احمد مازنی در گفتگو با مستقل:
جامعه هنوز مایوس نشده است
به جهت بررسی شرایط اصلاحطلبان در مواجهه با انتخابات ۱۴۰۰ گفتگو کردیم با احمد مازنی نماینده مجلس دهم و فعال سیاسی اصلاحطلب که مشروح آن را میخوانیم:
امیرحسین جعفری/روزنامه نگار
*اصلاحطلبان در صورت شکست در انتخابات ۱۴۰۰ و یا رد صلاحیت کاندیدای مطلوبشان چه شرایطی پیدا میکنند؟
به نظر من اصلاحطلبان یکی از دو جریان اصلی درون نظام هستند که در انتخابات شرکت میکنند و نتیجه انتخابات را میپذیرند و بر اساس قاعده بازی عمل میکنند، یعنی اگر پیروز شدند در چارچوب قانون اساسی کشور را اداره میکنند و اگر شکست خوردند باز هم در چارچوب قانون اساسی به بازسازی و انسجام کمی و کیفی جبهه میپردازند و فرصت گفتگوی بیشتر برای نقد گفتمان درونی پیدا میکنند. ضمن این که امکان نقد جناح پیروز را هم پیدا میکنند.
البته در مورد ردصلاحیت کاندیدای مطلوب اصلاحطلبان، امیدوارم شاهد چنین اتفاقی نباشیم. چون ردصلاحیت کاندیدای مطلوب اصلاحطلبان موجب کاهش مشارکت مردم میشود در حالی که رهبر معظم انقلاب بر انتخابات پرشور تاکید کردند، در هر صورت اصلاحطلبان در کنار مردم خواهند بود.
*آیا اصلاحطلبان هنوز درگیر خاتمیمحوری و تکیه بر کاریزماها هستند؟
آقای خاتمی از دوم خرداد ۱۳۷۶ به صورت طبیعی در جایگاه رهبری معنوی جبهه اصلاحات قرار گرفت و در طول بیش از سه دهه نقش هدایت و راهبری اصلاحطلبان را به خوبی ایفا کرد. این جایگاه از سوی هیچ کس تحمیل نشد، مردم به دلیل رفتار عقلانی و مدنی و منش فرهنگی آقای خاتمی برای ایشان احترام قائلند، نه صرفا بر اساس کاریزمای ایشان. در عین حال به دلیل فقدان احزاب قوی در ایران، و ضعف احزاب موجود که "نهاد"های سیاسی هستند نقش چهرههای ملی یعنی "نماد"های سیاسی پُررنگ میشود. این امر اختصاص به جریان اصلاحطلب ندارد، دوستان اصولگرا هم در ایام انتخابات با مدیریت و راهبری "نماد"ها به وحدت میرسند، البته راه درست این است که احزاب موجود در گام اول در قالب جبهههای دائمی (نه موسمی) منسجم شوند و در گام بعدی جبههها را به عنوان احزاب بزرگ به ثبت برسانند. تا بجای "نماد"ها "نهاد"ها ایفای نقش بکنند. ضمن این که در کشور ما عناصر ضد تحزب قوی هستند و چارهای جز صبوری و اصلاح تدریجی نداریم.
*اصلاحطلبان میگویند چون دولت روحانی ائتلافی و انتخاب بین بد و بدتر بود موفق نشد، بنظر شما کاندیدای اصلاحطلبان چه پتانسیلی برتر از روحانی دارد که این طیف سیاسی مدعی اصلاح وضع موجود با انتخاب کاندیدای مورد نظرش است؟
اولا در مورد موفقیت یا عدم موفقیت آقای روحانی نیازمند بررسی علمی و قضاوت منصفانه هستیم. عوامل تاثیرگذار در عملکرد آقای روحانی عبارتند از آثار باقی مانده از دولت سابق که مهمترینش قطعنامههای ضد ایرانی شورای امنیت سازمان ملل بود، ما با چهار تحریم مواجه بودیم. تحریم بینالمللی شورای امنیت، تحریم اتحادیه اروپا، تحریم کنگره آمریکا و تحریم ریاست جمهوری آمریکا. ظهور پدیده ترامپیسم که با بازگرداندن یکی از تحریمها یعنی تحریم ریاست جمهوری اما با شرارت بسیار بالا که در عمل جنگ اقتصادی تمام عیار بود و شدیدتر از چهار تحریم سابق بر ملت ایران فشار وارد کردند، سهم بالایی در ناکامی دولت دارد. عامل دیگر فشار سنگین مخالفان افراطی دولت است که در یک توافق نانوشته لبه دیگر قیچی فشارهای بیرحمانه ترامپ بود. ضمن این که آقای روحانی و اطرافیانش خود را از سرمایه بزرگ جریان اصلاحات محروم کرد و در عمل از ظرفیت حامیان ملی و مردمی خودش استفاده نکرد.
