وزارت ورزش و استقلال با خودشان «چند - چند» هستند؟

پرونده داستان جدایی آندره‌آ استراماچونی از استقلال آنقدر طولانی شده که حالا نیاز به رخ دادن یک اتفاق نهایی دارد تا با یک پایان باز برای همیشه بسته شود.

وزارت ورزش و استقلال با خودشان «چند - چند» هستند؟

داستان استقلال و استراماچونی شاید بیشتر از هر رمان عاشقانه‌ای پر از فراز و فرود, بیشتر از هر داستان حماسی داری ابعاد تاثیرگذار, بیشتر از هر ژانر جنگی پر التهاب یا بیشتر از هر نوع تراژدی, غم‌انگیز و متاثرکننده باشد. داستانی که از همان ابتدا جنجالی آغاز شده و الان به جایی رسیده که مخاطبش حتی نمی‌توان زمان پایان را به درستی پیش‌بینی کند. یعنی داستان به نوعی در حال رقم خوردن است که هر لحظه ممکن است اتفاقی خارق العاده رخ دهد تا مسیر به کلی عوض شود, دقیقاً مثل فردی که سخت درگیر بیماری است و هر لحظه ممکن است جانش را از دست دهد اما در عین حال احتمالی برای شفا نیز وجود دارد!

  Open ending یا «پایان باز» اصطلاحی است که فیلمساز با روشی خاص مسائل حل‌ نشده در داستان را رها می‌کند تا تماشاگر آن‌ها را حدس بزند یا با درگیری ذهنی که برایش ایجاد می‌‌شود راه حل را پیدا کند. حالا اگر فصل آخر داستان استقلال را از زمان قهر آندره‌آ و ترک ایران در نظر بگیریم, نشان می‌دهد که گردانندگان این داستان, ناخواسته به دنبال پیشبرد این تفکر هستند تا مانند همان فیلم‌های سینمایی, مخاطب‌شان را در پایان با کلی علامت سؤال, تنها و سردرگم بگذارند. گذر زمان و خرید وقت یکی دیگر از دلایل روشن‌ نبودن اوضاع است.

در این شرایط می‌‌توان با واکنش‌های متفاوت در هر برهه احساسات مخاطب را بررسی و کنترل کرد و داستان را به نحوی جلو برد تا شخصیتی که باید محبوب باشد؛ محبوب شود و شخصیتی که باید منفور باشد, در معرض اتهام مقابل افکار عمومی قرار بگیرد. در باشگاه استقلال اما نمی‌توان قبول کرد که این اتفاقات حساب شده و در یک اتاق فکر برنامه‌ریزی شده است. می‌توان بیشتر فضای حاکم بر ماجرا را نتیجه بی‌نظمی, بی‌تدبیری و بی‌قانونی عوامل و بازیگرانش دانست.

در حالی که بعد از گذشت حدود 20 روز از غیبت استراماچونی -بازیگر نقش اول این داستان- مخاطب شدیداً احساس سردرگمی, چالش و نگرانی می‌کند اما حالا عدم شفافیت و تکذیب و تایید‌های پیاپی جو‌ی آزار‌دهنده را برایش به وجود آورده است. هواداران استقلال و دیگر اهالی فوتبال که دنبال‌کنندگان اصلی این ماجرا هستند از تغییرات ناگهانی مواضع, دچار سردرگمی شده‌‌اند و همین موضوع بی‌اعتمادی‌شان را نسبت به ادامه ماجرا افزایش داده است. روندی که یک روز به طور رسمی پایان کار مرد ایتالیایی را اعلام می‌کند و روز دیگر خبر از جلسه مشترک با او می‌دهد! یک روز فرهاد مجیدی و گزینه ایرانی جایگزین استراماچونی می‌شود و روز دیگر خبر از مذاکره با گزینه‌های خارجی به میان می‌‌آید.

این سطح از تناقض حتی در دستور کار وزارت ورزش هم که یکی دیگر از ایفا کننده‌های نقش اصلی به حساب می‌آید, دیده می‌شود. این وزارتخانه سیاست‌های عجیبی را در دستور کار دارد؛ از آوردن نام علی فتح‌الله‌زاده برای باشگاه گرفته تا تایید و تکذیب و بازهم تایید حضور این فرد در هیئت مدیره! یا تائید و تکذیب برکناری امیرحسین فتحی از هیئت مدیره. الان هم که علی خطیر بعد از کنار گذاشته شدن از باشگاه, دوباره مسئولیت مذاکره با استراماچونی را عهده‌دار شده است؛ دقیقاً مثل داستان‌های بی‌سر و تهی که یکی از شخصیت‌های تمام شده‌اش به یکباره برمی‌گردد و با القای نقش «فرشته نجات» قصد به ایجاد امیدواری برای مخاطب دارد.

مثل همان 20 روز گذشته با هر خبر, واکنش و تحلیل یک بار دیگر داستان جدایی استراماچونی از استقلال برای هواداران به پایان می‌رسد و آنها می‌مانند و کلاه‌شان که باید قاضی بین راستگو و دروغگو, حق و نا حق و خاطی و درستکار باشند. آنها هربار با مرور گذشته, کلی ابهام و سردرگمی را در کنار حس اغوا کننده بی‌اعتمادی تجربه می‌کنند. با اتفاقاتی که رخ داده این ماجرا ممکن است به لحاظ زمانی یک بار هم که شده برای بازیگرانش تمام شود اما برای تماشاگرانش خیر. این تراژدیِ عاشقانه استقلال, با یک پایانِ باز است و شاید شنیدن دیالوگی شبیه به «یه پایان تلخ, بهتر از یه تلخی‌ بی پایانه» کار آنها را برای هضم آنچه در این تیم گذشته, می‌گذرد و خواهد گذشت, آسان‌تر کند.

فعلاً مشخص نیست وزارت ورزش و باشگاه استقلال با خودشان چند - چند هستند، چرا که یک روز از قطع همکاری با استراماچونی صحبت می‌شود و بلافاصله خبر برگزاری نشست با این مربی به میان می‌آید!

 

منبع: تسنیم

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها