بررسی بحرانهای ژئوپلتیکی ایران در گفتگو با احمد موثقی استاد دانشگاه:
نظامیگری باید تابع دیپلماسی باشد
دکتر احمد موثقی میگوید: با توجه به گستردگی مرزهای ایران و مشکلاتی که در مرزها داریم باید نظامیگری تابع دیپلماسی و سیاست و عقلانیت باشد.
سرویس سیاسی:
با وقوع حوادث متعدد در منطقه و تنشهای مداوم در مرزهای ایران توجه عموم به این نکته جلب میشود که آیا باید خاورمیانه را آبستن حوادث جدید و تغییر نقشه بدانیم یا وقایع اخیر در امتداد همان سیاستهای دولت اوباما است که با ایده خاورمیانه جدید جرقهی تنشهای مداوم را ایجاد کرد؟ به قدرت رسیدن طالبان، جنگ قرهباغ، اتحاد آذربایجان و ترکیه و پاکستان، برخی اقدامات دولت عراق که وضعیت را برای ایران پیچیده کرده است همگی نشان از بیثباتی در این منطقه را دارد. به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با دکتر احمد موثقی استاد مطالعات سیاسی دانشگاه تهران، نویسنده و پژوهشگر، متخصص در جنبشهای اسلامگرا تا ببینیم آیا ایشان نیز شرایط را مخاطرهآمیز میبینند یا خیر؟ مشروح گفتگو را میخوانیم:
آیا موضع ایران در جنگ یکسال پیش قرهباغ را موضعی درست و آیندهنگرانه میدانید؟ و اصولا با توجه به جغرافیای سیاسی ایران و مرزهای طولانی و تعدد همسایگان شرایط کنونی ما را چه اندازه در خطر میبینید؟
درگیریهای منطقه قرهباغ زمینههای تاریخی دارد و با دخالتهای خارجی همراه است، ما نباید روی ملاحظات احساسی و ایدئولوژیک به عنوان اینکه مثلا آذربایجان شیعه هستند به قضیه نگاه کنیم.
در این درگیریها اگر نشان دهیم جانبداری نسبت به یکی از طرفین داریم با وجود اینکه آن طرف اصلا در پیوند ما با نیست عوارض خیلی بدی دارد که الان هم خودش را نشان داده است و درنتیجه یک جور صف بندیهای فرامنطقهای در حال پررنگ شدن است. برای ایران نیز ارمنستان یک کانالیست برای تجارت و ارتباطی که با اروپا میخواهد داشته باشد. بنابراین حساسیتها طبعا وجود دارد و ما باید براساس مستندات علمی و کارشناسی در ابعاد کلان یک فکر اساسی کنیم که درگیر نشویم.
اما در مورد جغرافیای سیاسی ایران باید گفت؛ سوء کارکرد سیاست خارجیمان که فقط به قوه مجریه هم محدود نمیشود، باعث شد ناشیانه تمام کشورهای عربی را از این طرف در دامن اسرائیل انداختیم. الان در مرزهای جنوبی و غربی و کشورهای حاشیه خلیج فارس مشخصا امارات که متحد اسرائیل شده است و تمام اطلاعات مربوط به شهروندان و هرکسی آنجا زندگی میکند را در اختیار اسرائیل قرار داده و در حال ایجاد یک ائتلاف امنیتی در کشورهای عربی هستند. این یک مقدار زیادی ناشی از اشتباهات ما در سیاست خارجی است که این کشورها را به هم نزدیک کردیم. ما به جای اینکه اینها را با هم درگیر کنیم علیه خودمان متحد کردیم.
یعنی ما باید به یک سری هنجارها و قواعد بین المللی عمل کنیم. تعریفی که در قانون اساسی درباره حمایت از جنبشهای آزادیبخش هست (عملی نیست). نمیشود زمانیکه با یک دولت رسمی ارتباط داریم، نیروهای مبارز علیه آن (اپوزیسیون) را ساپورت کنیم زیرا که این رفتار با حقوق بین الملل سازگاری ندارد.
در قسمت شمالی ایران ما به روسیه خیلی نزدیک شدیم در حالیکه روسیه دشمن تاریخی ایران است. در مناقشه قرهباغ ببینید که در دو دوره جنگهای ایران و روس تقریبا همین سه کشوری که الان در قفقاز مستقل شدهاند و جزء ایران بودند را از دست دادیم. الان نیز در مناقشات روسیه نقش مهمی دارد و ما روی روسیه خیلی حساب باز کردیم. در تقسیم دریای خزر نیز از قراردادهای پیشین خیلی عقبتر رفتیم. به دلیل ائتلافی که روسها با عناصر مختلف در این منطقه دارند و همچنین ائتلافی که با ترکیه دارند، ما نمیتوانیم روی ترکها بهصورت دراز مدت حساب کنیم.
مواضع ترکیه درباره داعش و سوریه نیز از مسائلی است که باید در ابعاد کلان یک نگاه جامع الاطرافی به آن داشته باشیم. آذربایجان هم که ایران به عنوان یک دوست و متحد روی آن حساب کرده بود الان پایگاه اسرائیل شده است. درواقع آذربایجان عمیقا متحد اسرائیل است.
کردستان عراق نیز به همین سرنوشت دچار شده و تجهیزات نظامی اسرائیل بیخ گوش ما به آذربایجان رسیده است.
در شرق نیز پدیده طالبان را ببینید در چه موقعیتی هستند. به دولت قبل از طالبان و دولت قبلی طالبان در ۲۰ سال پیش نگاه کنید (و تنظیم روابط با ایران را مقایسه کنید).
