نژادپرستی اروپایی

ظاهرا ارزش جان مردم اوکراین بیش از جان یمنی‌هاست و رنج آن‌ها از آوارگی مردم افغانستان مهم‌تر است. چراکه آن‌ها «نسبتاً متمدن»اند (چون نسبتاً شبیه اروپایی‌ها هستند و نه کاملاً) اما مردم غرب آسیا (خاورمیانه) کله‌سیاهان وحشی و اهل خون‌ریزی‌اند و طبعاً درگیری و کشتارشان خیلی عجیب نیست.

حجم ویدیو: 1.22M | مدت زمان ویدیو: 00:00:35

 

 

برای مردم خاورمیانه جنگ و آوارگی بدیهی فرض شده ولی برای ژن اروپاییِ اوکراینی‌ها نگران کننده حساب می‌شود.

همین روزها که آوارگان اوکراینی به سمت مرز لهستان می‌روند از ورود سیاه‌پوستان اوکراینی به لهستان ممانعت می‌شود.

در این ویدیو می‌بینید کارشناس CBS news می‌گوید: برخلاف عراق و افغانستان، اوکراین کشور نسبتا متمدنی است. جایی است که امیدوار بودیم این اتفاقات نیافتد.

 

جریان درباره این ویدیو نوشت: خبرنگار شبکه CBS، ضمن گزارش از نزدیک شدن نیروهای روسیه به کی‌یف، با تعجب و تأسف می‌گوید که اینجا، با تمام احترام، مانند عراق یا افغانستان نیست که دهه‌ها شاهد درگیری شدید باشد (ناامنی عادی باشد.) این‌جا «نسبتاً متمدن» و «نسبتاً اروپایی» است و نمی‌توان انتظار چنین چیزی (جنگ و ناامنی) را داشت.

این اظهارات با موجی گسترده از اعتراض مواجه شد و او از سخنان خود پوزش خواست.

این خبرنگار البته دروغ نگفت؛ چه بسا صداقت هم داشت. «بسیاری» از مردم در غرب (و نه همه) اگرچه یاد گرفته‌اند که نژادپرستی خود را بروز ندهند اما دچار «یک بام و دو هوا» و «استاندارد دوگانه‌»اند؛ در حالی از جنگ در اوکراین اظهار تأسف می‌کنند که در برابر مصیبت هزاران انسان در عراق و ... بی‌تفاوت‌اند.

از دید آن‌ها ارزش جان مردم اوکراین بیش از جان یمنی‌هاست و رنج آن‌ها از آوارگی مردم افغانستان مهم‌تر است. چراکه آن‌ها «نسبتاً متمدن»اند (چون نسبتاً شبیه اروپایی‌ها هستند و نه کاملاً) اما مردم غرب آسیا (خاورمیانه) کله‌سیاهان وحشی و اهل خون‌ریزی‌اند و طبعاً درگیری و کشتارشان خیلی عجیب نیست.

این خبرنگار در حالی‌که می‌خواهد کلمات را با دقت انتخاب کند، اروپایی بودن اوکراین را با تردید و کمی پوزخند به رسمیت می‌شناسد اما در مورد پیوستگی «متمدن بودن» با «اروپایی بودن» تردیدی ندارد (هر چه اروپایی‌تر، متمدن‌تر) او اما سه حقیقت را نادیده می‌گیرد:

۱. بسیاری از مظاهر تمدن بشری در همین غرب آسیا پدید آمد.

۲. دو جنگ ویرانگر جهانی را همان «کشورهای متمدن اروپایی» به راه انداختند تا نزدیک ۲۵ میلیون انسان در جنگ اول و بین ۷۰ تا ۸۵ میلیون انسان در جنگ دوم جان خود را از دست بدهند. دامنه آثار مخرب این دو جنگ چنان بود که حتی در شرایطی که ایران در هر دو اعلام بی‌طرفی کرده بود کشورهای درگیر بخش‌هایی از ایران را اشغال و محل تاخت و تاز خود کردند و دست کم ۱ میلیون ایرانی بر اثر پیامدهای جنگ نخست جهانی (قحطی و بیماری‌های ناشی از جنگ و ...) جان باختند. اگرچه برخی محققان تعداد کشته‌شدگان را چند برابر این دانسته‌اند.

