معرفی فیلم؛
نگاهی به فیلم میدسامر (Midsommer) ساخته آری آستر / کابوسی با رنگ و لعاب نور و گُل و موسیقی
میدسامر (انگلیسی: Midsommar) یک فیلم در ژانر ترسناک به کارگردانی آری استر است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به جک رینور، فلورنس پیو، ویل پولتر، و ویلیام جکسون هارپر اشاره کرد.
هادی حقانی - سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: Midsommer (میانه تابستان) را بر خلاف اثر قبلی کارگردانش Hereditary (موروثی)، بهسختی میتوان یک فیلم ترسناک دانست، اما میتواند بیننده را از خشم و ترس میخکوب کند. کارگردان با جسارت و جاهطلبی قوانین ژانر وحشت را شکسته است. از تاریکی، خون، اره وساطور، موجودات عجیب و غریب، جن و روح و دیوانگیهای مرسوم فیلمهای ژانر وحشت در فیلم خبری نیست و همین فیلم را ترسناکتر میکند. فیلم سرشار است از نور و رنگ و گل و موسیقی، طبیعت زیبا، لباسهای چشمنواز اما در پشت همه اینها خشونت و وحشتی آیینی جاری است که بیننده را غافلگیر و پازولینیوار حتی در لحظاتی عصبانی و منزجر میکند.
داستان فیلم درباره دختر جوان آمریکایی به نام دنی (با بازی فلورنس پیو) است که در حادثهای تراژیک خواهر، مادر و پدرش را از دست داده و حالا همراه دوستپسرش و دوستان او برای شرکت در مراسمی باستانی و آیینی به روستایی در سوئد سفر میکند، سفری کابوسوار که منتهی به فاجعه میشود.
فیلم در لحظاتی درخشان است، دوپهلویی تلفیق خوشآب و رنگی زندگی با فاجعه و خشونت، نگاهی روشن و رسا به نفی فردیت زندگی مدرن و ستایش آیینهای باستانی و جمعی، در رنجزدایی از اندوه و خسران. فیلم تلاش میکند کابوسهای انسانی را از تنهایی، تاریکی و ابهام خارج کند و هیاتی روشن، واضح و حتی زیبا به آن ببخشد. گویی تلاش میکند بگوید زندگی حتی در زیباترین لحظاتش از لحاظ نو رو رنگ و موسیقی و طبیعت واجد ذاتی کابوسوار اما جمعی است. فیلم اما گاهی در نشان دادن این دوگانگی فاقد عمق احساسی کافی است. گویی کارگردان با جسارت و اعتماد بهنفسی مثالزدنی خود را بینیاز از زمینهچینی و پاسخدادن به سوالاتی درباره داستان و شخصیتها میداند. از همین روست فیلم از فقدان کافی لایههای داستانی و معنایی لطمه میبیند.
خشونت فیلم در لحظاتی بیش از اندازه عریان است و کارگردان ظرافت در پرداخت را بیش از آنکه متوجه داستان و کیفیت مواجهه عاطفی بیننده با فیلم کند در پرداخت صحنههای مراسم آیینی و سنتی مردم روستا به کار بسته است. صحنهای در فیلم هست که دختر جوان در حال درد کشیدن و فریاد زدن است و دختران روستا که دور او را گرفتهاند همراه او و با همان ریتم فریاد میزنند و ناله میکنند، استعارهای هوشمندانه از شادی و آرامش ناشی از رهایی از فردیت و قسمتی از جماعت شدن. جای چنین صحنههایی در فیلم خالی بنظر میرسد، صحنههایی که از خلال آن بیننده با ظرافت به عمق داستان هدایت شود. در بسیاری از لحظات فیلم بیینده دور از داستان و با حفظ فاصله از آن مینشیند و این موضوع بیش از آنکه تعمد کارگردان باشد ناشی از کمتجربگی در پرداخت داستان است.
شخصیت پسر سوئدی که جمع را به مراسم آیا و اجدادیاش دعوت کرده علیرغم اهمیتش در داستان مبهم و خام بهنظر میرسد. او در صحنهای از فیلم به دختر جوان میگوید که او نیز خانوادهاش را در کودکی از دست داده و مردم روستا برایش در حکم خانوادهاند و در نهایت دختر با شرکت در مراسم رقصی به عنوان ملکه ماه انتخاب شده و در آیین و رسوم خشونتبار روستا حل میشود، بیآنکه چنین تغییری به اندازه کافی باورپذیر بهنظر برسد.
فرم فیلم ساده و روان است و کارگردان هوشمندانه نخواسته با حرکات و زوایای دوربین اغراقآمیز به نامتعارف بودن داستان فیلم بیفزاید. در عین حال ریتم فیلم در بیشتر لحظات کند است و زمان فیلم نیز میتوانست کمی کوتاهتر باشد.
در مجموع Midsommer (میانه تابستان) فیلمی جسورانه و سنتشکن است که با وجود اینکه در لحظاتی خامدستانه بهنظر میرسد بهخوبی میتواند کلیشههای ذهنی علاقهمندان ژانر وحشت را به چالش بکشد و با دانستن این نکته که این فیلم دومین ساخته کارگردانش است میتوان در آینده امیدوار بود آثار پختهتری از آری استر نویسنده و کارگردان فیلم خواهیم دید.
ارسال نظر