البته تفاوت آقای روحانی با کاندیدای اصلاحطلب در این است که روحانی اصولگرا است و تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در جبهه اصولگرایان تعریف میشد و از سال ۱۳۹۲ هم بین اصلاحطلبان و نیروهای معتدل اصولگرا توافق شد تا با همگرایی در مواضع مشترک، کشور را از افراطیگری عبور بدهند. اما آقای روحانی به خصوص بعد از انتخابات سال ۱۳۹۶ به لوازم این ائتلاف پایبند نبود. کاندیدای اصلاحطلب دارای خاستگاه اصلاحطلبی است و یک شبه شعارهای اصلاحطلبی نمیدهد. به راهبردهای جبهه اصلاحطلبان پایبند است. دموکراسیخواهی در ذات اصلاحطلبی است و به دلیل انتساب به احزاب اصلاحطلب، به وعدههایش وفادار است. قانونگرا و اخلاقمدار است. عدالتخواهی و رفع تبعیضات ناروا در راس برنامههای او است. مسائل داخلی را از طریق گفتگوی ملی و در چارچوب قانون اساسی و تعامل حل میکند و در عرصه بینالمللی تنشزدایی میکند. اینها بخشی از ویژگیهای نامزد تراز جبهه اصلاحات است که با دوران هشت ساله دولت اصلاحات قابل تطبیق است. ضمن این که اصلاحطلبان از سرمایه انسانی بالقوه و بالفعلی برخوردارند که در احزاب اصلاحطلب و فعالیت حرفهای در نهادهای مختلف، دانش و تجربه لازم در حوزههای مختلف را کسب کردهاند و در صورت لزوم بر اساس باور به شایستهسالاری از ظرفیت سایر جناحها هم استفاده میکنند، در حالی که آقای روحانی فاقد احزاب قوی در جریان اعتدال است و اصرار دارد از همین نیروهای محدود استفاده کند.
*در صورت تایید صلاحیت کاندیدای اصلاحطلب آیا صحنه انتخابات پرشور خواهد شد یا باز هم مردم توجهی به این مسئله نمیکنند؟ آیا فکر میکنید جامعه از دستهبندیهای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا گذر کرده است؟
اصل شعار عبور از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا ریشه در براندازان خارجنشین و عناصر قانون گریز داخلی دارد. واقعا کسانی که این شعار را مطرح میکنند چه جریانی را جای این دو جریان پیشنهاد میکنند؟ اکنون عدهای با خاستگاه اصولگرایی شعار نه چپ نه راست میدهند و راه سوم را جریان احمدینژاد معرفی میکنند. این فرصتطلبی نیست؟ عدهای هم با خاستگاه اصولگرایی شعار جریان انقلابی را مطرح میکنند، این.ها هم فرصتطلبند. منطق انقلاب این بود که هر کس با پرچم خودش وارد میدان شود یعنی اگر مارکسیست است بگوید من مارکسیستم نه این که به نام مجاهد و شعار تشیع علوی در عرصه حضور پیدا کند ولی در واقع التقاطی باشد. در جبهه اصلاحطلب هم باید همین اندازه شفافیت باشد. بنا بر این صادقانه این است که در جریان اصلاحطلب و اصولگرا با تابلوی واقعی اما گفتمان جدید وارد میدان شوند تا مردم درباره انتخاب آنها تصمیم بگیرند.
حضور پرشور مردم که مقام معظم رهبری فرمودند، لوازم فراوانی دارد که یکی از آنها تایید صلاحیت کاندیدای اصلاحطلبان است. یکی دیگر از لوازم حضور پرشور مردم احساس تاثیر انتخاب آنها در تغییرات اجتماعی و سیاسی و معیشت آنها است. برابری نامزدها در استفاده از امکانات تبلیغاتی هم یکی دیگر از لوازم انتخابات پرشور است. اکنون رسانه ملی و رسانههایی که از بیت المال ارتزاق میکنند شبانه روز مشغول تخریب اصلاحطلبان هستند، چنین رفتاری هر چند نتیجه عکس میدهد اما انتخاب مردم را به فضای قطبی شده گره میزند که در ادامه منجر به افسردگی اجتماعی میشود. هم چنین رفتار حاکمیت در آستانه انتخابات میتواند در اعتماد مردم موثر باشد. به عنوان مثال در ماههای منتهی به انتخابات مجلس یازدهم همه سیگنالها حاکی از عدم تمایل برخی نهادهای حکومتی به حضور پرشور بود، اگر در ماههای باقی مانده به انتخابات خرداد ۱۴۰۰ این نهادها کنترل شوند و با اعتماد مردم بازی نکنند شاید حضور پرشور محقق شود.
*آیا رفتارهای برجامی بایدن میتواند تاثیری بر انتخابات ۱۴۰۰ و بخصوص به نفع اصلاح.طلبان داشته باشد؟
برجام یکی از دستاوردهای دولت یازدهم و دوازدهم در جهت رفع تحریم ظالمانه است. این دستاورد مورد تعرض ناجوانمردانه رئیس جمهور سابق آمریکا قرار گرفت و مردم دچار فشار مضاعف شدند، اکنون با سقوط ترامپ و بازگشت دموکراتها اگر آمریکا تحریمها را لغو کند و به برجام بازگردد و گشایشی در زندگی مردم فراهم شود طبیعی است که امید بر باد رفته سالهای ۹۲ و ۹۶ احیا میشود. اما به شرط این که دو طرف اراده حل این مسئله تا انتخابات ایران را داشته باشند.
*اصلاحطلبان بر معرفی کاندیدای تماما اصلاحطلب تاکید دارند اما صداهایی مبنی بر احتمال ائتلاف با لاریجانی شنیده میشود. چقدر این احتمال وجود دارد؟ اساسا ائتلاف بنظر شما در سیاست امر صحیحی است؟ یا نزول باورهای اصلاح طلبیست؟
فضای غالب در جبهه اصلاحطلبی معرفی نامزد اصلاحطلب است ضمن این که ائتلاف ذاتا چیز بدی نیست، به شرط آن که اولا چارچوب ائتلاف تدوین و به امضاء طرفین برسد ثانیا ضمانت اجرایی بر رعایت توافق پیش بینی شود. البته فعلا برای بحث ائتلاف زود است.
*در ادامه سوال قبل باید گفت سیاست انتخاب میان بد و بدتر تا چه زمانی کارکرد دارد؟ و تا چه حد موفق بوده است؟
من تعبیر بد و بدتر را مناسب نمیدانم، انتخاب اصلح شرط عقل است، اگر امکان انتخاب اصلح به هر دلیلی فراهم نبود نوبت به انتخاب صالح میرسد. نوبت بد و بدتر زمانی میرسد که هیچ کاندیدایی مطلوب بخش وسیعی از مردم نباشد، در این صورت مردم برای کاهش ضرر به یکی از نامزدهای جبهه مخالف خود رای میدهند، خوب این روشی بود که در بعضی از دورهها اتفاق افتاد اما به نظر میرسد روش بد و بدتر دیگر پاسخگو نیست.
*اصلاحطلبان در صورت شکست باید به جامعه برگردند یا دوباره برای قدرت تلاش و ائتلاف کنند؟ جامعه از آنها استقبال خواهد کرد یا اصلاحطلبان را به عنوان بخشی از مشکلات فعلی تحلیل میکند؟
بخشی از این سوال را در پاسخ سوال اول جواب دادم. بحث اصلاحات جامعه محور و قدرت محور در بیان نحلههای مختلف اصلاحطلب مطرح است. به نظر میرسد هنوز خیلی زود است که جامعه از اصلاح قدرت ناامید شده باشد، چون معنی اصلاحات جامعه محور و دور شدن از قدرت این است که در چارچوب قانون اساسی موجود و نظام حاکم امکان اصلاح امور وجود ندارد. بنده معتقدم اگر اصلاحطلبان در بازی سیاست و قدرت حضور فعال نداشته باشند قادر به اصلاح جامعه محور هم نخواهند بود. بنابراین من معتقدم ما باید همزمان با مشارکت سیاسی، فعالیت فرهنگی، اجتماعی هم داشته باشیم.
جامعه هیچگاه وجود اصلاحطلبان را بخشی از مشکل نمیداند، این براندازان هستند که چنین باور غلطی را ترویج می.کنند. تعبیر فتنه خاتمی را اولین بار سرکرده فرقه منافقین مطرح کرده بود، اکنون همان جریان خشونتطلب تلاش میکند تا مردم را از اصلاحپذیری جمهوری اسلامی مایوس کند تا زمینه فروپاشی ایران را فراهم کند. متاسفانه بعضی از افراد آزرده در داخل هم تحت تاثیر این القائات قرار میگیرند. اصلاحطلبان در یک بازی شرافتمندانه و اخلاقمدار و با هدف بازسازی اعتبار و سرمایه اجتماعی در انتخابات شرکت میکنند و نتیجه هر چه باشد به اقتضاء آن عمل خواهند کرد.
*کاهش میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ چه تغییراتی در فضا سیاسی جامعه پدید میآورد؟
کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم موجب پدید آمدن مجلسی شد که تابلوی پائینترین مشارکت را بر پیشانی خود دارد. مجلسی که در تشخیص اولویتها سرگردان است، مردم با این مجلس احساس همسنخی ندارند. جریان حاکم بر این مجلس به منافع سیاسی و باندی خود بیش از منافع ملی میاندیشد، اگر عقلای قوم ترمز این تندرویها را نکشند برای کشور هزینههای سنگینتری تولید میکند. اگر مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها پرشور نباشد قطعا شرایط سیاسی و اجتماعی بدتر خواهد شد. اعتماد و امید کاهش پیدا خواهد کرد و موضع ما در روابط بین الملل تضعیف خواهد شد. من معتقدم تعبیر هوشمندانه رهبر انقلاب در مورد اولویت انتخابات پرشور حاکی از درک درست و عمیق این موقعیت است.
*اساسا رای ملت و صندوق انتخابات در شیوه حکمرانی و سیاستهای کلان چه تاثیری دارد؟
جمهوری اسلامی "محصول" انقلاب اسلامی" است. "قانون اساسی" به عنوان "میثاق ملی" اداره کشور را مبتنی بر آراء عمومی میداند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رهبر انقلاب منتخب خبرگانی است که توسط ملت انتخاب شدند، رئیس جمهور با رای مستقیم ملت انتخاب میشود. مجلس شورای اسلامی با رای مستقیم مردم تشکیل میشود. وزیران پیشنهادی رئیس جمهور باید از نمایندگان ملت رای اعتماد بگیرند. شوراهای شهر و روستا در نقش پارلمان شهر و روستا تا پایینترین سطوح مدیریت شهری و روستا را به نمایندگی از ملت و با انتخاب مردم بر عهده دارند. بنابراین صندوق رای و انتخابات در اداره کشور موضوعیت دارد نه طریقیت. یعنی اگر روزی برسد که جمهوریت نظام بلا موضوع شود نظام سیاسی فاقد مشروعیت اسلامی خواهد بود و اگر انتخابات به صورت سلیقهای و از موضع قیمومیت برگزار شود هم مانند حیله شرعی برای توجیه رفتار خلاف شرع خواهد بود. در این صورت مردم از حاکمان فاصله میگیرند و از اصلاح و تغییر نرم ناامید میشوند. بنابراین مجریان و ناظران انتخابات به همان اندازه که نگران نفوذ عناصر نامطلوب در مدیریت کلان کشور هستند باید نگران بلاموضوع شدن انتخابات و مشروعیت نظام با رای ملت هم باشند.
اگر مردم به صندوق رای و مجریان و ناظران انتخابات اعتماد داشته باشند، مدیران و رهبران هم با اقتدار بیشتر کشور را اداره میکنند و مردم هم حمایت بیشتری از حاکمان خواهند کرد و در صورت عدم رضایت از مسئولان حاکم، به انتخابات بعدی امیدوار خواهند بود که این مقامات را تغییر خواهند داد.
*شاهد کاندیداتوری شما در ١٤٠٠خواهیم بود؟
بنده قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ندارم. الحمدلله شخصیتهای محترم و توانمندی از جناحهای مختلف اعلام آمادگی کردند که در حد واجب کفایی کاندیدا داریم.
ارسال نظر