصلی آن سرزمین و صد البته با دون مایگی برخی کشورهای عربی و به اصطلاح مسلمان، خاورمیانه قرن دیگری از هرج و مرج و مرگ را تجربه خواهد کرد. شایان ذکر است که برخی چنین تصور میکنند که برنامه ضمیمه ۱۸۱ صفحهای معامله قرن بر اساس ترجیحات شخصی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو بوده است. شاید آن دو برای کاهش نگرانیهای سیاسی در آستانه انتخابات و جوسازی لازم تبلیغاتی برای کسب موقعیت لازم این کار را سریعتر انجام دادند. ولی شخصیت خودشیفته آن دو در کنار جنگطلبی با هدف اجرای اهداف لابی صهیونیستی موجب شده که روحشان را در هر مقطعی به شیطان واگذار نمایند و هیچ بعید نیست که برای مطامع خود دست به هر کاری بزنند. طبیعی است که نتانیاهو با تسلیم شدن در برابر لابی مذکور، زره مصونیت را در برابر دیدگاه مخالفانش به تن کرده و برای کمرنگ کردن فساد سیاسی، اختلاس و رشوهخواری، رابطه تنشزای اسرائیل با کشورهای دیگر را حتی در مدیترانه شرقی آغازگر باشد. اقدام هر دو رهبر آمریکایی- صهیونیستی زمانبندی لازم برای خروج از تنگناست و هیچ ارتباطی با صلح ندارد. اگر سکوت و عدم مخالفت از سوی جهانیان و بالاخص کشورهای غربی صورت نگیرد، تضمین موفقیت آن دو با توجه به کسب آرای آونجلیستها (صهیونیستی- انجیلی) در انتخابات ممکن خواهد بود. نتانیاهو در انتخابات آوریل و سپتامبر ۲۰۱۹ نتوانست اکثریت لازم را برای تشکیل دولت کسب کند، اکنون این گام میتواند یاور وی در انتخابات ۲ مارس باشد. از اینروست که مدعی است اعلان طرح معامله قرن به اندازه اعلامیه بالفور برایش شیرین بوده. شایسته خواهد بود از کنج خاطرات سیاسی خود برخی مسائل را مرور کنیم. به طوری که ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۴ با روند استیضاح مواجه شد. بیل کلینتون در سال ۱۹۹۶ دوران سختی را در سیاست داخلی خود تجربه کرد و بیآبرویی اخلاقیش دامان وی را گرفت. هر دوی آنها در همان زمان با انجام تاکتیک در رابطه با حل مسئله اسرائیل- فلسطین زمینه حمایت لابی صهیونیستی را کسب کردند و از شکست سیاسی گذر کردند. بنابراین شکستن زنجیره روابط همزیستی امپراتوری بین سیاستمداران اسرائیلی و آمریکایی تنها با همدلی و همراهی تمامی کشورهای مسلمان در جنگ با لابی یهودیان مقدور خواهد بود. باید اعتراف کرد که کانونهای کثیف یاد شده میتوانند سناریوی یکسانی را با بازیگران مختلف در زمان مناسب رقم بزنند و متأسفانه با خیانت برخی کشورهای عربی- اسلامی هنوز در موقعیتی بسیار قوی قرار دارند. اگر نتوانیم در برابر اعلامیه جدید بالفور متحد شویم، جهان اسلام برای یک قرن دیگر در هرج و مرج اسیر خواهد شد. این تنها راه برای پایان دادن به ننگ فعلی است و نباید مقاومت متوقف شود و همراهی و همدلی دو کشور ایران و ترکیه از اهم موضوعات باید بوده باشد.
ارسال نظر