از سوی دیگر به دلیل مسائلی که ما در گذشته پیرامون تاجیکستان داشتیم، روابطمان با تاجیکستان قطع شد و به عنوان توسعه این ایدئولوژی که میخواهیم از جنبشهای اسلامی دفاع کنیم (روابطمان تخریب شد). اما در کلان قضیه و در مقایسه با نگاه ما به غرب و مراکز استراتژیک جهان و همچنین روسیه و چین، ما این صفبندیها را چگونه تعریف کردیم؟ این صفبندیها را به معنای سیاسی امنیتی گرفتیم. نگاه شرق را سیاسی تحلیل کردیم که همهی این مسائل و سیاستها جای بحث دارد.
میدانیم که رابطه ما با بغداد نیز به سمت تیرگی میرود. به نظر شما آیا جای نگرانی دارد و ممکن است عراق در آینده به یک مشکل تبدیل شود؟
بله این خطر واقعا جدیست و بر اساس شواهدی ما در شرایط نامساعدی هستیم. در واقع درست است که بعد از جنگ محاصره شدیم و همه علیه ایران پشت سر صدام جمع شدند و همین امر باعث شد ما به خود متکی شویم، اما مسئله این است که نظامیگری باید تابع دیپلماسی و سیاست و عقلانیت باشد.
ما در مسئلهی عربستان نیز اشتباه داشتیم و حتی در عراق که الان بجای ایران دومین تولید کننده نفت اوپک شده است. دولت کاظمی در عراق بیشترین پیوند را با غرب دارد و قراردادهای مفصلی با توتال بسته به این سمت میرود که از برق و گاز ایران بینیاز شود در حالیکه مطالبات ایران را نیز نداده است.
اسرائیل نیز خیلی راحت در سوریه پایگاههای ایران را با هماهنگی روسیه میزند حتی در عراق نیز این اتفاقات میافتد که مشکلات جدی هم برای ما است. در رابطه با پاکستان هم در دولتهای گذشته خط لوله گاز را کشیدیم و اصلا متوجه نیستیم پاکستان چه ساخت و بافتی و مسائل پشت پردهای دارد. درباره لبنان نیز میتوانیم بحثهایی داشته باشیم. بنا بر ظواهر این مشکلات نشانهی فقدان یک پارادایم منسجم در سیاست داخلی و خارجی است. ایران الان در یک شرایط شکنندهای قرار دارد و هرچه ضعف داخلی بیشتر باشد زیادهخواهیهای عناصر در کمین بیشتر میشود. اینها چون در پیوند با خارجیها هستند و دشمنانی که ایران با خود تعریف کرده (با هم) متحدند، پیشرفت میکنند. درباره ترکیه نیز موضعگیریها را ببینید یا آذربایجان که با چه صراحتی علیه ایران موضع میگیرند. ضعف داخلی در پیوند با سیاست خارجی مشکلات این چنینی از جمله تورم، فقر، کاهش ارزش پول و ... را ایجاد میکند. علی رغم چیزی که صدا و سیما نشان میدهد ما یک دولت قوی تشکیل ندادیم. در شرایط بحرانی مالی و معیشت که میبینید چقدر منابع رسمی کشور نیز میگویند ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر هستند، باید بررسی کنیم ببینیم پایگاه داخلی که آسیب دیدهاند بیشتر مشکل ایجاد میکنند. هر چه در داخل بیشتر به هم امتیاز دهیم به خارجیها کمتر امتیاز میدهیم اما هرچه در داخل بیشتر به مشکل برخوردیم در بیرون ضعیفتر شدیم. گفتمانی هم که همرا با این دولت روی کار آمده مثل دوره احمدینژاد به شدت افراطی است و متوجه ماهیت نظام بینالملل و تمدن غرب و حتی ماهیت چین و روسیه نیست و علم و کارشناسی در این گفتمان بنیادگرا که با تیم جدید به قدرت رسیده ضعیف است. اینها همه کنار هم قرار گرفته و ما از این به بعد بیشتر با این خطرات مواجهیم. نارضایتی داخلی بجای خود و طمع بیگانگان از طریق همسایگان هم بجای خود باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. الان زمان جهانی شدن است و بررسی کنید ببینید ماهوارهها چه میکنند و چه تعداد از مردم ما مخاطب راست و دروغ ماهوارهها هستند و چه تعداد مخاطب صدا و سیمای رسمی کشور.
آیا بنظر شما بحران قرهباغ که سالهاست در جریان است راه حل سیاسی دارد؟
به هر حال راه حل نظامی را باید کنار بگذارند و حاکمیت سرزمینی ارمنستان را نیز بپذیرند و باید به یک جور مصالحهای برسند که تنشها را بخوابانند و اسناد و مدارک حقوقی را کنار هم بگذارند. باید یک داوری بیطرفانه صورت بگیرد چون روسیه جانبدارانه عمل میکند و متاسفانه در رئال پلوتیک هر وقت زور کسی میچربد میتواند اعمال نظر کند. اینجا نیز همینجور است و باید از طریق دیپلماسی یک راه حل میانهای برای اینها تدارک دیده شود. زیرا حتی خود ارمنستان هم در دولتش نارضایتیهایی دارد و از این طرف آذربایجان که خیلی خیلی در پیوند با اسرائیل و غرب است، همچنین ارتباطات تاریخی که با آذربایجان ایران دارند در شرایطی که تصور میکنند ما ضعیف هستیم، پررنگ میشود. پس بیشتر این مسائل سیاسی است و به هر حال مسائل منطقه پیچیده شده و به سادگی حل نمیشود.
ارسال نظر