آیا مشکل اصلی سینمای ایران فیلمنامه است؟
بسیاری از منتقدان و علاقهمندان سینما معتقدند اصلیترین مشکل سینمای ایران فیلمنامه است. علی فرزینفرد فیلمنامهنویس در یادداشتی که بخش اول آن را میخوانید به این موضوع پرداخته است.
سرویس فرهنگی مستقل آنلاین- بخش اول: مدتهاست این جمله خبری که در سینمای ایران فیلمنامه و فیلمنامهنویسی معضل اصلی و اساسی است لقلقه دهانهاست و کمتر جمع و گعده و جشنواره و برنامه سینماییست که خالی از بیان این جمله بهظاهر متقن و محکم باشد. از بازیگر و کارگردان و تهیهکننده گرفته تا سایر عوامل تولید در این باب اظهار فضلها نمودهاند تا جایی که مسئله به حد تواتر و قطعیت رسیده است. بارها شنیدهایم که کارشناسان سینمایی به ابراز شگفتی از پیشرفتهای تکنیکی و فنی در سینمای ایران در حوزههای فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی و یا سایر حوزهها تیغ تیز انتقادات خود را به سمت فیلمنامه و فیلمنامهنویسان پرتاب کردهاند. گویی که سینمای بخت برگشته ایران در همه حوزهها استانداردهای جهانی را درنوردیده و فقط و تنها فقط این فیلمنامه است که پاشنه آشیل سینمای ماست و اگر در این حوزه نیز به حد استانداردهای جهانی برسیم آنگاه سینمای ایران دیگر چیزی برای آقایی بر سینمای جهان کم ندارد.
در سینمای ایران فیلمنامه ساخته شده باید مورد قضاوت قرار گیرد
برای اینکه ببینیم این ادعا تا چه حد واقعیت دارد و تا چه حد میتوان فیلمنامه نویسان را مقصران اصلی این ماجرا دانست، بیان مقدمات و بدیهیاتی ضروریست. اول اینکه معمولا قضاوت کارشناسان و منتقدان سینمایی در باب فیلمنامه یک اثر مبتنی بر فیلم ساخته شده است و نه بر فیلمنامه مکتوب اولیه. در حالی که کسی که کوچکترین آشنایی با روند ساخت فیلم و سریال در کشور ما داشته باشد میداند که فیلمنامه مکتوب اولیه تا چه حد با فیلمنامه ساخته و فیلم شده متفاوت است. فیلمنامه مکتوب در سینما و تلویزیون ایران همچون کودک بدون سرپرستی است که هرکس هرچه بخواهد با او میکند! تغییراتی که در فیلمنامهها به ضرورتهای تولیدی، اقتصادی، ممیزی و حتی برمبنی سلیقه بازیگران کارگردان و تهیهکننده صورت میگیرد شگفتآور و خود مثنوی دردآور و عبرت آموزی است. تجربه شخصی و شنیدهها و دیدههای نگارنده این سطور خود گواه این مدعاست که چه حجمی از تغییرات غیرضروری، غیر دراماتیک، سلیقهای وغیرمنصفانه در فیلمنامهها در طی مراحل تولید و پس از تولید صورت میگیرد که حقیقتا آه را از نهاد فیلمنامهنویس برمیآورد.
در سینمای ایران فیلمنامه به سادگی در طول ساخت تغییر میکند
و عجیبتر آنکه این تغییرات غیرمنصفانه وحتی به زعم اینجانب غیراخلاقی که از اسم فیلمنامه تا اسامی شخصیتها، دیالوگها ترتیب صحنهها و حتی روح اصلی فیلمنامه را شامل میشود، به پای فیلمنامهنویس بخت برگشته نوشته میشود و اوست که باید پاسخگوی متن بی یال و دم و اشکمی که تبدیل به فیلم شده باشد. سوال اینجاست که منتقدان فیلمنامهنویسی تا چه حد به این تغییرات و تحولات ناصواب آگاه و متوجهاند.
نکته دومی که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد این است که بخش عمدهی مشکلات ممیزی تولید یک فیلم برعهده فیلمنامهنویس است. فیلمنامهنویس مظلوم همزمان که باید به فکر نگارش یک اثر آبرومند و پرفروش جذاب و دراماتیک باشد، باید با دهها مانع و بکن نکنهای اخلاقی و مالی دست به گریبان باشد. بسیاری از صحنهها را به علت گران درآمدن در تولید باید حذف کند، بسیاری از روابط و دیالوگها را بهخاطر ممیزی و ممنوعیتها پشت سر بگذارد. بسیاری از شخصیتها را به علت گرانی دستمزد بازیگران بیخیال شود. به تنوعهای لوکیشن و فضا کمتر فکر کند. به خاطر دل فلان بازیگر شخصیت او را پربارتر کند. برای دریافت مجوز نمایش چیزهایی را از فیلمنامه حذف یا به آن بیفزاید. همه اینها و دهها مانع و سد کوچک و بزرگ دیگر همه برعهده فیلمنامهنویس است و اوست که باید بار سنگین آن را بر دوش بکشد و آنگاه ما به راحتی با نادیده گرفتن این مشکلات و مصائب از ضعف فیلمنامهها و پیشرفت جنبههای تکنیکی و فنی فیلمها سخن میگوییم غافل از اینکه مثلا فیلمبردار هنرمند و عزیز فیلم تنها به زیبایی نور و تصویر اثر میاندیشد و بار سنگین بسیاری از امور پیشگفته را بر دوش خویش احساس نمیکند.
ضعف اصلی در سینمای ایران فیلمنامه است یا تکنیک و کارگردانی؟
سومین نکتهای که گفتنیست اینکه معمولا سادهترین و کم زحمتترین کار نقد داستان، شخصیتها و روابط علی و معلولی یک اثر است که در حوزه فیلمنامهنویسی میگنجد. کمترین بیننده یا حتی منتقدی است که سواد کافی یا جرات ورود به حوزه نقد ساختاری و فنی یک اثر سینمایی را داشته باشد. در دهها اثر سینمای ایران ضعفهای شدید بازیگری، کارگردانی و تدوین قابل مشاهده است. عدم رعایت بدیهیترین اصول کارگردانی، ایرادات خندهدار در حوزه رعایت خط فرضی، عدم رعایت تداوم تدوینی و تدوینهای چشم آزار و رماننده، ضعفهای اساسی در میزانسن، نورها و قابهای غلط، سطح نازل و تاسف برانگیز بازیگری در پارهای از فیلمها، ناکامی کارگردانان در بازیگیری، کستینگ غلط و باورناپذیر، جلوههای ویژه بدوی و قابل تشخیص در برخی آثار، همه و همه مشکلاتی است که سینمای ایران را آزار میدهد اما کمتر کسی است که انگیزه یا جرات یا سواد ورود به این حوزه از نقد را به خود احساس کند.
اینگونه است که راحتترین کار نقد داستانی و محتوایی اثر و حمله به فیلمنامه و فیلمنامه نویس بینواست.
علی فرزین فرد - فیلمنامهنویس
ارسال نظر