گزارش مستقلآنلاین از جشنواره فیلم فجر؛
یادداشتهای روزانه جشنواره فیلم فجر - روز سوم: آس محمد کارت با فیلم شنای پروانه
جشنواره فجر سی و هشتم روز سوم خود را در سینماهای مختلف تهران و شهرستانها پشت سر گذاشت. در پردیس سینمایی چارسو سه فیلم دیگر به نمایش درآمدند که نگاهی کوتاه انداختهایم به این سه فیلم.
هادی حقانی - سرویس فرهنگی مستقل آنلاین:
سومین روز جشنواره فجر با نمایش سه فیلم دیگر در پردیس سینمایی چارسو ادامه یافت و فیلمهای کشتارگاه، من میترسم و شنای پروانه به روی پرده رفتند. شگفتی بزرگ روز سوم فیلم شنای پروانه ساخته محمد کارت بود که تحسینهای زیادی را چه از سوی تماشاگران و چه از سمت منتقدان دریافت کرد.
کشتارگاه: درامی معمایی و انبوه سوالات بیپاسخ
-
کارگردان: عباس امینی
-
نویسنده: عباس امینی و حسین فرخزاده
بیشتر فیلمسازانی که از فیلم کوتاه و مستند به سینمای بلند داستانی میآیند یک مشکل مشترک دارند: ناتوانی در تعریف کردن یک قصه سرراست و بیلکنت، سنتی که بهنظر میرسد از فیلمهای جشنوارهپسند این سالها در ذهن فیلمسازان ما جا خوش کرده است.
فیلم کشتارگاه ساخته عباس امینی نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلمی که ظاهرا درامی جنایی است خود و تماشاگرش را دستکم میگیرد و در بیان قصهاش در بسیاری لحظات فیلم کوتاهی میکند. فیلم قصه پسر جوانی است در با مرگ چند کارگر در کشتارگاهی که پدرش در آن سرایدار است مواجه میشود و بعدا معلوم میشود که ماجرا چیز دیگری است و اما در نهایت مشخص نمیشود که دقیقا چه چیزدیگری.
با این وجود و فارغ از قصه، فیلم از لحاظ فنی بد از کار درنیامده. بازیها معمولی است و البته بازی حسن پورشیرازی در فیلم یک سروگردن بالاتر از بقیه است، خصوصا بازی مانی حقیقی که اصلا در فیلم جا نیفتاده است.
- (امتیاز: 1.5 از 5)
من میترسم؛ دغدغههای دمدمه در فیلمی شلخته و پر از ادا
-
نویسنده و کارگردان: بهنام بهزادی
نوشتن درباره بعضی فیلمها کار سختی است، خصوصا اگر ملغمهای عجیب از شعر و حرفهای آبکی عاشقانه و پر از شعارهایی درباره عشق و خیانت و وجدان و اخلاق و انسانیت باشد با دیالوگهای ادایی و گلدرشت و قصهای بیسروته و بیمنطق. دیالوگهای فیلم گاهی آنقدر توی ذوق میزند که آدم خیال میکند کار جوانی 22 ساله است، ذوقزده از اینکه تازه هنر، شعر و ادبیات را کشف کرده است.
بازیها هم یکی از یکی بدتر، سخت است انتخاب اینکه بین بازی پوریا رحیمی سام و الناز شاکر دوست کدام بدتر از کار درآمده. انتخاب پوریا رحیمی سام (که از بازیگران خوب تئاتر است) برای نقش اصلی احتمالا بدترین تصمیم کارگردان برای فیلم نبوده اما یکی از واضحترین مشکلات فیلم است. دکوپاژ، انتخاب جای دوربین و میزانسنها نیز مانند قصه شلخته و بلاتکلیف است.
- امتیاز : (بیارزش)
شنای پروانه؛ تریلری اصیل و درخشان در قصه و اجرا
-
کارگردان: محمد کارت
-
نویسنده: محمد کارت، حسین دوماری، پدرام پورامیری
شگفتی مسلم جشنواره امسال تا روز سوم، تریلری جنوبشهری و جذاب درباره آدمهای خلافکار پایین حاشیه شهر، با فیلمنامهای دقیق، هوشمندانه و پر از جزییات و اجرایی حسابشده و پخته. فیلم در همان چند دقیقه اول صاف میرود سر اصل مطلب داستان و در ادامه با ریتمی بسیار درست تا انتها سرحال و پرکشش و با گرهگشاییهای به موقع ادامه مییابد و با یک پایانبندی دقیق و جذاب به پایان میرسد. بازیها عموما درخشان است. خصوصا بازی لاتها و خلافکاران فیلم. بازی امیر آقایی با آن تهلهجه و نگاههای سوزاننده به یاد ماندنی است. جواد عزتی بازی همیشگیش را ارائه میکند که خوب از کار درآمده. فیلم جزییات دقیقی دارد. رد زخمها و خون روی لباس، صورت و بدن آدمها، گل سری که حجت در طول فیلم در دستش باز و بسته میکند.
طراحی صوتی و موسیقی متن فیلم بار روایت را به در لحظاتی خوبی به دوش میکشد، ایجاز در دیالوگها خصوصا در نیمه اول فیلم، دکوپاژ و میزانسنهای کاملا وفادار به ژانر تنها بخشی از جذابیتهای فیلم است. درباره فیلم در زمان اکران عمومیاش بیشتر میتوان نوشت اما بهنظر میرسد این فیلم نیز مانند ابد و یک روز از فیلمهای جریانساز در سینمای ایران خواهد بود؛ پرداختن به طبقههای اجتماعی کمتر دیده شده جامعه، این بار در قالب تریلرها و درامهای پرتعلیق. کاری که هومن سیدی نیز در مغزهای کوچک زنگ زده سعی در انجامش داشت اما بهخاطر عدم شناخت کافیاش از بافت و فضای آن طبقه از جامعه چندان موفق از کار درنیامد.
فیلم دیدنی محمد کارت نویددهنده ایجاد ظرفیتهای تازهای در سینمای ایران از لحاظ کیفیت داستانگویی است.
- (امتیاز : 4 از 5)
ارسال نظر