۳. «یکی» از مهم‌ترین عوامل «دهه‌ها جنگ و درگیری» در غرب آسیا (و قاره آفریقا و آمریکا) همان «دولت‌های متمدن اروپایی و غربی» بوده‌اند؛ آن‌ها با هدف استعمار پا به این مناطق گذاشتند،‌ دارایی‌شان را غارت کردند، مردم را به جان هم انداختند و به بردگی کشیدند؛ آن‌ها برای تصاحب نفت و ثروت این منطقه هر مداخله‌ای کرده‌اند؛ سالانه میلیاردها دلار سلاح به گروه‌ها و کشورهای منطقه می‌فروشند تا تحت عنوان امنیت منطقه، منطقه را ناامن کنند و در عوض رونق تجارت و صنعت اسلحه خود را حفظ کنند؛ گروه‌های بنیادگرا می‌سازند یا مسلح‌شان می‌کنند و بعد به بهانه همان‌ها به کشورها حمله می‌کنند و بعد هم کشور را به همان‌ها واگذار می‌کنند و می‌روند؛ فقط بریتانیا در «بازی بزرگ» برای مقابله با نفوذ روسیه به جنوب و دسترسی به سرزمین‌های ثروتمندی چون هند، صدها دسیسه چید، «لارنس عربستان»ها و «آرمین وامبری»ها و «گرترود بل»ها را به منطقه فرستاد، گروه‌ها، فرقه‌ها و ایسم‌ها راه انداخت، کشورها را تجزیه و مرزها و کشورهای جدید ساخت؛ در نهایت تمدن دریایی، برای رسیدن به سود کلان ناشی از تجارت دریایی خود برای از میدان به در کردن رقیب تاریخی (مسیر زمینی جاده ابریشم) پیوسته به دنبال ناامنی در مناطق شمال خلیج فارس بوده است. 

متأسفانه به واسطه تمام این‌ها، ناامنی و ویرانی چنان در این منطقه عادی‌سازی شده که بسیاری از خود مردم منطقه هم جنگ و نزاع را عادی می‌دانند و وضعیت کنونی را سرنوشت همیشگی این منطقه قلمداد می‌کنند و پذیرفته‌اند که جان آن‌ها از جان یک انسان غربی ارزش کمتری دارد.

البته تمام این حقایق نباید باعث سه چیز شود:

۱. در واکنش به نژادپرستی غربی‌ها دچار گونه‌ای نژادپرستی برعکس شد و با تعمیم شتاب‌زده تمام غربی‌ها را نژادپرست یا مقصر این وضعیت دانست و در واکنش به جنگ‌افروزی دولت‌های غربی به استقبال جنگ با آن‌ها رفت یا با میلیون‌ها شهروند غربی دشمنی کرد یا نسبت به کشته شدن مردم اوکراین بی‌تفاوت بود. ضمن آن‌که یادمان باشد جبهه شرق (روسیه/شوروی) هم در این منطقه و به ویژه ایران کم جنگ و جنایت نکرده است. 

۲. دچار نفرت کور نسبت به غرب شد و با مظاهر پیشرفت دانش و خرد و دستاوردهای تمدن بشری در غرب ستیز کرد.

۳. کشورهای غرب آسیا مسئولیت و سهم خود را در وضعیت ناگوار فعلی منطقه نپذیرند و به راحتی همه بدبختی‌های خود را به کشورهای اروپایی و غرب حواله دهند.

 

 به راستی اگر جهل، واپس‌گرایی، سستی، تعصب و خشونت، زمینه‌های بنیادگرایی و درگیری‌های مذهبی و قوم و قبیله‌گرایی در این منطقه وجود نداشت یا کم‌رنگ بود آیا کشورهای غربی می‌توانستند این‌گونه نقشه‌های شوم خود در این منطقه را طی دویست سال گذشته عملی کنند؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها